پایگاه اطلاع رسانی هیات‌ها و محافل مذهبی
۰۳:۳۳

۱۳۹۳/۰۷/۱۹

سخنان كوتاه امام هادى عليه السّلام

خدا را بقعه ‏هاست كه دوست دارد در آنها دعا شود و آن دعاها را مستجاب گرداند، كه يكى از آن بقعه‏ ها بارگاه امام حسين عليه السّلام است.
کد خبر : ۲۷۴۷۶

عقیق: امام هادی علی نقی(ع) می فرمایند:

1.به يكى از موالى خود فرمود: از فلانى گلايه كن و به او بگو: چون خداوند خير بنده‏ اى را بخواهد، هر گاه آن بنده مورد گلايه واقع شود بپذيرد.

2.متوكّل نذر كرده بود كه اگر خدايش او را از بيمارى عافيت بخشد، مالى «بسيار» صدقه دهد. پس چون بهبود يافت از علما پرسيد كه اندازه مال «بسيار» چقدر است؟

در تفسير آن اختلاف كردند و به حقيقت معنى دست نيافتند. سپس اين مسأله را از امام هادى عليه السّلام پرسيد، ايشان فرمود: هشتاد درهم صدقه دهد. متوكّل دليل آن را پرسيد، امام عليه السّلام فرمود: خداوند به پيامبرش صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «قطعا خداوند شما را در مواضع بسيارى يارى كرده است ...» [سوره توبه (۹)، آيه ۲۵] ما آن پيكارهاى پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله را شمرديم تا هشتاد پيكار رسيد و خداوند اين عدد را «بسيار» ناميده است.
متوكّل از اين سخن شادمان گشت و هشتاد درهم صدقه داد.

3.خدا را بقعه‏ هاست كه دوست دارد در آنها دعا شود و آن دعاها را مستجاب گرداند، كه يكى از آن بقعه‏ ها بارگاه امام حسين عليه السّلام است.

4.هر كه از خدا پروا نمايد از او پروا كنند و هر كه از خدا فرمان برد از او فرمان برند و هر كه از خالق اطاعت كند از خشم مخلوق ترسى به خود راه ندهد و هر كه آفريدگار را خشمگين سازد پس بايد مطمئن باشد كه به خشم آفريدگان دچار آيد.

5.به راستى، خداوند وصف نشود جز به آنچه خودش خود را وصف نموده است. كجا مى‏ تواند وصف‏پذير باشد در حالى كه حواسّ از دركش عاجز است و خردها بدو نرسند و تصوّرات به كنه او پى نبرند و او در ديدگان نگنجد، آن خدايى كه با تمام نزديكيش دور است و با تمام دوريش نزديك؛ چگونگى را پديد آورد ولى «چگونه» در مورد او به كار نرود و كجايى را آفريد ولى «كجا» در باره او استفاده نشود.
او از چگونگى و كجايى بركنار است، يگانه است و يكتا، جلالت او پرجلال و نامهايش مقدّس باد

.6
حسن بن مسعود [احتمال دارد: «حسن بن سعيد» صحيح باشد] گويد: خدمت امام هادى عليه السّلام شرفياب شدم، در حالى كه انگشتم خراش برداشته بود و سوارى در اثر برخوردى كه به من كرده بود شانه ‏ام آسيب ديده بود و در ازدحامى گرفتار شدم كه در اثر آن پاره‏اى از لباسهايم پاره شد، ناگهان بر زبان آوردم كه: وه چه روز شومى! خدا شرّت را از من بگرداند

امام هادى عليه السّلام فرمود: اى حسن! تو هم كه با ما رفت و آمد دارى گناه خود را بر گردن بى‏ گناه مى‏ اندازى؟! حسن گفت: به سر عقل آمدم و فهميدم كه دستخوش اشتباه شده ‏ام، گفتم مولاى من، از خداوند طلب آمرزش دارم. امام عليه السّلام فرمود: اى حسن! روزها چه گناهى دارند كه چون شما به سزاى اعمالتان مى‏ رسيد آنها را شوم مى ‏پنداريد. حسن گفت: يا ابن رسول اللَّه، من همواره استغفر اللَّه گفتن را ورد زبانم سازم و اين توبه من باشد؟ امام عليه السّلام فرمود،: به خدا سوگند! اين ثمر بخش نباشد و ليكن خداوند به خاطر نكوهشى كه بر بى‏ گناهى انجام گرفته شما را مجازات نمايد. اى حسن! مگر نمى‏ دانى كه پاداش دهنده و مجازات‏ كننده و جزا دهنده به اعمال در اين دنيا و در آن دنيا، فقط خداست؟ گفتم:
آرى چنين است اى مولاى من. آنگاه امام هادى عليه السّلام فرمود: پس خلاف مرو، و براى روزگار اثرى در حكم خداوند قائل مشو. عرض كردم: چشم! مولاى من.

7.هر كه از مكر خدا و مؤاخذه دردناك او آسوده خاطر باشد، دچار تكبّر گردد تا آنكه قضاى الهى و امر نافذش بر او جارى شود. هر كه خدا را از روى دليل روشن بشناسد، مصائب دنيا بر او سبك آيد، هر چند با قيچى قطعه قطعه شود و پراكنده گردد!

8.داود صرمى گويد: سرورم مطالب مهمّ بسيارى به من فرمود [تا به شيعيان بگويم‏]، آنگاه پرسيد: بگو چه خواهى گفت؟ من آن طور كه ايشان فرموده بودند به خاطر نسپرده بودم، پس مركّب را پيش كشيد و چنين نوشت:
»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ. ان شاء اللَّه به يادش خواهم آورد و كار به دست خداست». به اين هنگام من لبخندى زدم. حضرت فرمود: تو را چه شده؟ عرض كردم: خير است.
فرمود: به من بگو مطلب چيست؟ عرض كردم: فدايت شوم به ياد حديثى افتادم كه مردى از اصحاب ما از جدّت امام رضا عليه السّلام براى من بازگو كرد كه چون آن حضرت دستور مطلبى مى ‏داد مى‏ نوشت: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ. إنشاء اللَّه به يادش خواهم آورد» براى همين لبخندى زدم. امام هادى عليه السّلام به من فرمود: اى داود! اگر بگويم ترك‏ كننده تقيّه مانند كسى است كه نماز را ترك كند، راست گفته ‏ام.

9.امام هادى عليه السّلام فرمود: خوردن خربزه جذام آور است. عرض كردند: مگر نه اين است كه مؤمن چون به چهل سالگى رسد از ابتلاى به جنون و جذام و پيسى در امان باشد؟ فرمود: آرى، ولى اگر مؤمن خلاف دستور كسى كه او را در امان داشته رفتار نمايد چه بسا به كيفر خلاف خود دچار گردد.

10.شكرگزار به خود شكر سعادتمندتر است از نعمتى كه موجب شكرگزارى او شده است؛ زيرا نعمتها كالاى دنيايند ولى شكر، هم نعمت دنياست و هم آخرت.

11.به راستى، خداوند دنيا را خانه آزمايش و آخرت را خانه ماندگار و آزمايش در دنيا را سببى براى ثواب آخرت و ثواب آخرت را عوض آزمايش دنيا قرار داده است.

12.همانا، ظالم بردبار بسا كه به خاطر بردباريش از ظلم او درگذرند و صاحب حقّ بى‏ خرد بسا كه به خاطر بى‏ خردى خود نور حقّ خويش را خاموش سازد.

13.هر كه دوستى و نظر خود را [به طور كامل و صادقانه‏] در اختيارات گذارد، تو نيز با تمام وجود از او اطاعت كن.

14.هر كه براى خود شخصيّت و ارزشى قائل نشود از گزند او خاطر جمع مباش.

15.دنيا بازارى است كه عده ‏اى در آن سود برند و عده ‏اى هم زيان نمايند.



پی نوشت:
تحف العقول / ترجمه حسن زاده، ص881تا883.
منبع:افکار


گزارش خطا

ارسال نظر
  • پربازدیدها
  • تازه ها