۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۲ : ۱۰
عقیق: چرایی
عبادت و فلسفه آن یکی از پرسشهایی است که ذهن بشر را به خود مشغول داشته و این
سوال را در ذهن او نقش انداخته که چرا باید عبادت کنیم؟
قرآن کریم در چند جا در پاسخ به این چرایی بیان میکند: چون خدا خالق و
مربی شما است «اعبدوا ربکم الذی خلقکم» از آنجا که مشرکان خالقیت را پذیرفته ولی
ربوبیت را انکار میکردند خداوند در این آیه دو کلمه ربکم و خلقکم را کنار هم
آورده تا دلالت بدین نکته کند که خالق شما، پروردگار شما است.
باید توجه داشت که عبادت از چنان جایگاهی برخوردار است
که خداوند در قرآن میفرماید: «و ما خلقت الجنّ و الانس الاّ لیعبدون»؛ من جن و
انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند (و از این طریق تکامل یابند و به من
نزدیک شوند. (ذاریات، 56)
کارنامه همه انبیاء و رسالت آنان نیز، دعوت مردم به
پرستش خداوند بوده است: «و لقد بعثنا فی کلّ امّه رسولاً أن اعبدوا اللّه و
اجتنبوا الطّاغوت» پس هدف از خلقت جهان و بعثت پیامبران، عبادت خدا بوده است.
(نحل، 36)
ضرورت عبادت خداوند از سوی دیگر برای آن است که که او
تامین کننده رزق و روزی و امنیت ما است.
«فلیعبدوا رب هذا البیت الذی اطمعهم من جوع و آمنهم من
خوف» (قریش، 3 و 4)
عبادت ضرورت دارد چراکه همه عالم سپاسگزار او هستند. «ان
من شی الا یسبح بحمده» (اسراء، 44)
چون معبودی جز او نیست. «لا اله الا انا فاعبدنی» (طه،
14)
علاوه بر آیات قرآن، روایات بر جای مانده از ائمه معصوم
(ع) نیز چرایی و فلسفه و ضرورت عبادت را مشخص میکند. آنچنان رسول اکرم (ص)
فرمودند: برترین مردم کسی است که عاشق عبادت شود، پس، دست در گردن آن آویزد و از
صمیم دل دوستش بدارد و با پیکر خود با آن در آمیزد و خویشتن را وقف آن گرداند و او
را باکی نباشد که دنیایش به سختی گذرد یا به آسانی. (الکافی، ج 2، ص 83)
همچنین، امیرالمومنین (ع) میفرمایند: پس بترسید از
خدایی که با پند خویش به شما سود رسانده و با رسالتش (که از طریق پیامبران به شما
ابلاغ کرده) شما را اندرز داده و با نعمتهایش بر شما منت نهاده است. بنابراین،
جانهای خود را برای عبادت او رام سازید و حق طاعتش را بجای آورید. (نهج البلاغه،
الخطبه 198)
امام صادق (ع) نیز در پاسخ به پرسش درباره حقیقت بندگی
فرمودند: حقیقت بندگی سه چیز است: اینکه بنده در آنچه خداوند به او عطا فرموده است برای
خود مالکیتی قائل نباشد، زیرا بندگان مالک چیزی نیستند، مال را متعلق به خدا میدانند
و آن را هر جا که خدای تعالی فرمان داده است به مصرف میرسانند. بنده برای خود
تدبیر و چاره اندیشی نمیکند و تمام اشتغالش به چیزهایی است که خدای تعالی او را
به انجام آنها فرمان داده یا از آنها بازداشته است... این نخستین درجه
پرهیزگاران است. (مشکاه الأنوار، ص327)
علاوه بر این، امام رضا (ع) در توضیح علت عبادت، میفرمایند:
تا اینکه مردم یاد خدا را فراموش نکنند و آداب او را وا نگذارند و از اوامر و
نواهی او غافل نشوند، زیرا درستی و قوام آنان در دین است. اگر بدون تعبّد به حال
خود رها میشدند پس از مدّتی دلهایشان سخت میشد. (عیون أخبار الرضا (ع)، ج 2، ص
103)
بنابر آنچه در ضرورت و اهمیت عبادت بیان شد باید گفت
بدون شک، دستورهای خدا و احکام شرع، دارای فلسفه و دلیل است، ولی لازم نیست در
تمام احکام و فرمانهای الهی، در پی یافتن دلیل اقتصادی، بهداشتی، و علمی آن باشیم.
مسلمان، باید در برابر فرمان وحی، تسلیم باشد و این روحیه تسلیم و پذیرش، کمال
آدمی است و برخی از دستورها برای آزمودن روح تسلیم و بندگی است. فرمان خداوند به
ابراهیم، برای قربانی کردن اسماعیل، نمونهای از آن است و نشانه کمال بندگی است.
آنگونه که همیشه در راه رفتن، مقصود ما رسیدن به جایی
نیست، گاهی خود راه رفتن هدف است، مثل راه پیمایی یا پیادهروی برای ورزش یا دویدن
در مسابقه که هدف، دویدن است نه رسیدن به جایی.
در دستورهای عبادی و احکام الهی هم، گاهی هدف، تسلیم و
پذیرش دستور و تمرین برای جلب رضایت معبود و اطاعت محض از آفریدگار است. هدف عبادات،
پرورش روح انسان است، آنگونه که حرکات ورزشی برای تربیت جسم است.
پرستش، جزئی از وجود و کشش فطری انسان است. این روح
پرستش، که در انسان فطری است، گاهی در مسیر صحیح قرار گرفته و انسان به «خداپرستی»
میرسد، و گاهی انسان در سایه جهل یا انحراف، به پرستش سنگ و چوب و خورشید و گاو
و پول و ماشین و همسر و پرستش طاغوتها کشیده میشود.
انبیاء برای ایجاد حسّ پرستش نیامدهاند، بلکه بعثت
آنان، برای هدایت این غریزه فطری به مسیر درست است. (پرتوی از اسرار نماز، ص 19)
آنچنان که امیرالمومنین علی (ع) میفرمایند: «فبعث
اللّه محمّدا بالحقّ لیخرج عباده من عباده الأوثان الی عبادته» خداوند، محمّد (ص)
را به حق فرستاد، تا بندگانش را از بتپرستی، به خداپرستی دعوت کند. (نهج البلاغه،
خطبه 147)
منبع:قدس
211008