۰۱ بهمن ۱۴۰۳ ۲۱ رجب ۱۴۴۶ - ۲۰ : ۲۲
عقیق:از
امام صادق (ع) فرمود:
چون خدا عز و جل خواست آدم را بيافريند، جبرئيل را در
نخستين ساعت روز جمعه فرستاد و با دست راست خود مُشتى بر گرفت كه از آسمان هفتم تا
آسمان دنيا را فرا داشت و از هر آسمانى تربتى در كف خود برداشت و مُشتى ديگر بر
گرفت كه از هفتمين زمين بلند تا هفتمين زمين دورتر را در آن فرا گرفت و خدا عز و
جل دستور داد تا مُشت نخست را با دست راستش نگهداشت و ديگر مُشت را با دست چپش و
آنچه در مُشت داشت دو بار در شكافت و از آنچه از زمين بود در پاشيد و از آنچه هم
از آسمان بود در پاشيد، پس بدان چه در دست راست داشت گفت:
از تو است رسولان و پيغمبران و اوصياء و صديقان و
مؤمنان و سعادتمندان و هر كس ارجمندش خواستم و بدان چه در دست چپ داشت گفت: از تو
است جبّاران و مشركان و كافران و سركشان و هر كه خوارى و بدبختى او را خواهم- و بر
ايشان آنچه را گفت چنانچه گفت بايست شد- سپس هر دو سرشت در هم آميختند و اين است
تفسير قول خدا عز و جل (۹۵ سوره انعام):
«به راستى خداوند شكافنده دانه و هسته است»
دانه سرشت مؤمن است كه خدا دوستى خود را در آن افكنده و
هسته سرشت كافر است كه از هر خيرى به دورند و آن را «نوى» تعبير كرده براى آنكه از
هر خيرى به دورند و از آن دورى جويند و خدا عز و جل فرموده: «برآرد زنده را از مرده و برآرد مرده را از زنده».
زنده مؤمنى است كه سرشتش از سرشت كافرى برآيد، و مرده
اى كه از زنده برآيد همان كافرى است كه از سرشت مؤمن در آيد، زنده مؤمن است و
مرده كافر و اين است تفسير قول خدا عز و جل (۱۲۲ سوره انعام):
«و آيا كسى كه مرده است و او را زنده كرديم»
(چون كسى است كه در تاريكيها است) مرگش آميزش سرشت او
است با سرشت كافر، و زنده شدنش آنگاه است كه خداى عز و جل به فرمان خود آنها را
از هم جدا سازد، همچنين خدا عز و جل مؤمن را در هنگام زايش از آن تاريكى كه در آن اندر
است به روشنى بر آرد و كافر را از نورى كه در آن اندر است به تاريكى بر آرد و اين
است تفسير قول خدا عز و جل (۷۰ سوره يس):
«تا بيم دهد هر كه زنده است و پا برجا شود فرمان حق بر
كافران».
پی نوشت:
أصول الكافي / ترجمه كمرهاى، ج۴، ص22تا24.
منبع:افکار
211008