۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۳ : ۱۱
عقیق: یکی از اصولی که امام رضا (ع) درباره شاخصه های یک مدیر مطرح می کند برقراری عدالت و رسیدگی به امور جامعه اسلامی است. در این زمینه امام (ع) به مأمون می گوید: تو عدالت را در داخل سرزمین هاى اسلامى برقرار کن و فقر و محرومیت را از ریشه برانداز و به گرفتارى هاى مردم رسیدگى کن که این مایه خشنودى و خوشحالى یک حاکم اسلامى است نه کشورگشایى و فتوحات تازه و افزون بر قلمرو جغرافیایى.(1)
و در بیانی دیگر درباره ویژگی های مدیر، توجه به زیردستان و کمک به افراد ناتوان را گوشزد می نمایند و می فرماید: عونک للضّعیف افضل من الصدقه ؛ یارى کردن افراد ناتوان از صدقه در راه خدا برتر است. (2)
نیاز
به مدیریت ارزشی
امام رضا (ع) نیاز به مدیر برای جامعه را یکی
از اصول اولیه مدیریت دانسته و آن را در رأس امور معرفی کرده اند. در این زمینه
فضل بن شاذان نیشابورى مى گوید: از امام رضا (علیه السلام) شنیدم که فرمود: انّا
لانجد فرقة من الفرق و لاملّة من الملل بقوا و عاشوا الّا بقیّم و رئیس لما لابدّ
لهم منه فى الامر الدین و الدنیا؛ بقا و زندگی هیچ گروه و فرقه اى میسر نیست مگر
به وجود مدیر و سرپرستى که امور مادى و معنوى (دین و دنیاى) آنان را مدیریت کند.(3)
و در بیانی دیگر با تشبیه این مدیریت به ستون خیمه می
فرماید: اما علمت انّ والى المسلمین مثل العمود فى وسط الفسطاط من اراده اخذه؛ بدانید
که مدیر جامعه اسلامی همچون ستون میان خیمه است که هر کس در هر زمان و از هر طرف
که اراده کند به او دسترسى خواهد داشت. (4)
مبارزه
با سودجویی و فساد مالی
امام رضا (ع) در نامه اى خطاب به مأمون ویژگی
های اسلام ناب و خالص را برشمرده اند و در ضمن آن به برخی از شاخصه های مدیریت
اسلامی توجه داده اند. یکی از این موارد فزون طلبی و زیاده خواهی است که امام رضا
(ع) در این زمینه فرمودند: از موارد اسلام خالص بیزارى از کسانى است که اموال را منحصر
به خود مى کنند. (5)
مطابق تعالیم ارزشمند امام رضا (ع) تمایل به سودجویى در
برابر طلب پاداش و قرب الهى، ترک نیکوکارى و احسان و خیرخواهى، رعایت تعهدهاى
فامیلى نه به منظور صله ارحام بلکه براى تحکیم پایه هاى قدرت طلبى، بخل و خسّت در
برابر انفاق، گشاده دستى و سخاوت، حرص و طمع در برابر گذشت و ایثار مالى،
انحصارطلبى در برابر نوع دوستى، ترک تعهد و مسؤلیت شناسى قرار دارد.(6)
امام رضا (ع) در این زمینه می فرماید: لایجتمع المال
الّا بخصال خمسٍ: ببخل شدید، و املٍ طویل و حرص غالب و قطیعة الرحم و ایثار الدنیا
على الآخرة؛ مال دنیا جمع نمی شود مگر در سایه پنج صفت: بخل زیاد، آرزوهاى طولانى،
حرص غلبه یافته بر آدمى، ترک صله رحم، دنیاطلبى و فراموشى آخرت. (7)
امانتداری؛
وظیفه خطیر مدیر
امام رضا (ع) در سخن دیگرى ضمن توصیه به ساده
زیستی، مسؤولیت مدیران و کارگزاران را مطرح را بسیار خطیر دانسته و آنها را به
رعایت امانت توصیه می کنند . امام (ع) مى فرمایند: اگر زمام حکومت را در دست گیرم
غذاى ساده تر و کم ارزش ترى (نسبت به زمان زمامدارى) خواهم خورد و لباس خشن و
زبر(پس از لباس هاى نرم) در برخواهم کرد و (پس از آسایش) با سختى و مشقّت خواهم زیست.(8)
امام رضا(ع) مدیر را همچون چوپانى امانتدار براى حفظ
منافع مردم به حساب مى آورد و در بیانی دیگر ضمن تشبیه مدیران نالایق و خیانتکار به
گرگ های درنده می فرماید: مَا ذِئْبَانِ ضَارِیَانِ فِی غَنَمٍ قَدْ تَفَرَّقَ
رِعَاؤُهَا بِأَضَرَّ فِی دِینِ الْمُسْلِمِ مِنَ الرِّئَاسَة؛ چنین مدیریتی براى
دیانت و اعتقادات مسلمانان زیان بارتر از آن است که دو گرگ گرسنه در میان گله
گوسفندى بیفتند که چوپان نداشته باشد.(9)
ریخت
و پاش ممنوع
در حوزه های اجرایی مدیریت گاه به دلیل عدم دقت و امانتی
که باید نسبت به بیت المال وجود داشته باشد، مسایلی رخ می دهد که به تباه کارى و
هدر رفتن اموال عمومی و ضایع شدن هزینه های بیت المال و اتلاف وقت و اسراف و یا
مصرف بیش از اندازه بودجه هاى عمومی در مصارف غیر ضروری می انجامد ضمن آنکه با عدم
مدیریت و یا مدیریت ضعیف و نادرست بسیاری از استعدادها و توانایی های بالقوه از
بین رفته و به سرمایه های عمومی لطمه می زند. امام هشتم (ع) در حدیثى زیبا به این
واقعیت تلخ اشاره کرده و ضمن تقبیح آن می فرمایند: انّ الله یبغض القیل و القال و
اضاعة المال و کثرة السّؤال؛ همانا خداوند قیل و قال(گفتار بى فایده و شعار دادن)
و تباه سازى اموال و زیاد درخواست کردن را دشمن مى دارد. (10)
پی نوشت ها:
1. عیون اخبار الرضا (ع) جلد 2 صفحه 160
2. تحف العقول صفحه 446 ـ 450
3. عیون اخبار الرضا (ع) جلد 2 صفحه 101
4. مسند الامام الرضا (ع) مقدمه صفحه 85
5. عیون اخبار الرضا(ع) جلد 2 صفحه 126
6. معیارهاى اقتصادى در تعالیم رضوى صفحه 389 ـ 388
7. خصال صدوق، جلد 1 صفحه 282
8. مکارم الاخلاق طبرسی صفحه 115
9. اصول کافی جلد 2 صفحه 297
10. الحیات، جلد 6 صفحه 302
منبع:قدس
211008