۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۰ : ۱۴
عقیق: حجت الاسلام مجتبی کلباسی، مسئول مرکز تخصصی مهدویت در برنامه "منتظران" رادیو معارف که یک دوره آموزش رادیویی معارف مهدوی است به موضوع فلسفه غیبت امام عصر(ع) پرداخته است.
معنای
غیبت چیست؟ آیا پیشینه ای دارد؟ فلسفه غیبت چیست؟ انواع غیبت چیست؟ غیبت کبری از
چه زمانی شروع شده و چرا بعد از غیبت صغری آمده؟
غیبت چند معنا دارد یکی از معانی آن غیبت به معنای
غیبت کردن و غایب بودن و در منظر نبودن است. یکی از ویژگی های امام عصر موضوع غیبت
است باید دید که آیا غیبت به این معناست که حضرت به صورت نامرئی هستند و یا در
زمین نیستند یا معنای دیگری دارد اینکه حضرت شناخته نمی شوند و بین مردم زندگی می
کنند.
برادران حضرت یوسف، حضرت را نمی شناختند تا زمانی که
حضرت یوسف خود را معرفی کردند و غیبتی که در مورد امام عصر(ع) مطرح است این است.
امام علی(ع) فرموده اند: "به خدا قسم حجت خدا در بین مردم است در کوچه و
بازار گام بر می دارد به خانه هایشان قدم می گذارد، در شرق و غرب زمین رفت و آمد
می کند، می بیند و دیده نمی شود." یعنی شناخته نمی شود در روایات به این سنت
اشاره شده است مبنی بر اینکه در قائم ما سننی از انیبا گذشته است که از جمله آن
غیبت می باشد که در انبیای دیگر بوده است.
غیبت دارای سابقه در تاریخ انبیا و اولیاست، حضرت ادریس،
نوح، صالح، یوسف، ابراهیم، موسی، شعیب، الیاس، دانیال و عیسی همه دارای غیبت به
شکل های مختلف بوده اند اصلی که شناخته نمی شدند. از جمله غیبت های طولانی برای
حضرت عیسی(ع) اتفاق افتاد به طوریکه از زمانی که به آسمان ها رفته با اینکه زنده
است و به تصریح قرآن نه کشته شده و نه به صلیب کشیده شده، زنده است و در غیبت به
سر می برد تا عصر ظهور که از آسمان ها ظهور کنند.
لذا پیامبر اسلام فرمودند: "مهدی از فرزندان من است
غیبتی است برای او تا آنگاه که مردمان از دین های خود گمراه شوند، در آن زمان ظهور
می کند مانند شهاب ثاقب و زمین را از عدل و داد پر می کند."
در مورد فلسفه غیبت و اینکه چرا امام از نظرها غایب
هستند؟ باید بگوییم که کاری که خدا انجام می دهد طبق یک سری مصالح و فلسفه هایی
است که برخی از آنها ممکن است برای ما قابل درک باشد. ازجمله فلسفه هایی که برای
غیبت ذکر شده این است که خدا نعمتی را که به مردم می دهد آن را سلب نمی کند مگر
این که مردم قدر آن نعمت را ندانند، خدا بعد از پیامبر اسلام 11 امام برای هدایت
مردم فرستاد آنها را به امامت گماشت اما همه آنها با یک سری مشکلات و موانع روبرو
شدند تا اینکه خدا آخرین حجت خود را پنهان کرد برای اینکه بماند برای زمان مناسب.
یکی از فلسفه های غیبت به یک معنا تادیب عموم مردم است
بنابراین اگر امتی نسبت به امام خود قدرنشناس باشند و جایگاه امام را نشناسند
طبیعتا آن نعمت سلب می شود، امام باقر(ع) فرمودند: "وقتی خداوند همراهی و
همنشینی ما را برای قومی خوش نداند ما را از میان آنها بر می دارد."
دومین فلسفه غیبت این است که امام وقتی ظهور می کنند تحت
بیعت هیچ کس نباشند چنانکه خدا خانه کعبه را بیت العتیق نامیده اند که ملک کسی
نیست و آزاده است امام نیز در غیبت هستند چون در هنگام ظهور بیعت هیچ کس را بر
گردن نداشته باشند. امام رضا(ع) فرمودند: "حضرت در غیبت هستند برای اینکه در
زمان ظهور کسی بر عهده امام بیعتی نداشته باشد."
یکی دیگر از فلسفه های غیبت آزمایش مردم است. امام کاظم(ع)
می فرمایند: "هنگامی که پنجمین فرزند من غایب شد مواظب دین خود باشید تا از
آن خارج نشوید چون آخرین ما امام دوازدهم غیبتی خواهد داشت که گروهی از پیروان
ایشان ایمان خود را از دست می دهند و این غیبت آزمونی برای پیروان اوست."
حفظ جان امام از دیگر فلسفه های غیبت است ائمه دیگر یا
به شهادت رسیدند یا مسموم شدند بنابراین خدا آخرین حجت خود را بر روی زمین در غیبت
قرار داد برای اینکه از این آسیب مصون بماند البته خدا کارها را با سبب انجام می
دهد لذا امام صادق(ع) فرمودند: "امام منتظر مدتی از چشم ها غایب می شود دلیلش
این است که بر جان خویش بیمناک است البته این بیمناکی شخصی نیست چراکه شهادت از بالاترین
افتخارات است ولی از این جهت است که برنامه ها و اهداف خدا بر روی زمین محقق شود.
البته تمرین و ارتقا و تکامل مردم از فلسفه های غیبت است که باید به آن توجه شود.
امام عصر دارای دو غیبت بوده اند غیبت کبری و غیبت صغری،
البته سخن از غیبت امام بسیار پیش از ولادت ایشان مطرح شده و ائمه به بحث غیبت
اشاره کرده اند در حقیقت دوران امام یازدهم و دوازدهم دورانی بود که ارتباط ائمه
با مردم بسیار کم بود بنابراین شیعیان آمادگی با عصر غیبت امام دوازدهم پیدا کردند.
غیبت اول پس از شهادت امام عسکری که در سال 252 اتفاق
افتاد، آغاز شد گرچه قبل از آن هم زمان تولد و شهادت امام عسکری، حضرت در غیبت
بودند و جز برای افراد خواص نمایان نمی شدند اما از زمان شهادت امام حسن عسکری تا
سال 329 (حدود 70 سال) را دروان غیبت صغری می گویند.
در این دوران حضرت از طریق نایبان خاص با مردم در ارتباط
بودند و نامه هایی می دادند، گاهی خدمت امام می رفتند که از علما، محدثان و از
رجال نامی شیعه بودند. نایب اول عثمان بن سعید وکیل امام هادی و عسگری بود که سال
337 از دنیا رفت، محمد بن عثمان عمری،حسین بن نوح نوبختی و عل بن محمد سموری که در
سال 329 از دنیا رفت نیز از نایبان حضرت بودند. با مرگ نایب چهارم غیبت صغری پایان
یافت و حضرت در نامه ای که نوشتند گفتند "....نایبی نباید معرفی شود و بعد
از آن دروان غیبت بزرگ آغاز می شود..."
دورانی که در آن ارتباطی از طریق نایب با امام عصر نیست
دوران غیبت کبری است که حضرت در آخرین نامه خود فرمودند که "... تو تا 6 روز
دیگر به سرای باقی خواهی رفت و جانشینی معرفی نکن که دوران غیبت کبری آغاز شده است..."
وظیفه شیعیان در این دروان رجوع به علمایی است که دارای
شرایط باشند، عالم و با تقوا باشند در این دوران بایستی مسائل خود را به آنها
بسپارند که به ولایت فقیه تعبیر می شود و از مضمون احادیث به دست می آید.