۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۱ : ۲۲
عقیق: این
بانوی تازهمسلمان انگلیسی میگوید: من در یک خانواده معمولی انگلیسی با والدینی
غیرموحد بزرگ شدم و دوران کودکی و جوانی من بدون اتفاق خاصی سپری شد. تا اینکه دو
سال پیش برای دیدن دوستی به تونس رفتیم.
لیزا
ادامه میدهد: بازدید از قیروان، یکی از شهرهای مهم اسلامی جهان، بخشی از سفر ما
بود. در این شهر برای نخستین بار بود که صدای اذان را شنیدم و نوای دلنشین آن
زندگی مرا به یکباره تغییر داد.
وی
میگوید: یادم میآید که آخرین ساعات روز بود که به قیروان رسیدیم و تازه در هتل
مستقر شده بودیم که در میان سکوت عصرگاهی ناگهان صدای اذان بلند شد.
لیزا
همیلتون میافزاید: در سکون آن لحظات، این صدا و این نغمه تمامی فضا را پر کرده و
همهچیز در سایه آن بیاهمیت جلوه میکرد. نمیدانم که آیا دیگر میتوانم صدای
نغمه امام آن مسجد برای دعوت مردم به نماز را بشنوم یا نه. چنین صدای زیبا و آرامشبخشی
را در عمرم نشنیده بودم. در آن زمان حتی معنی کلمات را نمیدانستم اما قلبم زیبایی
آن را درک کرد.
»روز بعد خودم را در مسجد قیروان، مشغول تحسین زیبایی و
شکوه معماری اسلامی یافتم و تصمیم گرفتم که بعد از بازگشت به انگلیس در مورد اسلام
مطالعه کنم. آن زمان بود که دانستم که زیبایی و حقیقت آنچنان در اسلام موج میزند
که نمیتوانم آن را انکار کنم.«
لیسا
ادامه میدهد: به محض اینکه به انگلیس بازگشتم شروع به تحقیق در مورد اسلام کردم.
برای چند ماه هر شب قرآن را مطالعه میکردم از اول تا به آخر و سرانجام با پذیرش
اسلام، شادی و آرامش خاطری را که سالها به دنبال آن بودم یافتم.
این
بانوی تازهمسلمان میگوید: اسلام همه چیز و همه ابعاد زندگی من را تحت تابش نور
جدیدی قرار داد. اسلام به من قدرت و آرام خاطری داد که بدون آن برایم دستیافتنی
نبود.
لیسا
در پایان عنوان میکند که من اکنون یک مسلمان هستم و هیچوقت تا به این اندازه
خوشحال نبودهام. و گرچه برخی مرا به خاطر مسلمان شدنم مورد تمسخر قرار میدهند،
خانوادهام درک کردهاند که اسلام اکنون به بخشی جدانشدنی از من تبدیل شده است.
اسلام مرا تعریف میکند، راه میبرد و هدایت میکند.