۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۰ : ۰۳
به گزارش عقیق از مشهد،مراسم عزاداری شام اربعین امشب با حضور خیل مشتاقان، زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی در حسینیه آیت الله شاهرودی مشهد برگزار شد.
در این مراسم که با حضور علما، فضلاء و مسؤولان استانی و کشوری نیز حضور داشتند، حجت الاسلام ناصر رفیعی، سخنرانی و سید مهدی میرداماد، مداحی کردند.
نکاتی از سخنان حجت الاسلام رفیعی درباره اهمیت نماز:
*نماز توصیه اول و آخر انبیا و امری مشترک میان همه انبیا و
ادیان است.
*یکی از اولین سؤالات در روز قیامت، نماز است.
*پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: مردم نسبت به نماز چهار گروه
هستند: عده ای نماز می خوانند اما حضور قلب ندارند یا با تأخیر می خوانند که به
فرموده قرآن، ساهون هستند. عده ای گاهی نماز می خوانند و گاهی نمی خوانند که جزو
گمراهان هستند چون نماز را ضایع می کنند. عده ای اصلا نماز نمی خوانند که در
سقر(قعر جهنم) هستند و گروه آخر که نماز را دائم و با حضور قلب و دقت و خشوع می
خوانند و رستگار می شوند.
*پیامبر(ص) پیش از بعثت هم نماز می خواندند.
* در روایت است که نماز ستون دین است به گونه ای که هر کس
آن را اقامه کند دین را اقامه کرده و هر که ترک کند، دین را ترک کرده است.
*نماز 10 اثر دارد: زیبایی و نورانیت چهره، نورانیت قلب،
آرامش و راحتی جسم، انس با قبر، نور آسمان، نزول رحمت، سنگینی میزان در قیامت،
رضایت خدا، بهای بهشت، حجاب از آتش جهنم.
*سیره بزرگان، دانشمندان، علما و اولیای خدا اینگونه بود که
در گرفتاری ها همواره به نماز روی می آوردند.
*اهمیت نماز به حدی
است که در زیارت ائمه اطهار(ع) نیز پیش از هر چیز ابتدا به اینکه نماز را اقامه
کرده اند شهادت می دهیم.
* طبق آیه 41 سوره
حج، نماز، نخستین شعار حکومت حضرت مهدی(عج) است.
* شیخ عباس قمی می
فرماید ترک نماز جایز نیست ولو بر روی نیزه و شمشیر؛ امام حسین(ع) نماز عصر را در
قتلگاه بر روی نیزه و شمشیرها خواندند.
*اهمیت نماز به
قدری است که امیرمؤمنان علی(ع) با اینکه در محراب فرقشان شکافته و غرق خون هستند،
به امام حسن(ع) می فرمایند اول نماز مردم را اقامه کن بعد مرا به خانه ببر.
*هر چیزی، نما و
وجهی دارد و نماز، نمای دین است.
برخی از اشعار مداحی سید مهدی میرداماد:
رسید قافله ای از
غم سفر لبریز
دوباره زنده شد آن
خاطرات حزن آمیز
یکی یکی همه نیلی و
زرد افتادند
شبیه برگ درختان به
موسم پاییز
به بوی پیرهن هر
کدام می گیرند
یکی بهانه یوسف یکی
سراغ عزیز
صدای شیونی آمد که
جان عالم سوخت
صدای شیون زینب
برادرم برخیز
غریب و خسته به
درگاهت آمدم رحمی
که جز ولای توام
نیست دستاویز
چنان شدم که تو می
خواستی دم رفتن
ندید اشک مرا این
جماعت خونریز
من زینبم زبان
حیدری ام دم به دم قیامت بود
نگاه فاطمی ام شعله
های رستاخیز
اگرچه دست مرا بسته
بود دشمن تو
اسیر من شدم و او
نداشت راه گریز
هراس دشمنت از
محکمات قرآن بود
نداشت چاره و برداشت
خیزران، برخیز
به ستیز تو سنگ
خورده ای آری
شکسته ای من هم تو
شعله ور شده ای