و
رضا و انقياد موجب گشايش و وسع و بهجت است، و اين حالت فتح قلب است.
و
اعراض از خدا و اشتغال به غير او سبب خفض و سقوط و محبوبيت است، و اين حالت خفض و
جر است.
و
غفلت و جهالت ملازم با وقف و قساوت و محجوبيت است، و اين حالت وقف و سكون قلب است.
پس
شخص سالك بايد متوجه باشد كه، ذكر خدا (ذكر لفظى و ذكر قلبى) يگانه وسيله ترقى و
تعالى نفس انسانى از آلودگيهاى طبيعت و تاريكي هاى غفلت است، و به اين وسيله
(مخصوصا ذكر و ياد قلبى و توجه دائمى به سوى پروردگار جهان) مى تواند خود را از گرداب و امواج خطرناك
زندگى مادى نجات بدهد. و چون به ساحل نجات رسيد، براى گشايش ابواب فيض و رحمت
غيبى، و درك انوار الهى، مى بايد حالت رضا و تسليم را در مقابل اوامر تشريعى و
تكوينى خداوند متعال به خود گرفته، و به اين وسيله حجابهاى دل را بر كنار كرده، و
موانع ديد و پرده هاى ارتباط را بر طرف سازد.