۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۱ : ۱۱
*وقتی حضرت زینب سلام الله علیها به دنیا آمدند از
ایشان پرسیدند که نام او را چه بگذاریم، فرمودند: بر پیغمبر خدا پیشی نمی گیرم، پیامبر
هم وقتی از سفر برگشت فرمود منتظر وحی الهی می شویم، زمانی که جبرئیل نازل شد به
حضرت فرمود: نام این فرزند را زینب بگذارید که در لوح محفوظ نام ایشان زینب نوشته
شده است. سپس پیغمبر به مردم فرمودند: ای حاضرین به غائیبن خبر بدهید که این فرزند
را بخاطر من احترام کنید که او همانند همسرم خدیجه کبری است.
*حضرت فرمود: مردم یک شهر یا روستا اگر فقط دو ویژگی داشته
باشند، اول ایمان داشته باشند دوم تقوا پیشه باشند، اتفاق های خاصی برایشان رخ
خواهد داد.
*بنده خدمت یکی از برزگان بودم به ایشان گفتم که حضرت
آیت الله خوشوقت فوت کردند، گفت بله می دانم و شما هم حتما در مراسم تشیع جنازه و
خاکسپاری ایشان شرکت کن، گفتم چشم ولی چرا اینطور تاکید کردید؟ فرمودند: مگر خبر
ندارید امام زمان در بعضی خاکسپاری ها شخصا خودشان شرکت می کنند و در بعضی
نمایندگانی می فرستند من خودم در تشیع جنازه حضرت آیت الله گلپایگانی اولین تشرفم
خدمت امام زمان بود.
* ما باید ایمان به روضه سیدالشهدا داشته باشیم که می
تواند عالم و آدم را عوض کند، متاسفانه یک شکی در ته دل ما وجود دارد، این
را باید بدانیم که از هیچ کسی کار بر نمی آید جز خداو اولیای خدا. در جنگ بدر لشکر
اسلام سیصد وسیزده نفر بود در برابر لشکر هزاران نفری دشمن ولی اسلام پیروز شد،
چرا؟ مگر می شود؟ خداوند ملائکه اش را فرستاد، خدا می فرماید: چون آنها ایمان
داشتند که همه کاره خود خداست، ولی ما می گوییم من هم عقل دارم، پول دارم، قدرت
جسمی دارم و ...
*قارون پسر خاله حضرت موسی بود، موسی به او گفت به
مردم کمک کن بخاطر این همه مشکلاتی که دارند، قارون گفت: سرمایه من حاصل علم و
تدبیر خودم است، ای قارون تو فقیر بودی هیچ چیزی نداشته با همین انقلاب به اینجا
رسیدی حالا مغرور شدی این ها همه خواست خدا بوده است، قارون گفت: اگر خدا داده پسر
برو از خدایت پول بگیر، به اذن خدا زمین دهن باز کرد و قارون را در خود فرو خورد،
وقتی داشت وارد زمین می شد گفت: موسی یک سوم مالم را به تو می دهم، موسی گفت: دیگر
فایده ای ندارد.