۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۰ : ۰۴
عقیق: شهید میرشکاری متولد کازرون، قبل از شهادتش به من خبر داده بود که وقتی شهید میشه جسدش قابل شناسایی نیست گفته بود یه نشونه از بدنش بردارند تا بعد از شهادتش قابل شناسایی باشه، شهید میرشکاری شهید شد و جسدش با تعدادی دیگر از اجساد را داخل ماشین گذاشتم و به عقب بردم درحین رانندگی یاد آن جریانی افتادم که به من گفته بود که جسدش شناسایی نمیشه، پیش خودم گفتم اینکه جسدش شناسایی شده پس چطور میشه که حرف آن درست درنیومد در همین فکرها بودم که خمپاره ای به ماشین خورد نگاه که کردم دیدم اجساد شهدا متلاشی شده و قابل شناسایی نمی باشد همان طور که گفته بود از روی نشانی جسدش را شناسایی کردیم. این خاطره ای است که یکی از همرزمان شهید میرشکاری میگوید.
وقتی وارد گلزار شهدای کازرون شدیم همه چیز عادی بود اما دلم آروم و قرار نداشت. مزار شهدا بصورت منظم و یکسان باز سازی شده بودند. احساس عجیبی داشتم … یک حسی که نمیتونم بیانش کنم.
نمیدونم چی شد که حال همه تغییر کرد.
بیاد قیصر ادبیات ایران افتادم که می گفت:
چو گلدان خالی لب پنجره پر از خاطرات ترک خورده ایم …
چند دقیقه بعد بدون برنامه ریزی قبلی، نوای زیارت
عاشورا، جشنواره اشک و توسل بپا کرد
…
منبع:جهان
211008