مراسم شب هفتم محرم در مسجد امام حسین (ع) برگزار شد.
به گزارش عقیق ، سخنران دهه اول محرم این مسجد حجت الاسلام حائری زاده است.
در ادامه متن سخنان وی در شب هفتم محرم ، از نظرتان می گذرد.
شش درد امت پیامبر(ص)
در روایتی رسول الله(ص) می فرمایند: ۶ درد است که امّت من گرفتار آن ها می شود. چه در زمانِ من و چه در زمانِ بعد از من. این ۶ درد را ۳ تایش را در جلسات قبل عرض کردیم که عبارت بودند از «بیهوده گرایی و لغو» ، «ناسپاسی و ناشکری در برابر نعمات»، و «تکاثر و ثروت اندوزی و مال پرستی».
اما مطلب چهارم و درد چهارم که گرفتارش می شوند؛ حضرت فرموده اند: «التنافُش فی الدنیا». «چشم و هم چشمی» . که یک بلای خانمان سوز است!
عوامل چشم و هم چشمی
من در روایات نگاه کردم دیدم چند چیز است که واقعا آدمی را گرفتار چشم و هم چشمی می کند. اولین از آن ها حماقت است. چقدر در آیات قرآن تاکید شده بر «أ فَلا تعقلون». چقدر درباره عقل و فکر صحبت شده در قرآن!
از جهالت است که مثلا شخص، خواستگار برای دخترش آمده و طرف هم آدم خوبی است امّا مهریه سنگین برای ازدواج تعیین می کند! الان بیشترین طلاق ها در خانواده هایی است که مهریه های سنگین دارند.
خب، در روایت نزدیک به ۱۸ علامت برای آدم های احمق و جاهل ذکر شده است. اولین علامتِ آن ها این است که بسیار احساسی تصمیم می گیرند؛ نه از روی تدبیر و تعقل.
یکی دیگر از علائم احمق ها، این است که اگر از کسی خوششان بیایید و منافعشان را در وی ببینند، آن قدر از او تعریف و غلوّ می کنند که حتی شخصِ مقابل پی به دروغ بودنِ این تعاریف می برد. وَ در مقابل اگر از کسی بدش بیاید آن قدر از او بد می گوید که دیگر نمی توان جمع و جورش کرد!!
برگردیم به بحث چشم و هم چشمی. خب، دومین عامل چشم و هم چشمی، ریاست طلبی است. عمر سعد از روی چشم و هم چشمی، مُلک ری را خواست. دید همه از این جریانات بهره ای دارند می برند اما او بی بهره است. رسید به جایی که کسی که امام جمعه کوفه بود در مقابل امام حسین(ع) ایستاد.
چهار عامل سرمستی انسان
علی (ع) می فرماید: ۴ چیز است که آدمی را سرمست می کند. مدهوش می کند. اولینش جوانی است. مستیِ جوانی. دومین چیزِ مست کننده، ثروت است؛ مال، تکاثر. سومین مورد هم سرمستیِ خواب و نوم است.
و چهارمین مورد که مدّ نظر ما است، «سُکرُ المُلک» است. مُلک، قدرت، ریاست مستی می آورد. ریاست طلبی... طلحه و زبیر آمدند پیشِ علی (ع) و خواستند از ایشان پُست و سهمی بگیرند. حضرت برخورد عجیبی با آن ها کرد. هنگامی که آن ها نشستند، حضرت چراغ بیت المال را خاموش کرد و چراغ منزل را روشن کرد. آن دو نفر،با دیدن این صحنه خود بخود پا شدند و رفتند و پی بردند که علی (ع) وامدار هیچ کس نیست!
پس اولین عاملِ چشم و هم چشمی، حماقت است. دومیش ریاست طلبی است. اما سومین مطلب، شهوات است. شخص اسیر شهوات و امیال و خواهش های خود است. خودداری از شهوت، عفت و کفّ نفس، انسان را به جایگاهی الهی می رسانند.
ماجرای پدر آیت الله حائری یزدی
آیت الله حائری یزدی(ره) پدری داشتند که صاحب فرزند نمی شدند. اشکال هم از ناحیه همسرش بود. خانومش یک وقتی آمد به ایشان گفت خدا را خوش نمی آید شما صاحب فرزند نشوی. می دانم اشکال هم از من است. لذا می خواهم برای شما عیالی اختیار کنم. آن بزرگوار فرمود اگر بنا باشد خدا به من فرزندی بدهد، می دهد. لازم به این کارها نیست. هر چه خانوم اصرار کرد، آقا انکار و استنکاف نمود.
بالاخره ایشان را راضی به این کار کردند. همسرش رفت و برای ایشان یک خانوم بیوه که دختر بچه ۲ ساله ای داشت را خواستگاری کرد. شبِ زفاف شد و خواستند بروند حجله. این بچه را می خواستند از مادر جدا کنند اما او بسیار گریه و زاری کرد. یک دفعه پدر شیخ، به خودش نهیب زد و منقلب شد که ای مَرد! تو به خاطر هوای نفست راضی به گریه این بچه شده ای؟!!
همانجا مهریه زن را داد و طلب حلالیت کرد و از آن ها جدا شد. برگشت و داستان را به همسرش تعریف کرد. این طور نقل شده که همان شب خداوند لطفی می کند و نطفه فرزند ایشان بسته می شود و آیت الله حائری یزدی(ره) را خداوند به ایشان می دهد.
ابن سیرین چه کرد؟
این به خاطر پا گذاشتن روی شهوت است. قرآن دارد که کسانی که نمی توانند ازدواج کنند پس عفیف و پاکدامن باشند. شهوت را نگه دارند.
داستانی هست که عرض می کنم. ابن سیرین شاگرد بزازّ بود. در بعضی مواقع بارِ خریدار ها را به درب منزلشان می رساند. یک وقتی یک خانم جوانی آمد و خرید کرد و خریدهایش را ابن سیرین به درب منزلش رساند. آن خانوم گفت لطفا داخل منزل ببرید. او هم برد داخل منزل. اما دید که همه این ها نقشه بوده! آن زن خودش را به او عرضه کرد. ابن سیرین به او گفت این همه وجود، ناظرِ ماست؛ خداوند، ملائکه، ائمه. اما زن گوشش به این حرف ها بدهکار نبود. ابن سیرین گفت: باشد. پس لااقل اجازه بده من به مستراح بروم و برگردم. رفت داخل مستراح و به خاطر فرار از شهوت، تمام این نجاسات را به سر و بدنش مالید و آمد بیرون. آن زن با دیدنِ این صحنه دست از طمع او برداشت و ابن سیرین هم از مهلکه فرار کرد.
از آن زمان به بعد همین ابن سیرین همیشه بوی عطر مدهوش کننده ای ازش ساطع بود. همه این ها به برکت کفّ نفس و دوری از شهوت بود.
لجاجت نکنید!
چهارمین عاملی که باعث می شود کسی گرفتار چشم و هم چشمی شود، گناهی است که بعدش لجاجت شود.
در روایت دارد اگر کسی آمد از شما بابت چیزی عذرخواهی کرد، عذرش را بپذیرید. لجاجت نکنید.
خب، چشم و هم چشمی را عرض کردیم خدمتتون. درد پنجم «التحاسد» است. حسادت.
وارد شده است که بعد از نمازها ۷ مرتبه در سجاده بگوییم «لا حول و لاقوة الا بالله العلی العظیم». رسول الله(ص) به سلمان فرمودند این ذکر را زیاد بگو.
به خدا پناه ببرید. خدا در قرآن می فرماید از شرّ آدم های حسود به من پناه ببرید. بعضی ها خیلی حسودند. البته خودِ حسود هم اذیت می شود. هم دیگران را اذیت می کند هم خودش را. این افراد دائما در حال نقشه کشیدن هستند. نقشه می کشند برای به زمین زدن دیگران. در مفاتیح حرزهایی برای چشم زخم هست. حرز همیشه به همراه داشته باشید. بسیار مؤثر است.
درباره بحث حسادت مطلب، بسیار هست که انشالله در جلسه بعد عرض خواهیم کرد.
کدخبرنگار:۲۱۲۱۱۳
باتشکر