۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۴ : ۰۳
عقیق: اگر انسان بداند که جانشین خداست[۱]؛ فرشتگان بر او سجده کرده اند[۲]؛ او موجودی است که روح خدا در او دمیده شده است[۳]؛ تنها موجودی است که خداوند در آفرینش او خود را ستوده است[۴]؛ همه چیز را به تسخیر او درآورده است[۵]؛ در آفرینش، بهترین شکل را به او عطا کرده است[۶]؛ برای او، انبیاء و کتب آسمانی فرستاده است[۷]؛ او را موجودی فناناپذیر قرار داده است[۸]؛ ارزش او بهشت است و نه کمتر؛ خداوند انواع فضیلتها وکرامتها را به او مرحمت کرده است[۹]؛ اگر انسان به این کرامتها و مقامات توجه کند، هرگز خود را به کارهای زشت آلوده نخواهد کرد.
امام علی (علیه السلام) در اینباره میفرمایند: «إِنَّمَا الْکَرَمُ التَّنَزُّهُ عَنِ الْمَعَاصِی” »؛ «کرامت واقعی، دور داشتن و پاک گردانیدن خود از سرپیچیها و عصیانهاست».
انسان با کرامت در تمامی لحظات و ساعات زندگی به دنبال آن است که بهترینها را انجام دهد و از بیراههها دوری کند و چهره کریمانه خویش را حفظ نماید. چنین فردی جایگاه باارزش وجودیاش را میداند و برای نگهداری از این جایگاه تلاش مینماید.
امام علی (علیه السلام): «الْکَرِیمُ مَنْ تَجَنَّبَ الْمَحَارِمَ وَ تَنَزَّهَ عَنِ الْعُیُوبِ” »؛[۱۰] امام علی (علیه السلام) میفرمایند: «کریم کسی است که از گژراههها دوری گزیند و از عیبها و کاستیها دوری و پاکی ورزد».
شخصی به نام شقرانی در زمان امام صادق (علیه السلام) مرتکب شرابخواری شد. امام صادق (علیه السلام) به او فرمود: ای شقرانی! کار زشت از هر کس که سر زند، زشت است؛ ولی اگر از تو سرزند، زشتتر است؛ همانگونه که کار نیکو از هر کس نیکوست؛ ولی اگر از تو سرزند، نیکوتر است. این به خاطر جایگاه تو است. تو از وابستگان ما هستی. پس، قدر خود را بدان![۱۱]
اگر انسان قدری به عظمت و شخصیت خود پی ببرد و مقام و ارزش خود را بشناسد ، بدون شک به این زودیها حاضر نیست این شخصیت عظیم و ارزش فوق العاده را با گناه و نافرمانی حق لکهدار سازد و با یک هوی و هوس و لذت موقت ، خود را از سِلک فرشتگان در ردیف جانوران و بلکه پستتر از آنان درآورد.
شخصی به نام شقرانی در زمان امام صادق (علیه السلام) مرتکب شرابخواری شد. امام صادق (علیه السلام) به او فرمود: ای شقرانی! کار زشت از هر کس که سر زند، زشت است؛ ولی اگر از تو سرزند، زشتتر است؛ همانگونه که کار نیکو از هر کس نیکوست؛ ولی اگر از تو سرزند، نیکوتر است. این به خاطر جایگاه تو است. تو از وابستگان ما هستی. پس، قدر خود را بدان
علی (علیه السلام) میفرماید: «مَا هَلَکَ مَنْ عَرَفَ قَدْرَهُ” »؛[۱۲] «آن کس که قدر و مقام خود را بشناشد هلاک نگردد (و از جرگه انسانیت بیرون نرود) ».
بسیاری از گناهان به همین جهت است که انسان مقام خود را نشناخته و به اهمیت خود پی نبرده و در نتیجه با ارتکاب به گناه خود را پست کرده و در ردیف حیوانات آورده است.
به طور خلاصه ارتکاب گناه به خاطر پستی و خودنشناسی است.
کسی که کرامت نفس داشته باشد ، دنیا و آنچه در آن است در پیش چشمانش کوچک و حقیر مینماید و هرگز حاضر نمیگردد به خاطر لحظات آنی دنیوی لذت جاودان آخرت را فدا کرده و ارزش و جایگاه والای انسانی خویش را از دست دهد.
امام باقر (علیه السلام): «فَمَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ صَغُرَتِ الدُّنْیَا…” فِی عَیْنِهِ وَ مَنْ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ کَبُرَتِ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ»؛[۱۳] «هر کس کرامت نفس داشته باشد دنیا در دیدهاش کوچک است و هر کس نفسش خوار باشد، دنیا در دیدهاش بزرگ است».
بر اساس آیه (وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ…” أَنْفُسَهُمْ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ).[۱۴]
میان فراموش کردن خدا و فراموش کردن نفس خودشان ملازمه است که چون خدا را از یاد بردند خدا هم خودشان را از یادشان برد، یعنی به جای اینکه خود را بنده و محتاج درگاه او بدانند و اعتماد و توکلشان بدو باشد و بدانند که مبدأ و معاد او بوده و سرانجام نیز به سوی اوست و تنها به او امیدوار بوده و از او واهمه و خوف داشته باشند ،اینان خود را مستقل پنداشته و به غیر او اعتماد کرده و بیم و امیدشان هم به جز او است و چشم به مادیات و ظواهر فریبنده دنیا دوختهاند و همین موجب گم کردن خود و نتیجه نافرمانی و دوری از حق تعالی گردیده است.
پی نوشت ها :
[۱]. بقره/۳۰: (وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ…” خَلیفَةً قالُوا أَتَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ)؛ «و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی خواهم گماشت، [فرشتگان] گفتند: آیا در آن کسی را میگماری که در آن فساد انگیزد، و خونها بریزد؟ و حال آنکه ما با ستایش تو، [تو را] تنزیه میکنیم و به تقدیست میپردازیم. فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید».
[۲]. حجر/۳۰: (فَسَجَدَ الْمَلائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ” )؛ «پس فرشتگان همگی یکسره سجده کردند».
[۳]. حجر/۲۹: (فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی فَقَعُوا لَهُ ساجِدینَ” )؛ «پس وقتی آن را درست کردم و از روح خود در آن دمیدم، پیش او به سجده درافتید».
[۴]. مۆمنون/۱۴: (ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً…” فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ)؛ «آنگاه نطفه را به صورت علقه درآوردیم. پس آن علقه را [به صورت] مضغه گردانیدیم، و آنگاه مضغه را استخوانهایی ساختیم، بعد استخوانها را با گوشتی پوشانیدیم، آنگاه [جنین را در] آفرینشی دیگر پدید آوردیم. آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است».
[۵]. لقمان/۲۰: (أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ…” وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدیً وَ لا کِتابٍ مُنیرٍ)؛ «آیا ندانستهاید که خدا آنچه را که در آسمانها و آنچه را که در زمین است، مسخّر شما ساخته و نعمتهای ظاهر و باطن خود را بر شما تمام کرده است؟ و برخی از مردم در باره خدا بی [آنکه] دانش و رهنمود و کتابی روشن [داشته باشند] به مجادله برمیخیزند».
[۶]. تین/۴: (لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویمٍ” )؛ «[که] براستی انسان را در نیکوترین اعتدال آفریدیم».
[۷]. مزّمل/۱۵: (إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَیْکُمْ رَسُولاً شاهِداً…” عَلَیْکُمْ کَما أَرْسَلْنا إِلی فِرْعَوْنَ رَسُولاً)؛ «بیگمان، ما به سوی شما فرستادهای که گواه بر شماست روانه کردیم، همانگونه که فرستادهای به سوی فرعون فرستادیم».
[۸]. صدوق، محمد بن علی، اعتقادات الإمامیه، ص۴۷٫
[۹]. اسراء/۷۰: (:وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ…” وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً)؛ «و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم، و آنان را در خشکی و دریا [بر مرکبها] برنشاندیم، و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزى دادیم، و آنها را بر بسیاری از آفریدههای خود برتری آشکار دادیم».
[۱۰]. لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواع۱ ص ۱۷، ح ۱۲۴۹٫
[۱۱]. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۴۷، ص ۳۴۹٫
[۱۲]. همان، ص ۴۷۵، ح ۸۶۹۲٫
[۱۳]. شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص ۱۰۹٫
[۱۴]. الحشر/۱۹: «و نباشید مانند آن کسانی که خدا را فراموش کردند و خدا هم خودشان را از یادشان برد».
منبع:صراط
211008