صاحب بن عبّاد،عالمی که جامع‌ترین کتاب درباره امام رضابه نام اوست

«صاحب بن عبّاد» از علما و بزرگان قرن چهارم در اصفهان است. مرتبه او در دین و دانش به حدی بود که شیخ صدوق(ره) کتاب «عیون اخبار الرضا(ع)» را به نام او نوشت...

عقیق:ابوالقاسم اسماعیل بن عبّاد، فرزند عباس ملقّب به «صاحب» و مشهور به «صاحب بن عبّاد» در 16 ذیقعده سال 326 قمری در اصفهان دیده به جهان گشود.

پدر و اجداد صاحب، از بزرگان و سرشناسان اصفهان بوده و مرتبه وزارت داشتند.

عبّاس پدر صاحب بدان مرتبه از بزرگى و احترام رسیده بود که مردم او را «شیخ امین» مى‏‌گفتند.

بسیارى از بزرگان به تشیّع و برخى به دوازده امامى بودن او تصریح کرده‏اند. سیّد بن طاووس، شیخ صدوق، علاّمه مجلسى، شیخ حرّ عاملى، شیخ بهایى، شیخ آقابزرگ طهرانى، شیخ عباس قمى، علامه امینى و بسیارى دیگر از این جمله‌اند.

تصریح بزرگان، دقت در اشعارى که از صاحب باقى مانده و شور و شوق او به ولایت و دوستى ائمه معصومین( ع) بهترین شاهد بر تشیع این شخصیت بزرگ است.

تحصیلات صاحب بن عباد

وى پس از فراگیرى مقدمات به تحصیل فقه، حدیث، تفسیر، کلام و دیگر علوم رایج پرداخت.

پس از چندى که او خود را از اساتید و بزرگان اصفهان بى‏‌نیاز دید به «رى» که از مراکز علم و ادب آن زمان بود، مهاجرت کرد و در آن شهر به حلقه درس «ابن عمید» وزیر دانشمند و شهیر آل بویه پیوست.

ابن عمید توانایى «صاحب» در انشاى متون ادبى را مشاهده کرد و او را از نویسندگان مقام وزارت قرار داد. کاردانى و توانایى صاحب در انجام این امور، راه پیشرفت را بر او هموار ساخت تا آنجا که چون رکن الدوله، فرزندش مؤیّد الدوله را به حکومت اصفهان منصوب کرد، صاحب نیز در مقام دبیرى او و نویسندگى وى به زادگاهش اصفهان بازگشت.

اخلاق «صاحب بن عباد»‏

کرم و جوانمردى از بارزترین صفات اخلاقى او بود.

وی از تواضع و فروتنى نیز بهره فراوان داشت و به ویژه سادات و دانشمندان را گرامى مى‌‏داشت. «صاحب» ضمن برخوردارى از تواضع و فروتنى از جلالت قدر و بزرگى نیز بهره برده بود. عفو و اغماض، فراست، شجاعت، و بسیارى دیگر از محاسن اخلاقى را مى‏توان در صاحب یافت.

سیاست و روش کشوردارى‏

هنگامى که صاحب به مقام وزارت رسید در صدد اصلاح امور برآمد و در اوّلین گام، بدعتهاى ناپسند و رسوم ظالمانه را برانداخت.

او در اجراى عدالت و رفع ستم از مردم بسیار کوشا بود. وى همچنین آباد ساختن شهرها، مرمت و بازسازى ویرانی‌ها و بناى آثار نیک را نیز مورد عنایت قرار مى‏‌داد، که مى‌‏توان از رونق یافتن شهرهاى قزوین، کاشان، قم و اصفهان یاد کرد.

«صاحب» به شهر قم که در آن زمان پایگاه اصلى شیعیان بود توجه ویژه داشت.

صاحب در دوران وزارت خود اقتصاد کشور و مردم را رونق بخشید و دارایى خزانه دولت را به مرتبه‌‏اى عالى رساند.

وی به ورزش نیز توجه بسیار داشت و ورزشکاران را مورد تشویق خود قرار مى‌‏داد.

کارهاى دیوان را جز به اهل فضل و دانش نمى‌‏سپرد و هر زمان آگاه مى‌‏شد که فردى شایسته و کاردان بیکار است یک شغل از کسانى را که چند شغل داشتند، مى‌‏گرفت و به او واگذار مى‌‏کرد.

علم آموزى و دانش «صاحب بن عباد»‏

وی پس از رسیدن به مقام وزارت نیز کسب علم و معرفت را فراموش نکرد. او چه در ایّام اقامت در شهرهاى اصفهان، بغداد و رى و چه در مسافرت همیشه با برخى از دانشمندان و بزرگانِ علم همراه بود و حتّى درمأموریت‌هاى نظامى نیز مجلس بحث و گفتگو تشکیل مى‏‌داد.

وى به تألیفات اهل قلم، عنایت و توجه ویژه داشت و هرگاه از تألیف کتابى جدید آگاهى مى‌‏یافت با سعى و کوشش فراوان نسخه‌‏اى از آن فراهم مى‌‏کرد و براى مطالعه در کتابخانه خویش قرار مى‏‌داد.

او با تلاش فراوان توانست کتابخانه‌‏اى عظیم و کم نظیر تشکیل دهد. کتابخانه «صاحب»، بیشتر آثار و تألیفات علمى آن دوران را در بر داشت و دانشوران و نویسندگان متعدد از آن گنجینه ارزشمند استفاده مى‏‌بردند.

احترام صاحب بن عباد به بزرگان دین و علم

صاحب مقام بزرگان دین و علم و ادب را گرامى مى‌‏داشت و از احترام به آنان کوچکترین مضایقه‏‌اى نمى‏‌کرد. برخى از بزرگان به خدمتش حاضر شده، در شمار همراهان او در مى‏‌آمدند و برخى دیگر با نامه‌‏نگارى به وى اظهار ارادت مى‏‌کردند؛ همانند صابى نویسنده مشهور آن دوران، سیّد رضى نیز قصیده‌‏هایى در بغداد سروده و صاحب را مدح گفته است.

ابن عبّاد هر سال پنج هزار دینار به بغداد مى‌‏فرستاد تا بین فقها و ادبیان آن دیار تقسیم شود.

برخى از دانشمندان و ادبیان ملازم «صاحب بن عبّاد»

ابوالقاسم زعفرانى، ابوالقاسم بن أبى العلاء، ابوالعباس ضبّى، ابوسعید رستمى، ابودلف خزرجى، ابومحمد خازن اصفهانى، بدیع الزمان همدانى و بسیارى دیگر؛

یاقوت در معجم الأدباء مى‌‏گوید: صاحب بن عبّاد را پانصد شاعر صاحب دیوان مدح گفتند و از صاحب نقل شده که گفته است مرا به صد هزار بیت فارسى و عربى مدح گفته‌‏اند.

او دانشمندان و بزرگان مکّه و مدینه را نیز مورد الطاف خود قرار مى‌داد و هر سال با کاروان حجّاج براى هر یک به فراخور شأنش هدایایى مى‌‏فرستاد.

ثعالبى نیز در توصیف اهمیت جلسات صاحب با ادبا و بزرگان مى‏‌گوید: «در این گونه مجالس ثمرات عقول و افکار و ذوقهاى مختلف بر صاحب عرضه مى‏‌شد و از نتایج این اجتماعات بود که سخن صاحب در فصاحت و بلاغت به مرز سحر رسید و داخل در حدّ اعجاز گردید و نظم و نثرش چون خورشید در همه آفاق پرتو افکن شد و شرق و غرب را فرا گرفت».

آثار «صاحب بن عباد»

آثار متعددى در زمینه علوم فوق از صاحب باقى مانده که بدین شرح است:

کتاب الإبانه (در علم کلام)

الأقناع (در عروض)

الأمثال السائره (در علوم ادبى)

التذکره (در کلام و اصول دین)

دیوان اشعار

رسائل صاحب (مباحث اخلاقى، اعتقادى و اجتماعى)

رساله‌‌‏اى در فضایل حضرت عبدالعظیم حسنى(ع)

رساله‌‌‏اى در علم طب

عنوان المعارف

الفرق بین الضاد و الظاء

الکشف عن مساوى‏ء شعر المتنبى‏ء

المحیط( در علم لغت)

المنظومه الفریده.

و ....

استادان «صاحب بن عباد‏»

از مشخصات تمامى اساتید صاحب اطلاع دقیق در دسترس نیست. برخى از اساتید مهم وى عبارت‏اند از: عبّاد ( پدر او)، ابن عمید، ابن فارس، ابوالفضل عباس بن محمد نحوى، ابوسعید حسن بن عبدالله سیرافى، ابوبکر محمد بن یعقوب، قاضى ابوبکر احمد بن کامل، ابوزکریّا یحیى بن عدّى، ابوعمر صبّاغ.

شاگردان «صاحب‏ بن عباد»

شیخ عبدالقاهر جرجانى، ابوبکر بن مقرى، قاضى ابوطیب طبرى، ابوالفضل محمد بن ابراهیم نسوّى شافعى، ابوبکر على ذکوانى.

کتاب‌هایى که به نام «صاحب» نوشته شده و به او هدیه شده است

عیون اخبار الرضا(ع) از شیخ جلیل صدوق (ره).

کتاب رجال، از حسین بن على بن بابویه برادر شیخ صدوق.

تاریخ قم، از حسن بن محمد قمى.

لطایف المعارف، از ثعالبى (ادیب مشهور).

الصاحبى، از ابن فارس.

تهذیب، از قاضى عبدالعزیز جرجانى.

الحجر، از ابوجعفر احمد بن أبى سلیمان.

سروده‏‌هاى صاحب‏

صاحب در تمامى ابواب و فنون شعر از قبیل مدح، وصف، رثاء، هجاء، هذل، مواعظ و غیره اشعارى سروده و در هر فن قدرت طبع خود را با آوردن معانى نو و مضامین تازه و دقیق آشکار ساخته است.

او اشعار متعددى در وصف ائمه و امام على (ع) و در بیان مقام والاى آنان سروده است. صاحب در مدح امیرالمؤمنین( ع)، قصیده سروده که در هر یک از قصیده‏ها یکى از حروف به کار نرفته است. (صنعت حذف) قصیده بیست و هشتم که از حرف واو خالى بود ناتمام ماند.

ابن شهرآشوب در معالم العلماء، «صاحب» را در شمار شعراى شیعى آورده و اشعارى از وى نقل کرده و او را از شعرایى دانسته که در بیان تشیع و علاقه خود به خاندان اهل بیت رسول خدا (ص) بى‏پروا بوده‌‏اند.

وى در نثر نیز صاحب فن بود. ثعالبى منشأت «صاحب» را از حیث زیبایى لفظ و معنى به سرحد سحر و اعجاز نزدیک مى‌‏دانست.

 

وفات «صاحب بن عباد»

صاحب در اواخر عمر خویش، ناخوش و رنجور گشت و در بستر بیمارى افتاد. او در بستر هم از مسائل کشور غافل نبود و از امور کشور با اطلاع مى‌‏شد.

مردم در ایام بیمارى به عیادت او رفته، براى بهبودى‏‌اش روزى دو بار مقابل سراى او به درگاه خداوند دعا مى‏‌کردند؛ ولى «صاحب» که از زندان تن به تنگ آمده، مشتاق لقاى پروردگار خود بود سرانجام در شب جمعه 24 صفر سال 385 قمری جان به پروردگار خویش تسلیم کرد و روح متعالى به سراى باقى شتافت.

بامدادان مردم رى از ارتحال وزیر با وفاى دیار خویش با خبر شدند. تمامى بازارهاى شهر بسته شد و دروازه‌‏هاى رى به هم آمد.

جمعیتى انبوه در تشییع پیکر صاحب گرد آمدند.

ابوالعباس ضبّى از دانشمندان رى که شاگرد صاحب بود بر پیکر استاد نماز خواند. فخرالدوله و سران سپاه در حالى که جامه سیاه بر تن داشتند در مراسم عزاى آن وزیر دانشمند، شرکت داشتند.

مدتى تابوت «صاحب» در خانه‏‌اش در رى نهاده شد و سرانجام با شکوه و تجلیل فراوان به اصفهان انتقال داده و در زادگاهش به خاک سپرده شد.

از آن پس مقبره صاحب زیارتگاه خاصّ و عام شد و همه ساله افراد زیادى از شیفتگان اهل بیت (ع) مقبره صاحب را زیارت و حاجات خود را در جوار مرقد او از خداوند طلب مى‌‏کنند.

سید رضى شخصیت گرانقدر اسلام که معاصر «صاحب» بود 112 بیت در رثاى صاحب از خود به یادگار گذاشت و ابوالفتح عثمان بن جنّى شرحى بر آن ابیات در یک جلد تألیف نمود.

در عظمت شخصیت صاحب بن عبّاد همین بس که علامه امینى در شأن او مى‌‏فرماید: او از کسانى است که شرح حال نویس هر اندازه ادیب و سخندان باشد از بیان فضایل و مکارم او ناتوان بوده، زبانش در کام مى‌‏خشکد.


منبع:فارس

211008


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین