۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۷ : ۰۵
عقیق:يكي از پديده هاي انحرافي در انديشه هاي ديني، پديده زياده روي و غلو در مقامات اولياي الهي است كه خداوند متعال از سر لطف آنها را براي هدايت بشريت برگزيده است عده اي در راستاي اين غلو مقام ومنزلت آنها را به مقام خدايي و... رسانده اند و البته اين انحراف منحصر در حوزه اسلام نمي باشد، بلكه با نگرش در آيات قرآن كريم مي توان متوجه شد كه اديان قبلي نيز دچار اين انحراف گشته اند چنانچه خداوند متعال به اين انحراف اشاره مي فرمايند:
يهود گفتند: عزير فرزند خداست و اين گفتار آنهاست كه با كفر آميخته است، خداوند آنها را بكشد كه چرا اين گونه اند.(1)
غلو در مقامات اولياي الهي براي ضربه زدن به دين خداوند مي باشد كه قرآن كريم اين نگرش را چنين توصيف مي نمايد:
اينها مي خواهند با زبان خود نور الهي را خاموش سازند ولي اراده خداوند اين است كه نور خود را فراگير سازد هر چند كافران را خوش نيايد.(2)
خداوند متعال براي هدايت جامعه و دور نگه داشتن غلو و منحرف شدن از مسير الهي، ضمن هشداري نسبت به زياده روي و انحراف ها مي فرمايند كه زياده روي همان پيروي از هواي نفس و گمراه شدن و گمراه كردن جامعه و انحراف از راه اصلي است كه عده اي با هوي و هوس دنبال اين انحرافند و نبايد در اين دام غيرحق افتاد و دين خود را آلوده به انحرافات نمود.(3)
جامعه اسلامي نيز از اين انحراف در امان نماند و افرادي براي ضربه زدن به دين مقدس اسلام در فتنه غلو گرفتار شده و به پندار خويش به اهداف خود نزديك شدند. اما آنچه مكتب تشيع را در اين ميان برجسته تر نشان مي دهد، مبارزات ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ و علماي بزرگ شيعه با غاليان و پديده انحرافي غلو مي باشد كه جامعه شيعي را با اين مبارزات از خطر افتادن در فتنه غلو نگه داشتند. امير مومنان علي ـ عليه السلام ـ در بيزاري از غاليان فرمودند: «پروردگارا من از غلات بيزارم همانند بيزاري عيسي بن مريم از نصاري خدايا آنها را خوارگردان و ياري شان مكن».(4)
امام صادق ـ عليه السلام ـ نيز با هشداري، جامعه شيعه را ازغلات دور نگه داشته و فرمودند:
با آنها نشست و برخاست نكنيد و هم سفره نگرديد و مصافحه و رفاقت مكنيد و آنها را وارث خود نسازيد.(5)
يكي از اين انحراف ها كه عده اي گمراه، تلاش داشتند آن را در جامعه رواج دهند، انكار شهادت اباعبدالله الحسين ـ عليه السلام ـ مي باشد كه افرادي ناخواسته به اين انحراف دامن مي زدند تا شايد بتوانند اهداف والاي قيام حضرت اباعبدالله الحسين ـ عليه السلام ـ را تحت تأثير انحرافات خود قرار دهند كه ائمه هدي ـ عليهم السلام با روشن گري هاي خود،جامعه شيعي را از اين فتنه آگاه نمودند و نگذاشتند دشمنان در پيشبرد اهداف شوم خود موفق گردند به چند نمونه از اين روشن گري ها اشاره مي گردد:
1. وقتي عبدالله بن فضل از امام صادق ـ عليه السلام ـ از واقعه عاشورا و مصيبت هاي آن پرسيد و امام شمه اي از مصائب جدش را بيان داشتند تا رسيدند به اينجا كه فرمود:
مصيبت بزرگ و ضربه به اسلام اين است كه عده اي مي پندارد امام حسين ـ عليه السلام ـ به شهادت نرسيد و شبيه حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ مي باشد. (كه به آسمان رفت و يهود پنداشتند كه او را به صليب كشيدند) هر كس چنين پنداري داشته باشد، رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و امير مومنان ـ عليه السلام ـ و ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ را تكذيب كرده است چرا كه اين حضرات شهادت آن حضرت را خبر داده اند.
و هر كس اينها را تكذيب كند به خداوند بزرگ كفر ورزيده است و خونش بر هر شنونده اين پندار، مباح است.
عبدالله بن فضل پرسيد: يابن رسول الله اگر اينها از شيعيان شما باشند چه؟
حضرت فرمود: اينها شيعه من نيستند و من از آنها بيزارم.(6)
2. در توقيعي از حجه بن الحسن عجل الله تعالي فرجه نيز آمده است كه حضرت فرمودند: هر كس بپندارد كه امام حسين ـ عليه السلام ـ كشته نشده است، كافر گشته و تكذيب نموده و گمراه مي باشد.(7)
از اين روايات مي توان نتيجه گرفت كه اهل بيت ـ عليهم السلام ـ هميشه با غلو به مبارزه برخاسته و جامعه شيعي را از انحراف نجات مي دادند.همين مبارزات و روشن گري ها باعث پويايي مكتب شيعه گشته و هر كس كه خود را در اين انحراف ها بيندازد از جامعه شيعي جدا گرديده و انكار رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نموده و دچار كفر گشته است و ائمه هدي ـ عليهم السلام ـ چنين افرادي را گمراه و از شيعيان خود نمي دانند و اين مرز بين شيعيان اصيل با مدعيان دروغين و انحرافي است كه شيعيان بتوانند خود را از فتنه جويي ها دور نگه دارند.
پی نوشت ها:
1. توبه : 30.
2. توبه : 32.
3. برداشتي آزاد از آيه 77 سوره مائده.
4. طوسي، محمد. الامالي، قم، دارالثقافه، 1414ق، ص650،
مجلس 33، حديث 13.
5. مجلسي، محمد باقر، بحارالأنوار، بيروت، موسسه الوفاء،
1404ق، ج25، ص296، باب 10، حديث 55.
6. ر.ک: بحارالأنوار، بيروت، موسسه الوفاء، چاپ دوم،
1403ق، ج44، ص270، باب 32، حديث. ر.ک: بحراني، عبدالله، العوالم ـ الامام الحسين ـ
، قم، امير، چاپ اول، 1407ق، ص517.
7. طبرسي، احمد. الاحتجاج، بي جا، دارالنعمان، بي تا،
ج2، ص283، و طبرسي،فضل بن حسن، اعلام الوري، باعلام الهدي، قم، موسسه آل البيت،
چاپ اول، 1417ق، ج2، ص271.
منبع:جام
211008