۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۳ : ۱۳
عقیق:محسن
نيكبخت فعال دانشجويي گفت: در دوران نوجواني
روايتي شنيدم كه «هركس برخواندن سوره نبا مداومت كند به يك سال نميرسد كه حج قسمت
او ميشود». من هم چون مشتاق اين سفر بودم مدتي اين دستور را دنبال كردم تا
بالاخره در سال سوم دانشجويي خداوند روزيم كرد.
وي افزود: از هركس بپرسي كجاي سفر بيشتر به تو خوش گذشت
بر حسب عناياتي كه به افراد ميشود پاسخهاي متفاوتي ارائه ميكنند. يكي ميگويد
مسجدالحرام، ديگري زيارت قبر رسول الله و يا شايد زيارت ائمه بقيع را مطرح كند. لذتبخشترين
لحظه سفر براي من مانند بسياري از دوستانم آن زماني بود كه بعد از گذشتن از در ورودي
مسجدالحرام و همچنين عبور از مسيري كه از زير صفا و مروه ميگذشت، بدستور روحاني
كاروان با چشمان بسته از پلهها بالا رفتيم و مقابل بيت الله قرار گرفتيم. روحاني
كاروان ناگهان گفت كه همه چشمانشان را باز كنند.
قبلا شنيده بودم هر فردي اولين بار كه چشمش به كعبه بيفتد
سه دعايش مستجاب است و حالا وعده ديدار رسيده بود. چشمم را باز كردم و ديدم هيچ كس
نايستاده و همه در مقابل اين شكوه و عظمت سر به سجده گذاشته و بي اختيار اشك شوق
ميريزند. اين لحظه تنها يك بار براي هر فرد اتفاق ميافتد و تكرار نشدني است.
اين مهندس عمران در ادامه تصريح كرد: مداح كاروان قبل
از شروع طواف با دانشجوها هماهنگ كرد كه همزمان با وي اذكار وارده هنگام طواف را
تكرار كنند. طواف شروع شد و زماني كه به شكاف كعبه، محل ولادت اميرالمومنين عليه
السلام رسيديم ايشان ادامه داد:
«ياعلي…»، ترسيده بوديم پليسهاي سعودي به اين ماجرا
حساس شوند اما مداح بلافاصله و با زيركي ادامه داد «…و يا عظيم» و ما تازه متوجه
شديم كه ابتداي دعاي ماه مبارك رمضان را جمع خواني ميكنيم.
نيكبخت در انتها گفت: شب چهارم شعبان بود و آسمان مدينه
باراني بود. دعاي كميل را كنار قبور منور ولي ظاهرا تاريك ائمه بقيع زمزمه كرديم
در حالي كه آسمان هم مانند ما براي غربت حضرت زين العابدين(ع) كه آن
شب، شب ولادت ايشان بود ميباريد.
آن غربت دل هر شيعه و محب اهل بيت را پرخون ميكرد آن هم
زماني كه مدينه را با شهر خودمان كه مردم با چراغهاي رنگي آزينش كرده بودند
مقايسه ميكرديم.
منبع:حج
211008