۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۸ : ۲۱
عقیق: پس
از آغاز جنگ تحمیلی و در طول هشت سال دفاع دشمنان نظام و انقلاب دست به هم دادند
تا نظام جمهوری اسلامی ایران را که با رهبری داهیانه امام راحل به پیروزی رسیده
بود، از صحنه روزگار محو کنند. اما حمایت مردم و ایثار اقشار مختلف مردم اجازه
نداد وحدت نامیمون بدخواهان کشورمان به ثمر بنشیند.
اقشار
مختلف مردم به پا خواستند و جانانه و جان برکف در مقابل همه داشتههای دشمنان نظام
و انقلاب ایستادند تا آنها با خفت و خواری سر تعظیم در مقابل ایرانیان خم کنند.
دشمنانی
که حتی فروش سیم خاردار را برای کشورمان ممنوع کرده بودند و در مقابل هر آنچه که
داشتند را در اختیار رژیم بعثی صدام قرار داده بودند، تا بر کشورمان بتازد و در طی
چند روز کشورمان را فتح کند، پس از ۸ سال به این نتیجه رسیدند که هرگز نمیتوانند کاری
از پیش ببرند و به همین دلیل به قطعنامههای سازمان ملل متوسل شدند.
اما
در طول هشت سال دفاع مقدس زنجانیها نقش مهمی در جنگ داشتند و از هر آنچه که داشتند
برای دفاع از کشورمان به کار گرفتند و با ایثار و جان فشانی نقش مهمی در کنار دیگر
هموطنانمان در دفاع از کشورمان داشتند.
بعد
از کربلای ۴، ارتش عراق و سران بعث عراق و حامیان جهانی صدام تبلیغات گستردهای
علیه جمهوری اسلامی به راه انداختند. آنها وانمود کردند که کربلای۴ عملیات اصلی و
سرنوشت ساز ایران بود که موفقیت نداشت.
عراق
مست این پیروزی بسیاری از نیروهای خود را به مرخصی فرستاده بود و تلاش میکرد که
منطقه فاو را تصرف کند.
اما
۱۵ روز
بعد رزمندگان ایران، کربلای ۵ را آغاز و عراق را غافلگیر کردند، شکل عملیات کربلای۴
با کربلای۵ کاملاً متفاوت بود، در کربلای۴ از اروند رود باید عبور میکردیم، اما
در کربلای ۵ باید از یک آبگرفتگی عبور میکردیم، با این وجود به حول و قوه الهی
این عملیات با موفقیت انجام شد.
عملیات
کربلای ۵ یکی از عملیاتهای سخت دوران دفاع مقدس بود. پل وحدت، مرکز فرماندهی و
لشگر و قرارگاه و غیره شد. شب نخست، گردان ما، با نفوذ به عمق دشمن، بعد از عبور
از منطقه عملیاتی گردان علی اصغر (ع)، پل را تصرف کرد.
پرویز
خسرو شاهی نقل میکند: نزدیکیهای صبح پل را در اختیار داشتیم، ولی فرمانده لشگر
باور نمیکرد که ما به این زودی این پل را تصرف کرده باشیم. گردان الزهرای لشگر امام حسین (ع) هم با ما میآمد
که در شکل یو (U) درگیر
شده بودند. قرار بود، نقطه الحاقی ما پل وحدت باشد که اینها یک پل دیگر را اشتباه
گرفته بودند و همان جا مانده بودند. وقتی ما به پل وحدت که در جاده شلمچه - بصره
بود رسیدیم، دیدیم خبری از گردان الزهرا نیست. شهید کاظمی بی سیم زد و پرسید:
"شما کجا هستید؟"
گفتم:
"در جاده آسفالته شلمچه – بصره"
شهید
کاظمی گفت: "حاج حسین خرازی، اعلام کرده که گردان ما به پل رسیده و از شما
خبری نیست."
شهید
کاظمی گفت: تو بی سیم را نزدیک پایت ببر و به آسفالت بکوب تا مطمئن شوم صدای
آسفالت میآید و من این کار را کردم. قبل از طلوع آفتاب چون نیامده بودند دوباره
به منطقه اولیه بازگشتیم. چون ما نیروهایی بودیم که تازه وارد لشگر نجف شده بودیم،
شهید کاظمی باور نکرد که ما به زیر پل رسیدهایم، حدود یک ماه بعد که میخواستند
آن پل را بازسازی کنند، تا مقر فرماندهی لشگر شود، جنازه شهید «نجم الدین صادقی»
از شهدای زنجان را از زیر پل پیدا کردند و آن زمان شهید کاظمی به من گفت: به
فرمانده گروهانهایی که آن زمان بودند، بگویید بیایند. من یک عذر خواهی به آنها
بدهکارم.
جلسهای
تشکیل شد که با حضور شهید «کمال قشمی، آقای حاج احسان محمدی، حاج رحیم عباسی، آقای
محمدرضا محمدی، حاج علی قره قوشلو، آقای ناصر محرمی و ... و شهید کاظمی عذر خواهی
کرد.