۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۷ : ۲۲
عقیق: مرحوم
طبرسی درباره ی این گفتار خداوند روایتی آورده که این آیه در شرح حال «ثوبان»
خدمتکار رسول خدا (ص) که علاقه شدیدی نسبت به آن حضرت داشت و بی قرار ایشان بود،
نازل شده است، چنانچه روزی ثوبان نزد حضرت آمد، در حالی که رنگ چهره اش دگرگون و
بدنش ضعیف شده بود.
پس حضرت محمد (ص) پرسیدند: ای ثوبان؛ چه چیز تو را به
این حال و روز انداخته است؟
ثوبان پاسخ داد: ای رسول خدا؛ دچار بیماری نمی باشم، جز
اینکه، هنگامی که شما را نمی بینم بی تاب دیدار شما می شوم تا دوباره شما را دیدار
نمایم، و این بار به یاد آخرت افتاده و از فکر ندیدن شما به هراس و وحشت افتادم؛
زیرا من می دانم که شما در بهشت با پیامبران صدرنشین می باشید و اگر من داخل بهشت هم
شوم در جایگاهی پایین تر از شما جا دارم و چنانکه داخل بهشت نشوم که دیگر هرگز شما
را نمی توانم ببینم!
در اینجا بود که آیه ی شریفه نازل گردید. سپس آن حضرت
فرمودند: سوگند به کسی که جان من در دست اوست، هیچ بنده ای به معنی واقعی کلمه
مومن نیست، مگر این که من در نزدِ او بیشتر از خودش و پدر و مادرش و خانواده اش و
فرزندانش و همه مردم، محبوب تر باشم، و نیز از انس بن مالک روایت شده است که مردی
از صحرانشینان خدمت پیامبر (ص) رسیده و عرض کرد: ای پیامبر؛ قیامت کی فرامی رسد؟
پس پیامبر فرمود: چه چیزی برای آن مهیا کرده ای؟
آن مرد عرض کرد: به خدا سوگند کارِ زیادی مانند نماز و
روزه برای قیامت مهیا نساخته ام جز اینکه خدای متعال و پیامبرش را دوست می دارم.
پس پیامبر اکرم (ص) فرمودند: ای پیرمرد، بدان که آدمی با
هر چه آن را دوست می دارد محشور می گردد، (و اگر تو دوست دار واقعی ما باشی، با ما
محشور می گردی و از قیامت ترسی نداشته باش).
پی نوشت ها:
1- علامه مجلسی. بحارالانوار، ج17: 13؛ ج22: 87.
2- رسولی محلاتی. راهنمای بهشت: 140- 141.
منبع:قدس
211008