۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۲ : ۰۸
عقیق: حجتالاسلام «محسن قرائتی» یکی از اساتید و مفسران قرآن کریم است که بیش از 32 سال به تدریس معارف قرآن و اهلبیت(ع) میپردازد. این استاد تفسیر امسال در نمایشگاه بینالمللی قرآن در نظرسنجی مردمی به عنوان محبوبترین چهره قرآنی معرفی شد به همین جهت برگزیدن نام «معلم دوستداشتنی» برای این چهره محبوب دور از واقعیت نیست.
لازم به ذکر است که متن ذیل گزیدهای از مهمترین مطالب این جلسه است و لینک متن کامل آن نیز در انتهای صفحه وجود دارد.
رابطه پیشرفت علم و صنعت با جنایات انسانها
نکته1) در هر زمانی با پیشرفت علم و صنعت، هم جنایات و هم تحیر انسان بیشتر میشود. سردرگمی و گیجی، خودکشی و ضعف اعصاب، تغییر قانون، استعمار و استثمار و همچنین جنایات و توحش بیشتر شده است، حداقل موفقیت انسان در جهت سعادت کم بوده است و به راستی میتوان گفت غربزدگی بزرگترین بیماری است و هر چه علم و صنعت بیشتر پیش رفته، هرگز از آمار توحش و جنایت کاسته نشده است بنابراین مسئله نیاز به راه خدا با توجه به اینکه راههای بشری کوتاه است، مسئلهای است که باید بررسی شود. انسان باید در پناه وحی باشد و جز اینکه انسان در پناه وحی باشد، چارهای ندارد چرا که خط انبیاء و راه وحی تنها راه سعادت انسان است.
پیامبران هشداردهنده مسئولیتهای انسانها هستند
نکته 2) انسان فراموشکار است بنابراین باید یک هشداردهنده داشته باشد و این هشداردهنده انبیاء هستند.
نکته3) انسان مسئول است، پس نیاز به بیان مسئولیتها دارد که انبیاء مسئولیتها را برای انسان بیان میکنند؛ در انسان استعدادهایی نهفته است که بیانگر این است که انسان مسئولیت دارد به خاطر اینکه در ما آرزوها و استعدادها و ذوقها هست، اینها نباید معطل بماند؛ بخاطر وجود همین تواناییها مسئولیت بیشتری هم داریم.
پیامبران عامل خروج انسان از گیجی و خروج اجتماع از فتنه هستند
نکته 4) اصول دین، توحید، عدل و نبوت است. این نبوت یعنی چه؟ نبوت یعنی انسان گیج است و چون گیج است، هدایت میخواهد. نبوت یعنی در زندگی اجتماعی فتنه به وجود میآید. قاضی میخواهد و انبیاء قاضی هستند. نبوت یعنی فراموش میکنیم و انبیاء باید به ما هشدار دهند. با هر یک از اینها میتوان نیاز به انبیاء را ثابت کرد؛ یکی هم کافیست چه برسد به این همه ادله.
نکته 5) انسان جاهل است، پس نیاز به معلم دارد. و انبیاء همان معلمان بشر هستند «وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ» (بقره/151) قرآن درباره انبیاء میگوید: «وَ یُعَلِّمُکُمْ».
نکته 6) انسان مهمانی است که در این خانه هستی دعوت شده است. به او گفتهاند که باید به سوی وعدهگاه سعادت ابدی در جوار رحمت حق بیایی «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون» (بقره/156) بناست به سوی خدا و به نام خدا و برای خدا برویم پس به آدرس نیاز است و انبیاء به این مهمان آدرس میدهند.
نکته 7) انسان موجودی بیشکل است، یعنی میشود از انسان همه چیز ساخته شود «أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ» (نحل/78) شما از مادر متولد شدید و چیزی بلد نبودید؛ یعنی ماده خامی بودید که از راه چشم و گوش باید کمکم از طبیعت استفاده کنید و شکل بگیرید.
صفات انسان از دیدگاه قرآن
قرآن برای انسان دو گونه صفت نقل کرده است. یکی صفتهای مثبت در حد اعلی که انسان چه موجود خوبی است و در مقابل صفتهایی پست را هم بیان کرده است.
نکته 8) انسانهایی داریم با صفاتی پست، انسان خاسر «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ» (عصر/2) انسان خسارت میدهد و میبازد، خیال نکن فقط بیسوادها میبازند، با سوادها هم میبازند.
انسان ظلوم است، قرآن میگوید: «وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً» (احزاب/72) انسان به خود و سعادتش و به استعدادهای خودش ظلم میکند.
انسان عجول است «وَ کانَ الْإِنْسانُ أَکْثَرَ شَیْءٍ جَدَلاً» (کهف/54) انسان اهل جدل و جر و بحث است، از جر و بحث خوشش میآید.
انسان طاغی است «إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى» (علق/7-6) و انسان ضعیف است «خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعیفاً» (نساء/28)؛ اینها صفات منفی است و همه هم آیه قرآن است.
نکته 9) از انسان خاسر، ظلوم، جهول، جدلی، طاغی، ضعیف، بخیل، دستپاچه میخواهیم انسانی بسازیم که عبد خدا باشد. «رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ» (مائده/119) از خدا راضی باشد، عالم و صابر باشد «وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ» (بقره/155) از چنین انسانی با آنهمه نقطه ضعف میخواهیم انسانی با آن نقاط قوت بسازیم. مگر غیر از راه انبیاء میشود؟ تنها راه سعادت انسان راه انبیاء و وحی است.
برای مطالعه متن کامل به اینجا مراجعه کنید.
منبع:فارس
211008