۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۳ : ۲۰
عقیق:مسأله اعجاز قرآن داراي ابعاد مختلف است:
الف) در بعد هنري فصاحت و بلاغت.
ب) در بعد پيشگويي اخبار و حوادث آينده.
ج) در بعد محتواي عالي و ارزشمند.
د) در بعد هم سطح و هماهنگ بودن مجموعه قرآن. بدين معنا كه با وصف اينكه در سال های مختلف، در حالات گوناگون و نقاط جغرافيايي متفاوت نازل شده است، ولي شما نمي توانيد تناقضي در مطالب و يا نقصاني در فصاحت وبلاغت آن بيابيد. در حالي كه گفتار هيچ انساني چنين نيست: « أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفًا كَثِيرًا؛ آیا در قرآن تدبر نمی کنید؟ اگر قرآن از ناحيه غير خدا مي بود هر آينه در آن اختلاف فراواني مي يافتند (نساء، آيه 82)»
ه) اين حقيقت را اضافه كنيد كه نبي اكرم(ص) اصولاً يك نفر دانشمند و هنرمند نبوده؛ بلكه فردي درس ناخوانده وامّي بود. حال آن حضرت چنان قوانين و محتوايي، با آن فصاحت و بلاغت و شيوايي سخن آورد كه از يك فرد درس ناخوانده دور از انتظار بود.
نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مسأله آموز صد مدرس شدو) بُعد ديگر اعجاز قرآن بيان حوادث گذشته است؛ يعني، در قرآن مجيد حوادثي را مييابيم كه ثبت و ضبط آن ازطريق عادي ممكن نبوده است؛ مثلاً چه كسي هنگام غرق شدن فرعون و لشكريانش در كنار او بود تا ببيند فرعون درآن لحظات چه ميگفت تا آن را ثبت و ضبط نمايد؟ ولي قرآن مجيد اين گونه نكات را بيان ميكند كه خود از اعجازقرآن است.
بعد ديگر اعجاز قرآن، اعجاز علمي آن است كه دامنهاي بسيار گسترده و شيرين دارد. فقط برای نمونه به یک مورد اشاره می کنیم.
خداوند در بیش از 1400 سال پیش در قرآن از فشار ناشی از "صعود به آسمان" اشاره کرده و در سوره مبارکه انعام آیه ۱۲۵می فرماید: « فَمَن يُرِدِ اللّهُ أَن يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ وَمَن يُرِدْ أَن يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاء كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ ؛ پس كسى را كه خدا بخواهد هدايت نمايد دلش را به پذيرش اسلام مى گشايد و هر كه را بخواهد گمراه كند دلش را سخت تنگ مى گرداند چنانكه گويى به زحمت در آسمان بالا مى رود اين گونه خدا پليدى را بر كسانى كه ايمان نمى آورند قرار مى دهد»[1]حال با دقت در آنچه گذشت ؛ اگر كسي بخواهد حتي يك سوره از قرآن را بياورد بايد نكات عديده اي لااقل در آن جمع باشد؛
1- از بعد فصاحت و بلاغتي در حد قرآن برخوردار باشد.
2- در عين حال محتواي آن عالي و هم طراز با قرآن باشد.
3- در بين مطالب آن هماهنگي بوده و تناقض وجود نداشته باشد. تازه به نظر مي رسد كه قرآن مجيد در مقام تحدّي از بعضي جهات صرف نظركرده است؛ يعني، درس ناخواندگي نبي اكرم(ص) را ناديده فرض كرده و خطاب به همه كس ـ اعم از درس خوانده و ناخوانده ـ مي فرمايد كه نظير قرآن را بياوريد.
حال بعد از گذشت چهارده قرن، هنوز هماوردي براي قران يافت نشده است و كساني هم كه به خود جرأت داده و درصدد اين كار برآمده اند جز تعبيراتي موهن و نادرست از آنها نقل نشده است.[2]
پی نوشت ها:
[1] جهت تحقيق بيشتردر اين زمينه ر . ك : «قرآن، تورات، انجيل و علم»، موريس بوكاي، ترجمه مهندس ذبيح اللّه دبير
[2] براي مطالعه بيشتر ر.ك:
الف ـ مباحي در وحي و قرآن علامه طباطبايي
ب ـ اعجاز قرآن، تحليل آماري حروف مقطعه رشاد خليفه ترجمه آيت اللهي
پ ـ پژوهشي در شيوههاي اعجاز قرآن حسن عرفان
ت ـ قرآن پديدهاي شگفتآور ترجمه نسرين حكمي
منبع:جام
211008