عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۲۰۵۱۲
تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۷:۳۹
همواره بر منتظرین واقعی امام زمان (عج) واجب است تا با انجام اعمالی، زمینه های ظهور ایشان را فراهم آورند، هر چند ممکن است در این راه گروه های منحرفی با بیان عقاید پوچ و ساختگی سعی در فریب منتظرین داشته باشند، اما توصیه های بزرگان دین و جامعه می تواند چراغ راهی برای پیمودن صحیح این مسیر باشد.

عقیق:حضرت امام خمینی (ره) که خود از محبین و منتظرین راستین حضرت ولی عصر (عج) بودند، همواره به توصیه هایی در سخنرانی ها و مراسم گوناگون در باب ویژگی ها و صفات منتظرین واقعی امام زمان (عج) می پرداختند، و در دوره ای که اکثر گروه ها با نقشه های شوم خود سعی در منحرف نمودن مسلمین داشتند، بی پروایانه به بیان عقاید اسلامی و مهدوی خود می پرداختند به نحوی که مرتضی نائینی آن ها را این گونه بیان می دارد.
امام زمان (عج) را سرافکنده نکنید!
امام خمینی می فرمودند: تمام ذرات کارهای ما تحت نظر خدای تبارک و تعالی است و نامه ی اعمال ما به حسب روایات به امام وقت عرضه می شود. امام زمان (ع) مراقب ما هستند.
توجه داشته باشید که در کارهایتان جوری نباشد که وقتی بر امام زمان (ع) عرضه شد، خدای نخواسته، آزرده بشوند و پیش ملایکه الله یک قدری سرافکنده بشوند که، این ها شیعه های من هستند. این ها دوستان من هستند و برخلاف مقاصد خدا عمل کردند. رییس یک قوم اگر قومش خلاف بکند، آن رییس منفعل می شود.
طوری باشد که نامه ها وقتی عرضه می شود، ایشان را متأثر نکند.
خلاف ما برای امام زمان (ع) سرشکستگی دارد. دفاتر را وقتی بردند خدمت ایشان و ایشان دید شیعه های او (خوب، ما شیعه ی او هستیم)، شیعه ی او دارد این کار را می کند، امام زمان (ع) سرشکسته می شود. بیدار بشوید که مسأله خطرناک است و خطر هم خطر شخص نیست، خطر ملت نیست، خطر اسلام است.
قبل از این که این نامه ی اعمال ما به پیشگاه خدا و قبل از آن به پیشگاه امام زمان (ع) برسد، خودمان باید نظر کنیم به این نامه ی اعمال مان.
وقتی نامه های ما را بردند پیش امام زمان (ع) (در روایات است که هر هفته می برند، هفته ای دو دفعه). وقتی که می برند، اعمال ما جوری باشد که نمایش از این بدهد که ما تابعیم. ما آن طور نیست که خودسر بخواهیم یک کاری را انجام بدهیم.
اگر یک وقت، نامه ی عمل یک روحانی را بردند و به امام زمان (ع) دادند و آن ملایکة اللهی که بردند و نامه را دادند، بگویند: این هم روحانی شما، این ها پاسداران اسلام شما هستند؟ و امام زمان (ع) خجالت بکشد، نعوذ بالله.
من خوف دارم که کاری بکنیم که امام زمان (ع) پیش خدا شرمنده بشود. این ها شیعه ی تو هستند این کار را می کنند! نکند یک وقت خدای نخواسته، یک کاری از ماها صادر بشود که وقتی نوشته برود، نوشته های ملایکة اللهی که مراقب ما هستند، رقیب هستند، هر انسانی، رقیب دارد و مراقبت می شود. ذره هایی که بر قلب های شما می گذرد، رقیب دارد. چشم ما رقیب دارد. گوش ما رقیب دارد. زبان ما رقیب دارد. قلب ما رقیب دارد. کسانی که مراقبت می کنند این ها را، نکند که خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان (ع) یک وقت، چیزی صادر بشود که موجب افسردگی امام زمان (ع) باشد. مراقبت کنید از خودتان، پاسداری کنید از خودتان.

قیام لِله کنید!
ما منتظران مقدم مبارکش، مکلف هستیم تا با تمام توان کوشش کنیم تا قانون عدل الهی را در این کشور ولی عصر (ع) حاکم کنیم و از تفرقه و نفاق و دغل بازی بپرهیزیم و رضای خداوند متعال را در نظر بگیریم.
امیدوارم که ما همه جزء هیأت قائمیه باشیم و همه به آن وظایفی که اسلام، قرآن، تحت لوای حضرت صاحب (ع) برای ما تعیین فرموده اند، عمل کنیم و صورت ها را محتوای واقعی به آن بدهیم و الفاظ را معانی حقیقی.
شاید این وصفی که برای حضرت صاحب (ع) ذکر شده است، دنبال همین آیه شریفه که می فرماید: قل اِنّما اَعِظُکُم بِواحدة أن تَقوموا لِله مثنی وَ فَرادی، دنبال همین معنا باشد که همه باید قیام بکنیم. قیام واحد که بالاترین قیام، همان قیام آن شخص واحد است. و همه ی قیام ها باید دنبال آن قیام باشد و قیام لله باشد. خدای تبارک و تعالی می فرماید که: قُل اِنّما اَعظکُم بِواحِدة. به امت بگو که فقط من یک موعظه دارم به شما و آن موعظه این است که، قیام کنید و قیام لِله باشد. قیام لِله کنید. البته آن حضرت قیام لِله می فرمایند و آن لِلهی که و آن خلوصی که برای ایشان هست، برای دیگران نیست. لکن شیعه های بزرگوار آن حضرت هم باید پیروی از او بکنند در این که قیام کنند لِله، برای خدا.
امید آن است که مسلمانان و مستضعفان جهان به پاخیزند و داد خود را از مستکبران بگیرند و مقدمات فرج آل محمد(ص) را فراهم نمایند.

زمینه ها را فراهم کنید!
بعضی ها انتظار فرج را به این می دانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان (ع) را از خدا بخواهند. این ها مردم صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند، بلکه بعضی از آن ها را که من سابقاً می شناختم، بسیار مرد صالحی بود. یک اسبی هم خریده بود. یک شمشیری هم داشت و منتظر حضرت صاحب (ع) بود. این ها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل می کردند و نهی از منکر هم می کردند و امر به معروف هم می کردند، لکن همین. دیگر غیر از این کاری ازشان نمی آمد و به فکر این هم، که یک کاری بکنند، نبودند.
یک دسته ی دیگری بودند که انتظار فرج را می گفتند این است که، ما کار نداشته باشیم به این که در جهان چه می گذرد، بر ملت ها چه می گذرد، بر ملت ما چه می گذرد. به این چیزها، ما کار نداشته باشیم. ما تکلیف های خودمان را عمل می کنیم. برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاء الله درست می کنند. دیگر ما تکلیفی نداریم. تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آن چه در دنیا می گذرد یا در مملکت خودمان نداشته باشیم. این ها هم یک دسته ای بودند.
یک دسته ای می گفتند: که خوب! باید عالم پر معصیت بشود تا حضرت بیاید. ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری می خواهند بکنند، گناه ها زیاد بشود که فرج نزدیک بشود.
یک دسته ای از این بالاتر بودند. می گفتند: باید دامن زد به گناه ها. دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت (ع) تشریف بیاورند. این هم یک دسته ای بودند که البته در بین این دسته، منحرف هایی هم بودند. اشخاص ساده لوح هم بودند. منحرف هایی هم بودند که برای مقاصدی، به این امر دامن می زدند.
یک دسته ی دیگری بودند که می گفتند: هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و برخلاف اسلام است. آن ها مغرور بودند. آن هایی که بازیگر نبودند مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر عَلَمی بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن عَلَم، عَلَم باطل است. آن ها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد. در صورتی که آن روایات که هر کس عَلَم بلند کند عَلَم مهدی، به عنوان مهدویت بلند کند. حالا ما فرض می کنیم که یک هم چو روایاتی باشد، آیا معنایش این نیست که ما تکلیف مان دیگر ساقط است. یعنی خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن؟ این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا حضرت صاحب بیاید. حضرت صاحب که تشریف می آورند، برای چی می آیند؟
برای این که گسترش بدهند عدالت را. برای این که حکومت را تقویت کنند. برای این که فساد را از بین ببرند. ما برخلاف آیات شریفه ی قرآن، دست از نهی از منکر برداریم، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای این که حضرت بیایند. حضرت بیایند چه می کنند؟
حضرت می آیند می خواهند همین کارها را بکنند. الآن دیگر ما هیچ تکلیفی نداریم؟ دیگر بشر تکلیفی ندارد، بلکه تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد! به حسب رأی این جمعیت که بعضی شان بازیگرند و بعضی شان نادان، این است که ما باید بنشینیم دعا کنیم به صدام! هر کسی نفرین به صدام کند، خلاف امر کرده است، برای این که حضرت دیر می آیند! و هر کسی دعا کند به صدام، برای این که، این فساد زیاد می کند. ما باید دعاگوی آمریکا باشیم و دعاگوی شوروی باشیم و دعاگوی اذناب شان، از قبیل صدام باشیم و امثال این ها، تا این که این ها عالم را پر کنند از جور و ظلم و حضرت تشریف بیاورند! بعد حضرت تشریف بیاورند، چه کنند؟
حضرت بیایند که ظلم و جور را بردارند. همان کاری که ما می کنیم و ما دعا می کنیم که ظلم و جور باشد، حضرت می خواهند همین را بَرَش دارند. ما اگر دست مان می رسید، قدرت داشتیم باید برویم تمام ظلم و جورها را از عالم برداریم. تکلیف شرعی ماست. منتها ما نمی توانیم. اینی که هست، این است که حضرت عالم را پر می کنند از عدالت. نه شما دست بردارید از این تکلیف تان، نه این که شما دیگر تکلیف ندارید.
«اگر خود حضرت صاحب (ع) مقتضی بدانند، خوب، خودشان تشریف بیاورند»! یکی از علما این جوری می گفت (خدا رحمتش کند) که: «من که دلم بیشتر از حضرت صاحب (ع) برای اسلام نسوخته است. خوب ایشان هم که می بینند این را، خود ایشان بیایند، چرا من بکنم؟».
این منطق اشخاصی است که می خواهند از زیر بار دَر بروند. اسلام، این ها را نمی پذیرد. اسلام، این ها را به هیچ چیز نمی شمرد. این ها می خواهند از زیر بار دَر بروند. یک چیزی درست می کنند. دو تا روایت از این طرف، از آن طرف می گردند، پیدا می کنند که خیر، «با سلاطین مثلاً بسازید، دعا کنید به سلاطین».
این، خلاف قرآن است. این ها نخوانده اند قرآن را. اگر صد تا هم چو روایت هایی بیاید، ضرب به جدار می شود. خلاف قرآن است، خلاف سیره ی انبیاست. شما وقتی ملاحظه می کنید آن هم روایاتی که اگر کسی میل به این بکند. که روایاتی است که: اگر مایل باشی که زنده باشد این سلطان، تو هم با او هستی. مسلمان مگر می شود مایل باشد به این که یکی زنده باشد و ظلم بکند، آدم بکشد؟ رابطه داشته باشد با یک کسی که آدم می کشد؟ عالِم می کشد؟ علما را می کشد؟
این هایی که می گویند که هر عَلَمی بلند بشود/ و هر حکومتی/ خیال کردند که هر حکومتی باشد، این برخلاف انتظار فرج است. این ها نمی فهمند چی دارند می گویند. این ها تزریق کردند بهشان که این حرف ها را بزنند. نمی دانند دارند چی چی می گویند. حکومت نبودن؛ یعنی این که همه ی مردم به جان هم بریزند، بکُشند هم را، بزنند هم را، از بین ببرند. برخلاف نص آیات الهی رفتار بکنند. ما اگر فرض می کردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار می زدیم، برای این که خلاف آیات قرآن است.
ارزش دارد که انسان در مقابل ظلم بایستد. در مقابل ظالم بایستد و مشتش را گره کند و توی دهنش بزند و نگذارد که این قدر ظلم زیاد بشود، این ارزش دارد. ما تکلیف داریم آقا! این طور نیست که حالا که ما منتظر ظهور امام زمان (ع) هستیم، پس دیگر بنشینیم در خانه هامان، تسبیح را دست بگیریم و بگوییم عجّل علی فرجه. عجّل با کار شما باید تعجیل بشود. شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن او و فراهم کردن این است که، مسلمین را با هم مجتمع کنید. همه با هم بشوید، ان شاءالله ظهور می کند ایشان.

روحانیون مواظب باشند!
اسحاق بن یعقوب، نامه ای برای حضرت ولی عصر (ع) می نویسد و از مشکلاتی که برایش رخ داده، سؤال می کند و محمد بن عثمان عمری- نماینده ی آن حضرت- نامه را می رساند. جواب نامه به خط مبارک صادر می شود که... در حوادث و پیش آمدها به راویان حدیث ما رجوع کنید؛ زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدایم ...
فقها از طرف امام (ع) حجت بر مردم هستند.
ولایت فقیه همان ولایت فقیه رسول الله (ص) است. قضیه ی ولایت فقیه یک چیزی نیست که مجلس خبرگان ایجاد کرده باشد. ولایت فقیه یک چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده است، همان ولایت رسول الله (ص) است و این ها از ولایت رسول الله (ص) هم می ترسند.
روحانیون با هم باید باشند. این ها همه لشکر امام زمان (ع) هستند.
اگر خدای نخواسته، روحانیونی که مدعی این هستند که، الآن نماینده ی امام زمان (ع) (و راویان حدیث )در بین مردم هستند، اگر خدای نخواسته از یکی شان یک چیزی صادر بشود که برخلاف اسلام باشد، این طور نیست که فقط خودش را از بین برده باشد. این، حیثیت روحانیت را لکه دار کرده است.
این که این نماینده(روحانیون)، اگر خدای نخواسته یک قدمی کج بردارد، این اسباب این می شود که مردم به روحانیت بدبین بشوند. بدبین شدن به روحانیت و شکست روحانیت، شکست اسلام است. آن که حفظ کرده تا حالا اسلام را، این طبقه بوده و اگر در این طبقه، شخصی یا اشخاصی پیدا بشود که برخلاف مصالح اسلام خدای نخواسته عمل بکند، جرمی است که از آدم کُشی بدتر است.


پی نوشت ها:
1- صحیفه نور، ج1: 33؛ ج2: 28؛ ج5: 166؛ ج7: 267، 36؛ ج8: 14، 149؛ ج9: 101؛ ج11: 6؛ ج12: 128، 224؛ ج15: 22؛ ج18: 195؛ ج20: 198.
2- ولایت فقیه: 103.
3- مرتضی نائینی. جان و جانان، امام زمان (عج) در نگاه امام خمینی (ره)، نشریه انتظار موعود، 1380.

منبع:قدس

211008

 


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین