۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۸ : ۲۲
با توجه به اینکه امام حسن عسکری (ع) آخرین
امام ظاهر در میان مردم بوده اند و پس از ایشان دوران غیبت آغاز شده است، ایشان چه
زمینه سازی هایی را برای عصر غیبت و پذیرش این مسئله از سوی مردم انجام دادند؟
دوران امامت امام عسکری (ع) کوتاه بوده و شش سال بیشتر طول
نکشیده چون خلفای عباسی در وحشت از ولادت حضرت حجت (عج) بودند ،ایشان را به سرعت
به شهادت رساندند.
بحث
زمینه سازی برای مهدویت، چه تولد آن حضرت (عج) و چه امات ولایت از اواخر دوران
امام هادی (ع) آغاز می شود و اوج آن در این شش سال امامت امام حسن عسکری (ع) است.
از
اواخر دوره امامت امام هادی (ع) بحث کادرسازی و تربیت نیروهای کارآمد دنبال می شود
چون بنابر روایات و پیش بینی های پیامبر اکرم(ص)، آغاز امامت آخرین امام معصوم (ع) با غیبت
همراه است و طبیعی است تشیع نباید بدون سرپرست رها شود از این رو در نخستین اقدام
تربیت نیروهای کارآمدی است که در دو سطح رهبری جامعه شیعی را بر عهده بگیرد، سطح
نخست نواب اربعه هستند که نائب اول و دوم یعنی عثمان بن سعید و پسرش محمدبن عثمان
تربیت یافتگان امام هادی (ع) هستند و دوره کارورزی مدیریت خود را در دوران امام
حسن عسگری (ع) انجام داده اند و به بلوغ لازم برای رهبری واسطه ای بین امام زمان
(عج) و جامعه تشیع را در دوران غیبت دارند.
محور
دوم بحث ولادت حضرت حجت(عج) است، چون از یکسو پیش بینی های پیامبر(ص) درباره ولادت
امام عصر(عج) بود و از سوی دیگر خلفای عباسی بشدت برنامه ریزی کرده بودند تا تولد
صورت نگیرد از این رو برنامه ریزی برای ولادت پنهانی حضرت حجت(عج) مهمترین برنامه
ریزی امام عسگری (ع) در آن دوران بود.
پیش
از این ولادت و به ویژه بعد از ولادت امام عسگری (ع) در دو مقطع زندانی می شوند تا
ارتباط با شیعیان محدود شود یعنی علی رغم اینکه در سامرا و تحت نظر بودند اما چون
احساس نگرانی عباسیان در اوج بود ایشان را زندانی نیز کردند.
در
این شرایط است که امام (ع) برنامه ولادت را مدیریت می کنند و امام عصر (عج) متولد
می شوند.
آیا زمینه سازی های امام تنها به تربیت کادر محدود می شد یا ایشان راهبردهای دیگری نیز داشتند؟
بله، ماموریت بعدی امام عسگری(ع) این است که ضمن تلاش
برای اختفای این خبر از جبهه دشمن(پنج سال این مسئله مخفی ماند از جبهه دشمن علی
رغم محاصره و کنترل شدید امام(ع)) در عین حال بحث تولد را به جامعه شیعه به ویژه
خواص هم در سامرا، هم در شهرهای مهم عراق یعنی مدائن و بغداد و کوفه و هم در ایران
شهر قم با اعمال مدیریت تبلیغی اطلاع دهند، تا خواص شیعه در جریان قرار بگیرند،
حتی نامه می نویسند به نماینده خودشان احمدابن اسحاق قمی در قم و می گویند خبر
ولادت حضرت حجت(ع) را به شیعیان قم خبر دهید اما به گونه ای که دشمن متوجه نشود.
و این بسیار قابل توجه است که یک شهر شیعه متوجه این امر شوند بدون آنکه خبری به
دشمن برسد!
بنابراین،
این برنامه دوم است که مدیریت می کنند هم اصل ولادت و هم خبررسانی ولادت را.
در
نکته سوم بحث ولایت و امامت است، با اینکه ایشان در فشار شدید قرار داشتند به ویژه
در پایان امامت و حتی در یک سال آخر عمرشان زندانی بودند و با این وجود ارتباطات
امام(ع) با جامعه شیعه محدودتر می شود در این شرایط سخت، امام عسکری(ع) تلاش می
کنند که خبر شهادت قریب الوقوعشان و امامت غایب ولی عصر(عج) را به شیعه بدهند تا
فرهنگسازی و نهادینه شود، گزارش تاریخی داریم که ایشان نزدیک به شهادتشان علی رغم
فشارهای شدید گروهی 40 نفره از خواص شیعه را در سامرا می طلبند و اطلاع رسانی می
کنند برای ولایت حضرت حجت(عج) و بیعت می گیرند برای ایشان و در همان
جلسه عثمان بن سعید را به عنوان نایب نخست امام عصر(عج) معرفی می کنند البته پیش
از آن نیز معرفی صورت گرفته بود.
علاوه
بر این، ایشان در آستانه شهادت چند کار به عنوان نشانه برای امامت ولی عصر(عج)
انجام می دهند بدین صورت که خادم خود به نامه ابوالادیان را 15 روز قبل از شهادت
به مدائن می فرستند تا هم پیغام ویژه ایشان را به شیعیان عرب و عجم این شهر بدهد و
به او می گویند تو 15 روز دیگر باز می گردی که همزمان با روز شهادت من است و در
اینجا برای شناخت امام بعدی(عج) سه نشانه به ابوالادیان می گویند یکی اینکه نامه
های واصله مردم مدائن به امام عسکری(ع) را امام زمان(عج) بدون آنکه باز کنند، می
دانند یعنی علم غیب دارند و این از نشانه های شناخت امام(ع) برای شیعه در کنار
اعجاز بود.
اشاره داشتید به تربیت نیروی متخصص و کادرسازی توسط امام عسگری (ع)، این کادرسازی چه تاثیری بر عصر غیبت بر جای گذاشت؟
از اواخر دوران امام صادق(ع) تشکیلاتی داریم، بعد از نسل
اول شاگردان شیعی و نسل اول علمی اجتماعی اهل بیت(ع) تربیت می شوند و باز می
گردند به مناطق خود، صرفا ماموریت علمی فرهنگی ندارند و سیاسی و اجتماعی نیز بر
عهده دارند این جریان وکالت نام دارد و از دوره امام صادق(ع) تا امام عسکری(ع)
فراز و فرودهایی دارد به عنوان مثال در عصر امام رضا(ع) ریزش هایی دارد و در دوران
امام یازدهم(ع) به اوج خود می رسد، در این دوران جریانی سالم، تثبیت شده و تایید
شده است و دارای سطوح و لایه هایی است مثل نواب که مدیران سطح نخست اند تا مدیریان
سطوح بعدی که دو طیف اند یک رهبران اجتماعی با کارکردهای اجتماعی و طیف دیگر
کارکرد علمی، فکری و فرهنگی دارند. به عنوان مثال احمدبن اسحاق با اینکه شخصیت
علمی است بیشتر جایگاه اجتماعی دارد یا در همین زمان خاندان شیعی نوبخت با ریشه
ایرانی را داریم که شخصیت علمی دارند. سطوح مختلف این خواص علمی، اجتماعی و فرهنگی
باعث می شوند شیعه با کمترین ریزش ها و آسیب ها وارد عصر غیبت شود.
البته
در برخی کتب فرقه شناسی می گویند در آغاز غیبت صغری انشعاباتی ایجاد شد که کوچک
بود و زود به حاشیه رفت مثل جریان جعفر که بین یک یا دو هفته به انزوا می رود.
در
بحث کادرسازی امامان هادی و عسکری علیهماالسلام دو مدل و طیف را تربیت کردند هم از
میان زنان و هم از میان مردان، به عنوان مثال حکمیه خاتون و مادربزرگ امام عصر(عج) و ... و از میان آقایان ابوالادیان و عثمان بن سعید را داریم که اغلب شخصیت
های علمی هستند نه اجتماعی.
وقتی
امام عصر (عج (به
امامت می رسند خانم ها در سامرا چون ارتباطات شیعه در سامرا برقرار است می مانند و
مردان به دلیل آنکه مرکزیت تشیع در بغداد و کوفه است به این شهر می آیند و این
تقسیم وظایف برای عصر غیبت است. از این رو است که مزار بانوان در سامرا است و مزار
نواب اربعه در بغداد.
گاه مسائلی ساده اندیشانه مطرح می شود مبنی بر اینکه امام عسکری (ع) برای زمینه سازی های عصر غیبت از پشت پرده با مردم سخن می گفتند و مسائلی از این دست، پاسخ به چنین مطالبی چیست؟
امام(ع) خودشان ارتباطاتشان را محدود نکردند بلکه ایشان
را محدود کرده و تحت فشار قرار دادند اگر گاهشمار زندگی حضرت (ع) را بررسی کنیم
هرچه به پایان عمرشان نزدیک می شویم فشارها و محدودیت ها شدت می یابد.
ایشان
در ربیع الاول به شهادت رسیدند و تا قبل از محرم در زندان بودند نه اینکه بخواهند
با شیعه ارتباط نداشته باشند بعضی از شیعیان بزرگ مثل ابوهاشم جعفری که از نسل
جعفر طیار است وقتی در زندان با ایشان هم سلولی می شود امام (ع) درباره مهدویت و
شهادت خودشان با وی صحبت می کنند.
از
این رو امام (ع) محدود می شوند اما از سوی دشمن و ایشان چون باید اطلاع رسانی می
کردند از همین شرایط هم بهره می برند و اینکه ایشان از پشت پرده با شیعیان صحبت می
کردند در هیچ گزاره تاریخی وجود ندارد. حضرت (ع) تا توانسته اند ارتباطات مستقیمی
و رودرو و نیز مکاتبه ای با شیعه داشته اند. البته در اواخر عمرشان به دلیل
محدودیت و کنترل شدید، ایشان با نامه ارتباط بیشتری با شیعه و خواص برقرار می
کردند و ارتباط نامحسوس داشتند به عنوان مثال عثمان بن سعید از روغن فروشان سامرا
بود و به این دلیل به خانه حضرت (ع) رفت و آمد می کرد.
منبع:قدس