۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۰ : ۱۲
عقیق: مراسم جشن میلاد نبی مکرم اسلام(ص) و
امام جعفر صادق (ع) با حضور جمع زیادی از عاشقان اهل بیت(ع) در حسینیه موج
الحسین(ع) برگزار شد.
به گزارش عقیق در این مراسم پس از قرائت
زیارت حضرت رسول (ص) حاج مهدی توکلی به سخنرانی پرداخت و در ادامه، مراسم با مولودی خوانی حاج حسین
سازور و کربلایی حنیف طاهری همراه بود.
نکته هایی از سخنان حاج مهدی توکلی
را بخوانید:
بزرگترین نعمت به بشریت
یکی از نعمت های بزرگی که خداوند به ما انسان ها ارزانی کرده وجود نورانی پیامبر اکرم(ص) است. خدا نعمتی بالاتر از این به بشر نداده است که با این وجود نورانی ما را به هدایت برساند.
یکی از صفت های خدا، منّان است یعنی منت زیادی به گردن ما دارد. منت گذاشتن برای ما بد است چون چیزی از خود نداریم. بشر چیزی از خود ندارد وهمه از طرف خداست. امام راحل می فرمود ما همه هیچیم هرچه هست اوست. وقتی خرمشهر آزاد شد امام سخنرانی کرد و فرمود خرمشهر را خدا آزاد کرد. هیچ وقت نفرمود من انقلاب کردم. می فرمود خدا عنایت کرد مردم را متحول کرد و این انقلاب بزرگ اتفاق افتاد.
منتی که خدا بر سر انسان گذاشت
اما منت گذاشتن برای خدا بد نیست. خدا دوبار در قرآن بر سر انسان منت گذاشته است. بار اولش درباره حضرت رسول (ص) است که می فرماید: لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ . خدا بر سر مومنان منت گذاشت و از خودشان پیامبری را برگزید.
دومی اش هم درباره امام زمان(عج) است که می
فرماید : وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ . یعنی ما
اراده کردیم بر مستضعفین منت بگذاریم و آن ها پیشوایان و وارثان زمین قرار بدهیم.
پس وجود پیامبراکرم (ص) و امام زمان(عج) دو نعمت بزرگ الهی به بشریت هستند. و امروز که این وجود نورانی به انسان عطا شده است سفارش به روزه شده ایم . روزه امروز برابر با روزه یک عمر است. این اهمیت و بزرگی این روز را می رساند.
امشب می خواهم به حدیثی از امام صادق(ع) اشاره کنم که به نظر من اگر تمام کتاب ها از بین برود همین یک حدیث برای هدایت و نجات بشریت کافیست.
حدیثی که برای نجات بشریت کافیست
امام صادق (ع) در این حدیث شریف می فرمایند: ثلاث لا يضّر معهنّ شىء الدعا عند الكرب و الاستغفار عند الذنب و الشكر عند النعمة. سه چیز است که اگر انسان داشته باشد بالا و پایین شدن های دنیا هیچ ضرری به او نمی رساند. می دانید که دنیا سراسر دگرگونی و بالا و پایین شدن است. الان خوشحالی، لحظه ای بعد غمگینی. الان سالمی، فردا مریضی. زندگی دنیا همراه با سختی و مشقات است. لذا اینکه در مجالس ختم به کسی می گویند غم اخرت باشد یا غم نبینی یعنی اینکه به زودی بمیری. این به نوعی نفرین کردن است. چرا که نمی شود انسان در دنیا باشد و غم و سختی نبیند.بعضی اینجا را با بهشت اشتباه می گیرند. در قرآن می فرماید لقد خلقنا الانسان فی کبد. ما انسان را در سختی آفریدیم. انبیا و ائمه هم در رنج و گرفتاری بودند. حتی در برزخ و قیامت هم این سختی با انسان همراه است. فقط در بهشت است که بهشتیان می گویند الحمدلله الذی اذهب عنا الاذن. حمد مخصوص خدایی است که گرفتاری ها را از ما دور کرد.
امام صادق (ع) می فرمایند اگر این سه چیز را داشته باشید در همه این سختی ها بیمه می شوید.
یک؛ دعا کردن در وقت گرفتاری. وقتی گرفتار
شدی غیر از در خانه خدا جای دیگری نرو.
اگر رفتی بدان بیراهه است. حاج اسماعیل دولابی می فرمود خدا همه راه ها را به روی
انسان می بندد که او را به در خانه خودش بکشد.
دعا را جدی بگیرید
در جنگ بدر لشگر مسلمین کم بودند با دست خالی ولی مشرکین هزار نفر بودند تا دندان مسلح. خدا فرمود و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی. این شما نبودید که تیر می انداختید این خدا بود که بوسیله ملائکه تیر ها را به هدف می زد. جالب است بدانید مشرکین در همان دقایق اول جنگ بدر مضمحل شدند. عامل اصلی پیروزی مسلمین دعا بود. در جنگ تحمیلی خودمان هم همینطور بود . دعا را دست کم نگیرید. آن هایی که یادشان هست می دانند در زمان های عملیات این دعاهای مادران شهدا بود که برای نابودی صدام دعا می کردند و آن لشگر های قدرمتند به نیروی همین دعاها زمین می خورد.
توسل حاج حسین خرازی به حضرت زهرا(س)
یکی از رفقای من که مدتی از همراهان و همرزمان حاج حسین خرازی بود تعریف می کرد که به همراه حاج حسین در محاصره قرار گرفته بودیم و حجم آتش دشمن روی سرمان بود. لحظات سختی بود. همه تیرهایمان هم تمام شده بود . حتی یک فشنگ هم برایمان نمانده بود. حاج حسین خرازی گفت نگران نباشید هنوز یک سلاح داریم. ما تصور کردیم جایی سلاح برای روز مبادا ذخیره کرده است. پرسیدیم کجاست؟ گفت ما هنوز حضرت زهرا (س) را داریم. آیا توسل به بی بی از آرپیجی و کلاش کمتر است؟ و همان جا شروع کرد به خواندن روضه حضرت زهرا(س). به ناگاه دیدیم معبری باز شد و از محاصره دشمن نجات پیدا کردیم. این اثر دعاست.
دومین موردی که حضرت صادق(ع) تاکید می کنند استغفار در گناهان است. یعنی هیچ وقت از رحمت الهی نا امید نشویم. حر با همه گناهی که به گردنش بود باز هم راه بازگشت پیدا کرد و رستگار شد. مورد سوم هم شکر بر نعمات الهی است. اینجا شکر فقط الحمدلله گفتن نیست بلکه منظور به کار گرفتن نعمت ها در زاه و مسیر مورد رضای خداست. اگر مال و منا ل داری، اگر نیروی جوانی داری شکرش این است که آنها را در راه خدا و امام حسین (ع) به کار ببری. اگر این سه موردی که امام صادق(ع) فرمودند را در زندگی خود رعایت کنیم مطمئن باشید سعادتمند می شویم.
به گزارش عقیق در این مراسم کربلایی حنیف طاهری این شعر زیبا از مهدی سهیلی را خواند که با استقبال حاضرین مواجه شد:
زمین و آسمان مكه آن شب نور
باران بود
و موج عطر گل در پرنیان باد می پیچید
امید زندگی در جان موجودات می جوشید
هوا آغشته با عطر شفابخش بهاران بود
شبی مرموز و رؤیائی
به شهر
مكه مهد پاك جانان دختر مهتاب می خندید
شبانگه ساحت" ام القری" در خواب می خندید
ز باغ آسمان نیلگون صاف و مهتابی
دمادم بس ستاره می شكفت و آسمان پولك نشان می داد
صدای حمد و تهلیل شباویزان خوش آهنگ
به سوی كهكشان می شد
دل سیاره ها در آسمان حال تپیدن داشت
و دست باغبان آفرینش در چنان حالت
سر " گل آفریدن" داشت
شگفتی خانه " ام القری" در انتظار رویدادی بود
شب جهل و ستمكاری
به امید طلوع بامدادی بود
سراسر دستگاه آفرینش اضطرابی داشت
و نبض كائنات از انتظاری دمبدم می زد
همه سیاره ها در گوش هم آهسته می گفتند
كه : امشب نیمه شب خورشید می تابد
ز شرق آفرینش اختر امید می تابد
در آن حال" آمنه" در عالم سرگشتگی می دید
به بام خانه اش بس آبشار نور می بارد
و هر دم یك ستاره در سرایش می چكد رنگین و نورانی
و زین قدرت نمائی ها نصیب او
شگفتی بود و حیرانی
در آن مرغكی را دید با پرهای یاقوتی
و منقاری زمّرد فام
كو سویش پر كشید از بام
و در صحن سرا پر زد
و پرهای پرندین را به پهلوی زن درد آشنا سائید
بناگه درد او آرام شد، آرام
به
كوته لحظه ای گرداند سر را " آمنه" با هاله امید
تنش نیرو گرفت و در دلش نور خدا تابید
چو دید آن حاصل كون و مكان و لطف سرمد را
دو چشمش برق زد تا دید رخشا ن چهره احمد را
شنید از هر كران عطر دلاویز محمد را
سپس بشنید
این گفتار وحی آمیز
الا، ای " آمنه" ای مادر پیغمبر خاتم!
سرایت خانه توحید ما باد و مشید باد
سعادت همه جان تو و جان " محمد " باد
بدو بخشیده ایم " آمنه" ای مادر تقوا!
صدای دلكش " داوود" و حبّ " دانیال" و عصمت " یحیی"
به فرزند تو بخشیدیم:
كردار" خلیل" و قول" اسماعیل" و حسن چهره " یوسف"
شكیب " موسی عمران" و زهد و عفت" عیسی"
بدو دادیم: خلق" آدم" و نیروی " نوح" و طاعت "
یونس"
وقار و صولت " الیاس" و صبر بی حد" ایوب"
بود فرزند تو یكتا
بود دلبند تو محبوب
سراسر پاك
سرا پا خوب
دو
گوش" آمنه" بر وحی ذات پاك سرمد بود
دو چشم " آمنه" در چشم رخشانی " محمد" بود
كه ناگه دید روی دخترانی آسمانی را
به دست این یكی ابریق سیمین در كف آن دیگری طشت زمّرد بود
دگر حوری پرندی چون گل مهتاب در كف داشت
" محمد" را چو مروارید غلتان شستشو دادند
به نام پاك یزدان بوسه ها بر روی او دادند
سپس از آستین كردند بیرون" دست قدرت را"
زدند از سوی درگاه خداوندی
میان شانه های حضرتش مُهر نبوت را
سپس در پرنیانی نقره گون آرام پیچیدند
همان
شب قصه پردازان ایرانی خبر دادند
كه آمد تكسواری در مدائن سوی نوشروان
و گفت: ای پادشه " آتشكده آذر گشسب" ما
كه صد سال روشن بود
هم امشب ناگهانی خاموش شد، خاموش
به یثرب یك یهودی برفراز قله ها فریاد را سر داد:
كه امشب اختری تابنده پیدا شد
و این نجم درخشان اختر فرزند "عبدالله ..."
نوین پیغمبر پاك خداوندست
و انسانی كرامندست
یكی
مرد عرب اما بیابانگرد و صحرائی
قدم بگذاشت در " ام القری" وین شعر را برخواند
كه یاران مگر دیشب به خواب مرگ پیوستید؟
چه كس دید از شما آن روشنای آسمان را؟
كه دید از مكیّان آن ماهتاب پرنیانی را؟
زمین و آسمان مكه آن شب نور باران بود
هوا آغشته با عطر شفا بخش بهاران بود
بیابان بود و تنهایی و من دیدم
كه از هر سو ستاره در زمین ما فرود آمد
به چشم خویش دیدم ماه را از جای خود كندند
ز هر سو در بیابان عطر مشك و بوی عود آمد
بیابان بود و من اما چه مهتاب دلارائی!
بیابان بود و من اما چه اخترهای زیبائی
بیابان، رازها دارد
ولی در شهر، آن اسرار، پیدا نیست
بیابان نقش ها دارد كه در شهر آشكارا نیست
كجا بودید ای یاران؟
كه دیشب آسمان ها، زمین مكه را كردند گلباران
ولی گل نه، ستاره بود جای گل
زمین وآسمان مكه دیشب نورباران بود
هوا آغشته با عطر شفا بخش بهاران بود
به شعر
آن عرب مردم همه حالی عجب دیدند
به آهنگ عرب این شعر را خواندند و رقصیدند
كجایی ای عرب ای ساربان پیر صحرائی؟
كجائی ای بیابانگرد روشن رأی بطحائی؟
كه اینك بر فراز چرخ ، یابی نام" احمد" را
و در هر موج بینی اوج گلبانگ محمد را
" محمد" زنده و جاوید خواهد ماند
محمد تا ابد تابنده چون خورشید خواهد ماند
جهانی نیك می داند
كه نامی همچو نام پاك پیغمبر مؤید نیست
و مردی زیر این سبز آسمان همتای احمد نیست
اول مطلبو نگاه کن برادر