عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۱۸۸۰۸
تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱۳۹۲ - ۱۶:۱۶
شب نهم عزاداری در حسینیه آیت الله شاهرودی با مداحی حاج محمود کریمی
خوشنود و دلخوش کردن پیامبر(ص) عبادتی عظیم و ناراحت کردن ایشان گناهی بزرگ است؛ بی نمازها، بی حجاب ها، ظالمان، رباخواران، و ....، این ها با کار خود دل پیامبر(ص) را می سوزانند.

شاهرودیگزارش تصویری مداحی حاج محمود کریمی در مشهد

به گزارش عقیق از مشهد، مراسم سوگواری شام شهادت نبی مکرم اسلام(ص) و امام حسن مجتبی(ع) با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین حسین انصاریان و مداحی حاج محمود کریمی در حسینیه آیت الله شاهرودی برگزار شد.

برخی نکات سخنان شیخ حسین انصاریان:

*خوشنود و دلخوش کردن پیامبر(ص) عبادتی عظیم و ناراحت کردن ایشان گناهی بزرگ است.

*روزی امیرالمؤمنین علی(ع) با همراه چند تن دیگر از سوی پیامبر(ص) مأمور کاری شدند، در آن جا چندی غذای خوشمزه برایشان آوردند، حضرت به یاران فرمودند این غذاها مسموم است نخورید. اما یک نفرشان خطاب به حضرت گفت: یاعلی نشده است که یک جا امر و نهی نکنی. و غذا را خورد و مرد. از پیامبر(ص) خواستند بر جنازه اش نماز بگذارند اما ایشان نپذیرفته و فرمودند: این مرد علی(ع) را آزرده و کسی که او را برنجاند، تمام درهای رحمت به رویش بسته است. خبر که به امیرالمؤمنین علی(ع) رسید، فورا نزد پیامبر(ص) آمده و فرمودند من از او راضی شدم. پیامبر(ص) فرمودند حالا درهای رحمت باز شد و نماز را خواندند.

*حالا شما توجه کنید ببینید اگر کسی خود پیامبر(ص) را برنجاند، میخ در به پهلوی دختر حضرت بزند، فرق مولا را بشکافد و حق ایشان را غصب کند و.... ، چه برسر خودش آورده؟ همینطور بی نمازها، بی حجاب ها، ظالمان، رباخواران، و ....، این ها با کار خود دل پیامبر(ص) را می سوزانند.

*کنار درب حرم پیامبر(ص) 500 تک تیرانداز گمارده بودند تا پیکر مطهر امام حسن(ع) در خانه مادری اش دفن نشود.

 

اشعار مداحی حاج محمود کریمی:

حس میکنم رفتار تو تغییر کرده
این روزها کردار تو تغییر کرده
 
هم صبح و ظهر و هم سرشب دیدن من
می آیی و گفتار تو تغییر کرده
 
یک فاطمه میگویی و دلشوره دارم
چون نحوه ی دیدار تو تغییر کرده
 
چیزی شده ای سایه ی روی سر من؟
مهمانی این بار تو تغییر کرده
 
چیزی شده ؟ با مرتضای من چه گفتی؟
این روزها سردار تو تغییر کرده
 
حس میکنم مانند یک ابر بهاری
بابای از گل بهتر من گریه داری
 
بابا مگرنه اینکه هستم محرم تو
هستم همیشه مونس تو همدم تو
 
حالا بگو دیگر چرا حالت گرفته ست
هستم شریک درد و آه و ماتم تو
 
بابا به قربان تو و موی سپیدت
بابا به قربان تو و قد خم تو
 
ای کاش می مردم نمیدیدم پدرجان
چشمان خیس و گریه های نم نم تو
 
می گویی از دلتنگی و دیدار مادر
ماندم چگونه تا کنم با این غم تو
 
سنی ندارم من یتیمی سخت باشد
بابا دعا کن دخترت خوشبخت باشد
 
بابا دعاکن ماتمی دیگر نبینم
بعد از تو مظلومیت حیدر نبینم
 
دعوا سر حق و حقوق و جانشینی
دعوا سر عمامه و منبر نبینم
 
بابا دعاکن مرتضی را دست بسته
مستاصل و درمانده و مضطر نبینم
 
بابا دعاکن در تمام طول عمرم
برسینه ی خود جای میخ در نبینم
 
یا لااقل در راه برگشتن به خانه
سنگ صبورم را به چشم تر نبینم

  بابا برو سه ماه دیگر میرسم من
با چادرخاکی بر سر میرسم من


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین