۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۷ : ۰۵
عقیق: تفسیر قرآن یکی از علومی است که همراه با علم قرائات، تجوید و تاریخ قرآن، سابقه آن تا عصر پیغمبر(ص) کشیده میشود.
از دیرباز تاکنون کوششهای گسترده و طاقتفرسایی پیرامون تفسیر انجام پذیرفته و میپذیرد و هر یک از عالمان و اندیشمندان به فراخور توان خویش در این راه کوشیده و تفاسیر متعددی را به رشته تحریر درآوردهاند.
حقیقت تفسیر به معنای برداشتن پرده از آیات الهی است. حضرت امام خمینی(ره) در این باره میفرمایند «به طور کلى معنی تفسیر کتاب آن است که شرح مقاصد آن کتاب را بنماید؛ و نظر مهم به آن، بیان منظور صاحب کتاب باشد. این کتاب شریف [قرآن] که به شهادت خداى تعالى کتاب هدایت و تعلیم است و نور طریق سلوک انسانیت است، باید مفسر در هر قصه از قصص آن، بلکه هر آیه از آیات آن، جهت اهتداء به عالم غیب و حیث راهنمایى به طریق سعادت و سلوک طریق معرفت و انسانیت را به متعلم بفهماند. مفسر وقتى مقصد از نزول را بما فهماند مفسر است، نه سبب نزول ... که در تفاسیر وارد است.»
یکی از نکاتی که برای دانستن بسیار مهم است این می باشد که هر کسی نمیتواند قرآن کریم را تفسیر کند. تفسیر کار کسی است که قرآن بدو وحی شده رسول اکرم(ص) و یا علوم را سینه به سینه از ایشان گرفته و خود معدن وحی و مخزن اسرار الهی است ائمه معصومین(ع).
آن چه که امروز به نام «تفسیر» بیان یا تألیف میگردد، مبتی بر همان تفاسیر بوده و یا تشریح است و نه تفسیر. و اگر بگویند که قرآن کریم نه تفسیر میخواهد و نه تشریح و نه تعلیم و نه موشکافی و تعمق و تدبر و ...، پس فقط به درد بوسیدن میخورد و نه فهمیدن و عمل کردن. و این همان معنایی است که دشمنان اسلام و قرآن القاء میکنند تا اگر دینی هست، فقط بر اساس ظاهر نگری و خرافهگرایی باشد تا آنها بتوانند به راحتی تفاسیر سوء خود را بر قرآن کریم حمل نموده و به اذهان عمومی مسلمین القاء کنند.
تقسیمبندی تفسیر آیات قرآن از منظر امام خمینی (ره)
در رابطه با تفسیر قرآن کریم نیز امام (ره) آیات را به دو دسته تقسیم میکنند؛ تفسیر برخی از آیات را که مربوط به احکام فرعی است، برای همه مفسرین ممکن میدانند، امّا در رابطه با تفسیر برخی دیگر از آیات مثل آیات سوره مبارکه حدید و سوره توحید میفرمایند: «همین آیاتی که در روایات ما وارد شده که برای متعمّقین آخرالزمان وارد شده است، مثل سوره توحید و شش آیه از سوره حدید، گمان ندارم که واقعیتش برای بشر تا الآن و تا بعدها آن طور که باید باشد، کشف بشود... متعمقین آخرالزمان هم به اندازه عمق ادراکشان، بهتر از دیگران فهمیدهاند و الا حد قرآن، آن است که «انما یعرف القرآن من خوطب به: قرآن را مخاطبان قرآن میشناسند»، این «یعرف...» این نحو آیات است، والا بعضی آیات که مربوط به احکام ظاهریه است و مربوط به نصایح است که همه میفهمند.»
نبود تفسیر حقیقی از قرآن
امام خمینی (ره) بر این باور است که «تاکنون تفسیرى براى کتاب خدا نوشته نشده و نشد که [امامان معصوم(علیهم السلام)] قرآن تفسیر کنند و آن معارفى که در قرآن هست آنها براى ما بیان کنند، اینها از تأسفهایى است که ما باید در گور ببریم. بنابراین ما باید در این امور متأسف باشیم که از قرآن دستمان کوتاه است و این تفسیرهایى که بر قرآن نوشته شده است از اول تا حالا, اینها تفسیر نیستند. اینها البته یک ترجمه هایى, یک بویى از قرآن بعضىشان دارند، و الا تفسیر این نیست.»
اخذ مفاهیم قرآنی با برهان و عقل
در نظر امام خمینی (ره) «کتاب خدا، کتاب معرفت و اخلاق و دعوت به سعادت و کمال است... ما باید مقصود از تنزیل این کتاب را قطع نظر از جهات عقلی برهانی، که خود به ما مقصد را میفهماند ازخود کتاب اخذ کنیم. مصنف کتاب مقصد خود را بهتر میداند. اکنون به فرمودههای این مصنف راجع به شۆون قرآن نظر کنیم، میبینیم خود میفرماید: «ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ: این است کتابى که در [حقانیت] آن هیچ تردیدى نیست [و] مایه هدایت تقواپیشگان است (بقره/2) این کتاب را کتاب هدایت خوانده».
«مفسر باید شۆون الهیه را به مردم تعلیم کند و مردم باید برای تعلم شۆون الهیه به آن رجوع کنند تا استفاده از آن حاصل شود «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُۆْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا، و ما آنچه را براى مۆمنان مایه درمان و رحمت است از قرآن نازل مىکنیم[ولى] ستمگران را جز زیان نمىافزاید». (اسرا/82) چه خسارتى بالاتر از اینکه سى چهل سال کتاب الهى را قرائت کنیم و به تفاسیر رجوع کنیم و از مقاصد آن بازمانیم.»
امام خمینی (ره) به تناسب از روشهای مختلف برای تفسیر قرآن سود جسته است. حضرت امام (ره) تلاش کردهاند تا با رفع حجاب از اسرار قرآن مقاصد آن را برای جویندگان حقیقت روشن نمایند و به مرتبه ایمان مطلوب برسانند.
به تعبیرامام راحل (ره) مطلوب در تلاوت قرآن شریف آن است که در قلب انسان تأثیر کند و باطن انسان صورت کلام الهی گردد و از مرتبه ملکه به مرتبه تحقق رسد.
منبع:ایکنا
211008