۰۶ آذر ۱۴۰۳ ۲۵ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۲ : ۱۷
عقیق: سخنرانی
عالم ربانی حاج سید محمدتقی مقدم (ره) درباره کبرماه صفر، دهه چهل هجری شمسی یکی
از این سخنرانی هاست که در آن مخاطبان را از حسد ورزی، کبر ورزی و گرایش به کفر
بازداشته است و بر تواشع و فروتنی تاکید می کند.
کفر بر پنج قسم است: یک
قسمت، کفر به ربوبیت یعنی آن کسانی که منکر پروردگارند و یک قسمت، کفرِ جحد معرفت،
مانند یهود و نصارا که فهمیدند خاتم الانبیا(ص)همان پیغمبر بر حق است و نگرویدند و
جد کردند.
کفرِ برائت، یعنی انسان بیزار شود از کردار کفار، کفر
برائت باید در من و شما باشد. ما بیزاریم از آنچه کفار می پرستند. یک قسمت، کفر به
احکام است مانند کسانی که منکر احکام خدا هستند؛ مثل نماز و روزه. یکی هم کفر به
نعمت است. درعین حال، چهار قسم از کفر مستوجب دوزخ است. ما نباید کفران بکنیم به
هیچ قسمی، ولی باید کفر برائت را دارا باشیم. اصول کفر سه چیز است، یکی استکبار،
یکی حرص و یکی حسد. امام صادق (ع) فرمود: اما استکبار شیطان را راند، باعث شد که
به انسان سجده نکند، یعنی خودش را بزرگ شمرد، خود را از دیگران بهتر دانست.
حرص، جناب آدم را از بهشت بیرون کرد، حسد هم سبب شد که
قابیل برادرش هابیل را بکشد. پس این سه چیز در هر کس جمع بشود، سه رکن کفر در او
جمع شده. مبادا یک وقتی شما چیزی از این سه چیز را دارا باشید. در خبری وارد شده
هر کس ذره ای تکبر در او باشد بهشت نمی رود، بوی بهشت را هم استشمام نمی کند.
اعمال شما از آسمان سوم ممکن است برگردد زیرا در آسمان
سوم فرشته ای مامور بررسی اعمال است، اگر کبری در آن باشد از آسمان سوم آن اعمال
را بر می گرداند. لذا برای اینکه طاعات شما در این ماه شریف مقبول بشود، من شما را
متوجه می کنم به این خصلت بد که اگر در شما هست از خودتان دور کنید و از خداوند در
مقابلش تواضع بخواهید.
زیان های تکبر بسیار است، قبلا نیز عرض کردم، یکی آن است
که انسان رانده می شود. وقتی حضرت نوح (ع) مردم را بر کشتی سوار می کرد، از هر
حیوانی هم یک جفت سوار می کرد.در ضمن الاغ، چموشی می کرد در سوار شدن. یک مرتبه آن حضرت
فرمودند: سوار شو شیطان، البته به الاغ گفتند. با اینکه شیطان حق سوار شدن نداشت،
تا این کلمه از ایشان صادر شد، شیطان سوار شد.الاغ هم سوار شد.الاغ
که سوار شد، کشتی راه افتاد. حضرت نوح (ع) نظر کرد، دید شیطان بر سینه کشتی نشسته
خطاب به وی فرمودند: چه کسی به تو گفت وارد کشتی من بشوی؟ گفت: خودت. در جواب
فرمودند: من کی به تو گفتم؟ گفت:
وقت سوار شدن الاغ تو نفرمودی شیطان سوار بشو؟ جناب نوح!
خودت فرمودی سوار بشو، من هم سوار شدم. حالا خیلی دلخور نباش مرا راحت کردی. برای
یک برهه ای از زمان من راحتم. برای اینکه این همه خلق را من می خواستم گمراه کنم، نفرینشان
کردی هلاک شدند. پس به گردن من حق داری، کمک کرده ای. نوح (ع) پانصد سال از
بابت اینکه به شیطان کمک شده باشد گریست . البته ممکن نیست. ابدا ! پیغمبر است. آن وقت وحی شد به
جناب نوح که آنچه شیطان می گوید را بشنو که می خواهد نصیحتت بکند.
حضرت نوح (ع) فرمودند: بگو ببینم چه نصیحتی می خواهی
بکنی؟ عرض کرد: نخست اینکه نوح هرگز تکبرنکن. چون من می پنداشتم درآفرینش از من
بهتر کسی نیست اما با یک بار تکبر چنان رانده شدم که امروز در آفرینش از من بدتر
کسی نیست. کلمه دوم اینکه، هرگز حرص مزن. دیدی پدرت آدم به خاطر حرص چگونه از
بهشت بیرون شد.
کلمه سوم، با نامحرم هرگز خلوت مکن که آخر به حرام می
افتی. این هم پند ابلیس است نسبت به تکبر کردن. اصل تکبر آن است که آقایان! انسان
خودش را از دیگران بهتر بداند. با اینکه در اصل آفرینش پدرمان و مادرمان یکی است و
همه از خاک آفریده شده ایم، مثلا شما می گو یید یا قدرتم زیادتر است یا زبانم
بهتر. یا من قشنگ ترم یا نسبم بالاتر است، به یک وجوهی خودتان را بهتر از دیگران بدانید،
این عین تکبر است.
بنا براین امیرالمومنین (ع) می فرماید: بدترین مردم کسی
است که خودش را از دیگران بهتر بداند. اگر شما خودتان را بهتر می دانید، بدترین
مردم هستید. اگر من بگویم: بنده بهتر می دانم، بدترین مردم هستم. پیغمبر اکرم ( ص) فرمود: در سر
انسان دو رشته است، یک رشته متصل به آسمان هفتم و دیگری متصل به زمین هفتم است.
اگر تواضع بکند، آن رشته ای که در آسمان هفتم است را می کشاند و این بشر را تعالی
می دهد. اگر تکبر بکند آن رشته ای که در زمین هفتم است را می کشاند و پست می شود.
مبادا در دوران عمرتان خودتان را از کسی برتر و بهتر
بدانید. اگر فقیر است، چه بسا خداوند او را از من و شما بهتر بداند و دوست تر
بدارد. اگر مثلا افلیج است، چه بسا دلش از من و شما روشن تر باشد. یک کسی آمد در
خانه خاتم الانبیاء (ص) دق الباب کرد، حضرت فرمودند کیستی؟ گفت: منم، حضرت فرمودند: فهل المخلوق یقول
انا و انا ، کجا رواست برای مخلوقی بگوید منم منم. غضبناک آمدند دم در. آن فرد
چشمش به حضرت افتاد و غضبناک است.
عرض کرد یا رسول الله پناه بر خدا می برم از غضب پیغمبر.
فرمودند: تو گفتی انا؟ منم؟ این منم هاست که ما را بیچاره می کند، این منم هاست که
اسباب بدبختی ما را فراهم می کند. عزیزان، تواضع داشته باشید. البته یک شبی هم در
باب تواضع بحث خواهیم کرد.
جناب آدم یک روز دید شش صورت آمدند. سه صورت نورانی، سه
صورت ظلمانی یعنی تاریک. سه صورت نورانی سمت راست قرار گرفتند، آن سه تا هم سمت چپ
قرار گرفتند. رو کرد به طرف راست گفت: تو کی هستی؟ گفت :من عقلم، جای تو کجاست؟ گفت: من بالای
دماغم. رو کرد به بعدی، تو کی هستی؟ گفت: من حیا هستم، جایت کجاست؟ در چشم. از
سومی پرسید: تو کی هستی؟ گفت: من مهربانی و شفقت هستم، جایت کجاست؟ گفت: در دل است.
حضرت به سمت چپ چرخید. از اولی پرسید: تو کی هستی؟ این
صورت تاریک گفت: من تکبرم، جایت کجاست؟ گفت: بالای دماغ. حضرت گفت: وقتی که تو جا
می گیری آیا عقل هم هست؟ گفت: ابدا. پس معلوم می شود آدم متکبر اصلا عقل ندارد که
خودش را برتر از دیگران می داند. رو به صورت دوم پرسید: خب تو کی هستی؟ گفت: من
حسدم، جایت کجاست؟ جایم قلب است. وقتی که تو داخل قلب می شوی مهربانی هم هست؟ گفت: ابدا.
در نهایت از سومی پرسید: تو که هستی؟ گفت: من طمع هستم.
تو جایت کجاست؟ گفت:
چشم است. وقتی در چشم داخل می شوی آیا جایی برای حیا
هست؟ گفت: ابدا. پس بنابراین آدم متکبر عقل ندارد. مردم از آدم متکبر بری هستند.
وی به ذکر یک نمونه شایع از تکبر پرداخت و گفت: آقای
فقیری می آید می گوید سام علیکم، جواب او را به زور می دهید. آقای ثروتمند می آید،
می گوید: سام علیکم، با قوت و قدرت جواب او را می دهید. این همان تکبر است. حضرت
رضا (ع) فرمود: هر کس به فقیر جوری سلام کند به غنی جوری دیگر، روز قیامت خداوند بر
او غضبناک است. آقایان ،باید در برابر فقرا تواضع کرد نه در مقابل اغنیا.
هر کس ثروتمند را برای ثروتش تواضع کند و فقیر را برای
فقرش خوار بشمارد، در آسمان ها دشمن خدا نامیده می شود، دعایش مستجاب نمی شود و خداوند
به وی نگاه نمی کند. حواستان کجاست؟ باید به عیال الله تواضع کرد. بفهمید کجا سر
فرود می آورید . در مقابل یک پیرمرد؟ خب خدا خیرتان بده، احترامی از پیرمرد کردید.
در مقابل پدر کوچک شدی، احسنت، دست و پایش را ببوس. عمویت است، عالم است، دستش را
ببوس. از من بشنو، یک احترام به این عالم، بهتر از یکسال عبادت است، دعایت می کند.
اما به فردی که به زور دارد جوابت را می دهد، چرا سلام بکنی عزیز من؟ چرا به او
اعتنا بکنی؟ نباید به توانگر برای توانگریش احترام کرد.
هر چقدر شما کوچکی و تواضع کنید در نظر شرع محبوب ترید.
مردم هم، متواضع را بیشتر دوست دارند. شما می بینید از متکبرین چطور فرار می کنند.
انسان باید تواضع کند با مردم، مخصوصا با فقرا. تواضع ز گردن فرازان نکوست، نه
اینکه انسان بیاید تکبر کند. با فقرا که عیال الله هستند مجالست کنید. ثامن الائمه
(ص) وقتی که یک عده فقیری می آمدند، جایشان می داد و برای آنها تواضع می کرد. اما
وقتی که ذوالریاستین می آید که هم وزیر است و هم سرلشکر، یک ساعت سرپا می ایستد
ولی اجازه نشستن به او نمی دهد.
نام مقدس علی بن موسی الرضا (ع) به زبانم جاری شد. ای ریزه خواران
در خانه علی بن موسی الرضا (ع) ، همه من و شما امید شفاعت از این بزرگوار داریم.
انتظار داریم وقت رفتنمان، وقت ارتحال ما آقا تشریف فرما بشوند و چشممان به جمال
بی مثال شما روشن بشود.
یا علی بن موسی الرضا! امشب همه کشکول گدایی را به در
خانه شما آورده ایم، یک توجهی به این مجلس ما بفرمایید. نام مقدست برده شد. این
ریزه خواران می دانند که شما دوست می دارید دوستانتان برای شما گریه کنند.
ای کسانی که در جوار علی بن موسی الرضا (ع) هستید! هر
وقت غمی دارید کنار قبرش می روید ، عرض ارادت می کنید، غمتان برطرف می شود.
بیمارتان را به آقا ارائه می دهید.
مولای ما خیلی مهربان است. خداوند تفضلی به شما کرده،
شما را مجاور آن حضرت نموده.
آنان که در جوار رضا آرمید ه اند
کفران نعمت است بهشت آرزو کنند
بیا برو به حریم رضا شهنشه طوس
غبار درگه او را ز فرط شوق ببوس
ببین جلال خدا زود چه سان شده ظاهر
که محو کرده جلال شهان و کیکاووس
اگر چه غرق گناهی برو به دربارش
ز لطف و رحمت و احسان حق مشو مایوس
آی گنهکاران بروید به زیارت مو لایتان. هرکس آقا را
زیارت کند، گناهانش آمرزیده می شود، گناهانش بخشیده می شود. حالا که دل ها متوجه
شد ای مرد و زن خراسانی، منم مصیبت این بزرگوار را بخوانم. ای وای! وقتی خواست از
مدینه حرکت کند فرمود بیایید اولاد من، اهل بیت من. بیا یید بر من گریه کنید، نوحه
کنید. شما که می دانید دور مسافر را می گیرند. اگر امر هم نکند، برایش گریه می
کنند.
صدای گریه بلند شد. خواهرش معصومه(س) گریید، فرزندش جواد
گریه کرد. مسلم خواهر غم دیده جلو آمد. دست ها را به گردن برادر انداخت و برادرش
را می بوسد. برای اینکه فرموده بیا یید بر من گریه کنید. مولای ما! شما امر فرمودی برایت گریه
کردند، اما جد غریبت حسین وقتی صدای گریه بلند شد، فرمود: خواهرانم، اهل بیتم، من
دشمن در مقابل دارم.
منبع:ایرنا
211008