چهارمین شماره از کتابمجله همشهری آیه منتشر شد:
وی با بیان اینکه «حادثه عاشورا دقیقا نیم قرن بعد از رحلت پیامبر(ص) رخ داد» گفت: اگرچه در مبداء خلافت با برادران سنی تفاوت عقیده داریم، اما به هر حال باید مانند آنها خلافت را به 25 سال اول و 25 سال دوم تقسیم کنیم و در نظر داشته باشیم که دوران خلافت و حکومت در جهان اسلام در این دو دوره بسیار متفاوت است. در 25 سال دوم در جهان اسلام در تمام حوزهها به ویژه حوزه باورها و اعتقادات،اقتصاد و فرهنگ اتفاقاتی افتاد که در تمام شئون جامعه آن زمان تغییراتی را به وجود آورد که نشانگر ضعف زمامداران حکومت اسلامی در آن زمان بود.
وی با اشاره به خوارج در 25 سال دوم حکومت اسلام گفت: به دلیل روش سطحینگری در آن زمان و آن واقعهای که نوشتههای قرآنی را سر نیزه کردند داستانی به عنوان حکمیت بوجود آمد و کسانی که تا روز قبل پشت حضرت علی(ع) بودند هم معاویه و هم علی(ع) را خط باطل دانستند. آهسته آهسته این جریان سیاسی برای اینکه بتواند ادامه پیدا کند دست به تئوریپردازی زد و به سراغ این مبحث رفت که ایمان چیست و سلسله بحثهایی را در بین مسلمانان ایجاد کرد که آیا ایمان عمل صالح است؟ بحث روی معقوله ایمان آغاز شکلگیری یک فرقهای شد به نام خوارج که از حوزه سیاسی خارج شده به حوزه عقیدتی پا گذاشتند.
این عضو مجمع روحانیون مبارز ادامه داد: تفسیر آنان از ایمان این بود که ایمان آن عمل صالحی که از شما سر میزند نیست و همین فاصله گذاشتن بین اعتقاد و عمل صالح باعث شد به یک اصل دیگری از اسلام که اشتباه بود برسند و عقیده پیدا کنند که مرتکب گناه کبیره کافرند، مبارزه با آنها واجب است و از هر طریقی باید آنها از بین بروند. یک فرقه سیاسی به یک بنیاد عقیدتی تبدیل شد و بزرگترین جنایاتهای را در جامعه اسلامی انجام دادند. نتیجه این دگماندیشی در فضای اسلام باعث نارضایتی همگان شد مثل همین اتفاقاتی که در جامعه امروز میافتد و هر کس تفکر جز خودش را کافر میداند. نتیجهاش میشود همین کشتارهای که در عراق میبینید تا طالبانی که در افغانستان هستند یا حتی تا آنجایی پیش می روند که فردی را که دچار اشتباه نشده ولی چون از کسی که ممکن است اشتباه کرده است دفاع میکند دشمن خطاب میکنند.
وی گفت: در مقابل آنان جریانی بوجود آمد که مخالف خشونت خوارج بود و میگفتند ما چه کار داریم آدمها چه کار میکنند خداوند خود میداند با بندههایش. در این جریان هم مانند جریان اول آنها اول یک فرقه سیاسی بودند که بعد به یک فرقه عقیدتی تبدیل شدند و حکومت به خوبی از این جریان فکری استفاده کرد و توانست پایههای حکومتش حفظ کند؛ حاکم آن زمان، معاویه به خوبی از این تفکر که از شرابخواری حاکم اسلام به طور نامحسوس دفاع میکرد استفاده کرد و از طریق تبلیغات نادرست و خریدن مردم با پول زیاد اهداف خود را پیش میبرد.
وی ادامه داد: در فضای سیاسی و عقیدتی آن زمان معاویه مخالفانش را یا محو میکرد یا با پول میخرید و تمام تلاشش را میکرد تا خاندان علی(ع) به ویژه حسینبنعلی(ع) وارد قدرت نشود.
موسوی لاری با تاکید بر سخنان امام حسین(ع) در زمان حج آخر گفت: قبل از عاشورا امام حسین(ع) دو جلسه مهم را با مردم و علمای آن زمان برگزار کرد؛ در جلسه اول حدود 700 نفر معتمد را فراخواند و از آنان خواست تا به کسانی که اعتماد دارند فضای خفگان حکومت معاویه را ابلاغ کنند. در جلسه دوم که به نظر من جلسه بسیار مهمی است امام حسین(ع) مخالفتش را علنا با یزید اعلام کرد؛ چراکه یزید و معاویه چارهای جز اینکه نگذاشته بودند. در این جلسه مخاطب حرفهای امام حسین(ع) علما هستند نا مردم عامی. حسین بن علی(ع) ابتدا جایگاه علما را میگوید و بعد نواقص کار آنها را برایشان بازگو میکند. این قصه یکی از زیباترین داستانهایی است که از امام حسین(ع) باقی مانده و در اینجا منظور از علما کسانی هستند که آگاهند و شرایط جامعه را به خوبی میدانند. امام حسین(ع) به راستی در آن خطبه میگوید مشکل شما علما این است که دنیاپرست شدهاید حکومت اسلامی باید توسط شما، علمتان،دانش وآگاهیتان اداره شود، اما شما از این علم و دانش برای مقابله با ظلم و ستم استفاده نکردید. این روشی است که همیشه حکومتها از آن استفاده میکنند.
وی ادامه داد: حکومتها همیشه با استفاده از صاحبان کلام ،قلم و علم حکومت خود را نگه میدارند. امام حسین(ع) با نگاه تیزبینانه خود خواست این روش را از بین ببرد و واقعه عاشورا را بوجود آورد.
وی گفت: بعد از دانستن فضای قبل از عاشورا و اتفاق افتادن واقعه کربلا و اشراف به فضای خفگان حکومت معاویه و یزید به بعد از شهادت امام حسین(ع) میرسیم. حکومت برای آنکه بتواند فاجعهای که بو جود آورده پیش مردم توجیه کند از اسم خوارج یا خارجی برای امام حسین(ع) و یارانش استفاده کرد و توجیهاش این بود که ما با حسین(ع) پسر فاطمه(س) نوه محمد رسولالله مشکلی نداشتیم بلکه ما با کسانی که از راه اسلام خارج شدهاند جنگیدیم. در حالی که آنها باید ثابت میکردند که با یک جریان فکری خارج شده از اسلام جنگ کردهاند.
این عضو مجمع روحانیون مبارز با تاکید بر نقش حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) در روشنگری واقعه عاشورا گفت: حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) باید به مخاطبان جهان اسلام نشان میدادند که خاندان پیامبر(ص) از معاویه شکست نخوردهاند بلکه تنها در راه اسلام خود را فدا کردهاند.
وی با اشاره به سخنرانی حضرت زینب(س) مقابل یزید گفت: در آنجایی که حضرت زینب(س) به یزید میگوید «فکر نکن که تو جانشین خدا هستی و اینکه تو بر مسند حکومت نشستهای به معنای آن است که خداوند تو را به ما ترجیح داده بدان که خیلی پیش خدا حقیر هستی و تنها داری به گناهان اضافه میکنی» در آنجا زینب(س) از مواضع کاروان سیدالشهدا بسیار خوب توانست دفاع کند.
وی با اشاره به دستاورد حضرت زینب(س) برای اسلام بعد از واقعه عاشورا گفت:
مهمترین بخشی که حضرت زینب(س) توانستند به نتیجه برسانند تبیین ماهیت
عاشورا بود و اینکه به همگان نشان دادند که خاندان حسین(ع) از اسلام خروج
نکرده است و آنها به دنبال حق واقعی بودند. ایشان کاری کردند که تمام
جامعه متوجه شدند زیر چه ظلم و ستمی قرار گرفتهاند و در انتها دیدیم وقتی
خبر شهادت امام حسین(ع) را به جامعه آن زمان دادند چه شد. کمتر از یکسال
قیامی در مدینه شکل گرفت و مردم در سرتاسر ملک اسلامی دست به شورش و اعلام
نارضایتی زدند.
منبع:ایسنا
211008