چهارمین شماره از کتابمجله همشهری آیه منتشر شد:
گاهی
روسای منحرف مذاهب فاسد، با علم و عمد، فرقه ساختهاند تا آسیاب دشمن را بچرخانند.
گاهی
سرانگشت سیاستهای بیگانه و عوامل نفوذی استعمار، در داخل
کشورهای
اسلامی و در میان مسلمانان، به مذهبسازی و فرقهبازی و تفرقههای مسلکی پرداختهاند. نمونه آن، فرقه گمراه و فتنهانگیز
«قادیانی» در بلاد هند بود که توسط غلاماحمد قادیانی ـ که سرسپرده استعمار انگلیس
بود ـ پدید آمد و همچنین فرقه مزدور «بهائیت» در ایران که با سرانگشت همان
سیاست بریتانیا ساخته شد.
رسول
خدا (ص)
سخن از 73 فرقه گفته بود و اینکه تنها یک فرقه اهل نجاتند. لیکن هر فرقهای خود را
«فرقه ناجیه» میدانست
و میداند
و دیگران را گمراه و اهل جهنم. حافظ میگوید:
جنگ
هفتاد و دو ملت، همه را عذر بنه چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند
امت
موسی (ع) هم پس از آن حضرت، به 72 فرقه تقسیم شدند.
همیشه
تاریخ، کسانی بهعنوان بدعتگزار بودهاند و همیشه پدیده شوم
بدعت مایه نزاعهای مذهبی، تکفیرها و تشتتها شده است.
برای
مقابله با این بدعتها، تفرقهها و نزاعها، راه حلی وجود دارد که پیامبر خدا
(ص) آن را ترسیم کرده است و آن عبارت از «مرجعیت اهل بیت» در شناخت دین و تکلیف. این
است شاخص روشن برای تشخیص حق و باطل.
این
مرزبانی مقدس در عصر غیبت هم بهصورت یک وظیفه، بر دوش عالمان راستین نهاده
شده است.
پیامبر
در حدیث معروفی که با عبارتهای مختلف بیان شده، فرموده است: «همواره در هر
نسلی، در هر قرن و عصری، مردی و مردانی از اهل بیت رسالت در دفاع از حق و نفی بدعتها
و زدودن تحریفها و پیرایهها از پیکره دین قیام میکنند.» (فِینَا أَهْلَ الْبَیْتِ فِی کُلِّ
خَلَفٍ عُدُولًا(
اگر
بهائیت، یک دین ساختگی و بدعتی آشکار و دستپرورده سیاست بیگانه است،
گروهها
و احزاب بینام
و نشان و فرقههای بی تیتر و تابلو و جریانهای
پشت صحنه هم وجود داشته و دارند که نوعی بدعت پنهانی را رقم میزنند.
تکلیف
و رسالت علمای راستین، مرزبانی از عقیدهها، حفاظت از ایمانها و مبارزه با تزویرها و عوامفریبیهاست؛ تکلیفی سخت و سنگین و ارزشمند.
سیاستبازان
مذهبساز،
به «معادلات سیاسی» دلخوشند و ربانیون هم به «معادلات تکلیفی» متعهدند.
زیرساخت
عمده مذاهب ساختگی و جریانهای افراطی، بدعت است.
بدعت،
هم در شالوده و بنیان مذهبسازی جای میگیرد هم در پیکره و نقشه این بنا، هم در مصالح
و ابزارش، هم در نمای بیرونیاش، هم در نقاشی و آب و رنگش و هم در کاربریاش!
جهل
به رنگ علم درمیآید و عدهای را جذب میکند و تعصب، در شکل اعتقاد رخ میدهد
و گروهی را میفریبد و هواپرستی و لجاجت نیز پوشش ایمان مییابد
و اهل ایمان را از راه به در میکند. آنچه این راه را روشن میسازد،
«بصیرت دینی» است.