عقیق:أَیْنَ قاصِمُ شَوْکَهِ الْمُعْتَدینَترجمه : كجا
است درهم شكننده شوكت و قدرت ستمكاران و متعديان
شرح : بدانكه
به موجب اخبار وارده ، حجج الهيه مظهر اسماء و صفات حق مى باشند، در دعاى افتتاح
شب هاى ماه مبارك رمضان براى ذات مقدس خداوندى صفاتى ذكر شده از جمله : و الحمدلله قاصم الجبارين مبير الظالمين ، مدرك الهاربين ،
نكال الظالمين و ستايش خداوندى را كه در هم
شكننده سركشان است و هلاكت كننده ستمكاران ، دريابنده گريزندگان ، به كيفر رساننده
ظالمان .حضرت ولى عصر (عج) از جمله مظهر
اين صفات جلاليه الهى است كه چون قيام كند شوكت و قدرت ظا هرى روساى سلطه گر جهان
را كه با دارا بودن هر گونه سلاح هاى جنگى از توپ و تانك و موشك و هواپيما و اتم ،
با داشتن افراد نظامى جنگ آزموده و ساير مهمات جنگى ديگر كه در اختيار دارند و مى
كوشند كه ملل ديگر را به زير يوغ بندگى و سلطه خود درآوردند، از ميان مى برد و
نابود مى كند، در حالى كه جهان را به خاك و خون كشيده اند و عده زيادى را از ميان
برده اند.مجلد 13 بحار صفحه 150 روايتى از بزنطى (1) از امام هشتم(ع) نقل كرده كه فرمود: پيش از وقوع اين امرقيام قائم كشتارى است بيوح ،
پرسيدم بيوح چيست ؟ فرمود كشتار دائم و پيوسته اى است كه فتور و فاصله پذير نيست .(2)و ايضا در مجلد 13 بحار صفحه 163(3) روايتى از امام محمد
باقر عليه السلام نقل مى كند كه فرمود: قيام قائم محقق نمى گردد مگر پس از وقوع
خوف شديد، و انواع گرفتارى و بلا و آشوب كه دامنگير مردم مى شود.
و
پيش از آن وقوع بيمارى طاعون (مرض مسرى )، و دشمنى و ستيزگى اعراب با يكديگر، و
اختلاف شديد ميان مردم ، و تفرقه و جدايى در دينشان ، و اختلاف در اوضاع و
احوالشان بطورى كه از شدت رنج و اذيت و آزار اشرار صبح و شب آرزوى مرگ مى كنند، و
از ظلم و جور نسبت به يكديگر بعضى بعض ديگر را مى خورند و نابود و از هستى ساقط مى
كنند، و خروج قائم هنگامى صورت مى گيرد كه مردم فرج و گشايشى نمى بينند و ماءيوس و
نااميدند.
پی
نوشت ها:
1- مجلد 52 ص 182 نقل از قرب الاسناد. و بزنطى منسوب به
بيزانط نام محلى است . و لقب احمد بن محمد ابونصر متوفاى 221 از اصحاب اجماع و از
ياران و شاگردان امام هشتم و نهم عليهما السلام
2- نمونه اين روايات در ص 242 مجلد 52 از غيبت نعمانى
آمده است و از آن استفاده مى شود كه مراد از ((بتوح )) كشتار سخت آتشين و شايد
روايت فوق هم اشاره به اين نكته باشد. و اصل معنى آن ظهور و آشكار است .
3- 52 جديد ص 230 نقل از غيبت نعمانى و راوى آن ابوبصير
است و اين روايت مجددا ص 348 همان مجلد از غيبت نعمانى با كمى اختلاف نقل شده اما
روى آن ابو حمزه ثمالى است .
مرحوم سيد محيى الدين العلوى طالقانى
منبع:جام
211008