۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۹ : ۲۰
عقیق:ما خود را لایق آن نمیدانیم
و خلاف ادب میشماریم که از علّت و فلسفه اقدام امام(ع) در به همراه بردن اهل بیت خود پرسش نماییم و خویش را ناچیزتر از این
میدانیم
که بتوانیم حکم و مصالح عمل امام(ع) را دریابیم، چون بینش و بصیرت ما هر
چه تندرو و دوربین و درّاک و فوق العاده باشد عمق و عواقب امور را آنچنان که هست
نمیبیند.
هم پردهها و حجابهای گوناگونی که جلوی بصیرت ما است مانع
از این دید است و هم مقتضیات و شرایط این دید در ما موجود نیست. داستان موسی و آن
بنده خاص خدا که از نزد خدا به او علمی عطا شده بود در قرآن روشنگر همین حقیقت است.
هر چه بگوییم به اندازه استعداد و فراخور درک و فهمی است
که داریم و در عین حال، آن نظر، اطمینانبخش است که از طریق نقل مسلّم از جانب
پیغمبر(ص)، و اهل بیت او که اعدال قرآن هستند تأیید شود.
ما در کار امام چون و چرایی نداریم و یقین داریم که هر طور
عمل فرماید عین مصلحت و صواب است و هر چه حس کنجکاو مستقیم و عقل سلیم به کار
انداخته شود و جلو برود بر مصلحت و حکمت کارهای این عزیزان درگاه خدا بیشتر آگاه
میشویم.
مع ذلک برای اینکه معلوم باشد، ما در عین این حال تسلیم و
تواضع از منطق کور شو و کر شو، هم پیروی نمیکنیم و برای مزید معرفت و قوت ایمان و
عقیده این مباحث را آزادانه تعقیب میکنیم چند نکته پیرامون علت و مصلحت همراه
شدن اهل بیت با امام(ع) ، در اینجا بیان میکنیم:
.1بر حسب حدیث معتبری که حسین بن احمد بن مغیره ثقه از
استادش شیخ ابی القاسم علی بن محمد بن عبدوس کوف، و از شیخ دیگرش شیخ ابی القاسم
جعفر بن محمد قولویه قمی به سند متصل به حضرت امام زین العابدین(ع) روایت
کرده و آن را در کامل الزیارات استادش وارد کرده و حدیث اول باب 88 قرار داده است
برنامهای
که امام حسین(ع) انجام داد، به موجب عهد و شرطی بود که پیغمبر (ص)، با امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین(ع)دفرموده
بود.
و بر حسب این روایت که از متن آن هم آثار اعتبار ظاهر و
هویدا است، حضرت امیرالمؤمنین (ع) به حضرت زینب(س)، هنگامی که
از ابن ملجم ضربت خورده بود از اسارت بانوان اهل بیت خبر داد و فرمود:
کَاَنّی بِکِ وَ بِنساء اَهلِ بَیتِکِ سَبایا بِهذَا البَلَدِ،
اَذلّاء خاشِعِین تَخافُونَ اَن یَتَخَطَفَکُم الناسُ، فَصَبراً صَبراً، فَو الذِی
فَلَقَ الحَبَّة وَ بَرء النَسمَةَ، ما للهِ عَلی ظَهرِ الاَرضِ یَومَئذ ولی
غیزُکم و غَیرُ مَحبیکُم، وَ شیعَتِکُم.(1)
پس طبق این خبر اسارت و شهادت، و هر برنامهای
انجام شد بر حسب مأموریت الهی و وظیفهای بود که امام(ع) داشت.
.2 صرف نظر از مثل روایت کامل الزیارات موضوع قابل توجه این
است که بر حسب روایت
اِنّی رَأَیتُ رُؤیا، وَ رَأَیتُ فیها رَسُولَ اللهِ، وَ
اَمَرَنِی بِاَمر اَنا ماض له، وَ لَستُ بِمُخبِرِ اَحَداً حَتّی الاقِی عَمَلی((2
احتمال این که امام(ع)، اهل بیت را طبق مأموریت
الهی خاص با خود همراه فرموده باشد به هیچ وجه قابل رد نیست، و بر حسب این روایت
اقلاً محتمل است همراه آوردن اهل بیت، و شرکت دادن آنها در این مصائب به امر
پیغمبر باشد و با این احتمال صحیح عقلایی و مؤید به شواهد بسیار، خلاف تقوی و
امانت است اگر کسی بگوید مقصود امام(ع) از بردن خانواده این بود که در
مکه و مدینه گرفتار نشوند و زحمت برایشان درست نشود.
.3همراه ساختن عائله به قول عقاد(3 ) عمل بیسابقهای
نبود و دلیل بر قوت تصمیم و باز نگشتن از تعقیب هدف بود، به علاوه امام(ع)، مردم را به جهاد و قیامی دعوت میکرد که در آن باید مصائب و خطراتی را که
به جانها
و اموال و فرزندان و خاندان آنان متوجه میشود چیزی نشمارند، برای آن که مجاهدان
میدان این جهاد چیزی را طلب میکردند که در نزد مؤمن از مال و عائله
عزیزتر است، پس از مروت و جوانمردی به دور بود که امام(ع) از آنها بخواهد
از این خطرات استقبال کنند، در حالی که خودش عزیزانش را در مهد امن و آسایش گذارده
باشد. از مروت به دور بود که از مردمی که زن و بچه و عائله آنها در کوفه بدون هیچ
مصونیت زیر چکمه ظلم و ستم عمال حکومت ابن زیاد میافتاد بخواهد که بیایند و فداکاری کنند و
زن و بچه خود را در معرض هر گونه توهین و گرفتاری قرار دهند، در حالی که خودش در
این مصائب پیشرو آنها نباشند.
4.باز هم به قول عقّاد: حسین(ع)، باید با قویترین
حجتها
و دلیلها
قیام کند و قویترین حجّتها را علیه دشمنانش و برای اثبات بطلان
آنها فراهم سازد که وقتی بر او به ظاهر غالب شدند این حجتها آنان را مغلوب و حسین را مظفر و پیروز
سازد و اسارت اهل بیت این نتیجه را داشت، علاوه بر آن که همراه بودن اهل بیت در
اتمام حجت بلیغتر بود، زیرا وقتی یاری امام(ع)، به واسطه مقام عالی و نسب شریفی که داشت واجب باشد، یاری او در وقتی که در
میان بانوان حرم رسالت و پردگیان عصمت و طهارت محصور شده باشد واجبتر
و تأکیدش بیشتر است.
.5 اسارت اهل بیت(ع)، در شناساندن ماهیت واقعی
حکومت ضد اسلامی یزید اثر عمیقی داشت که با هیچ وسیله دیگر این اثر به دست نمیآمد،
علاوه در نشاندادن مظلومیت اهل بیت و محبوبیت آنان و بسیج احساسات، به طرفداری از
حق و فضیلت نیز فوق العاده مؤثر شد.
در حفظ آثار شهادت امام(ع)، و نتایج آن فداکاری بیمانند
و رساندن آن مواقف بیسابقه به گوش ملت اسلام و انتشار نوای حقپرستی
و صدای توحید و اسلام خواهی اهل بیت یگانه وسیله بود.
اگر این اسارت نبود میتوان گفت آثار شهادت امام(ع)،
با بدن مبارکش در کربلا دفن میشد و این مکتب و مدرسه حسینی که در دوره
سال، کلاسهای
تعلیم و تربیتش دائر است افتتاح نمیشد.
اسارت اهل بیت در کوفه، در مجلس ابن زیاد، در شهرهای بین
راه شام، در دمشق، جهان اسلام را تکان داد و حتی داخله دربار یزید را علیه او
شورانید.
خطبههای شجاعانه و پرمعنی و رسا و شیوای امام
زین العابدین و حضرت زینب(س)، در کوفه و در شام، مخصوصاً خطبه تاریخی
حضرت زینب در مجلس یزید و خطبه تاریخی امام سجاد(ع)، در جامع دمشق کاری
کرد که آثار آن با بسیج بزرگترین دستگاههای تبلیغاتی مجهز عصر ما هم امکانپذیر
نیست.
مکارم اخلاق، قوت قلب، استقامت، شهامت، صبر و شکبیابی آنان
مردم را متحیر و مبهوت ساخت و آن مردمی که شرف و دین و آزادی خود را به مقام و
جیره دستگاه فروخته بودند، یا از ترش زبانشان به گفتن کلمه حقی باز نمیشد،
خود را در برابر انسانهایی دیدند که به زمین و زمان بیاعتنا
هستند.
بانوان اهل بیت، داغدار، مصیبت زده، اسیر و مبتلا، در زیر
برق سرنیزه و شمشیر تیمساران ناکس و افسران پست و سربازان بیشرف حکومت یزید. در بیان نهضت امام و
محکوم کردن باطل و دفاع از قدس دین و هدف حسین(ع)، هیچ نکتهای
را ترک نکرده و در هیچ کجا هدفی را که داشتند فراموش ننمودند.
کتاب بلاغات النساء( 4) را بخوانید ببینید کدام زن یا مرد
مصیبت زده و داغدیده و اسیر میتواند در مجلس امپراطور دیکتاتور و
گستاخی، مثل یزید اینگونه با قوت قلب حقایق را بگوید و یزید و حکومت اموی را با
منطق حیدری و لسان فصیح محمدی بکوبد.
اگر عقیله هاشمیین اسیر نبود و برادرش شهید نشده بود باز
هم بهتر از این سخن گفتن ممکن نبود.
این مواقف و مقامات از معجزات خاندان رسالت است، اگر اسارت
جلو نمیآمد
این امتیازات، و نفسیات مقدسه کجا آشکار میشد. بلاغات النساء را بخوانید و ببینید
چگونه زینب در آن مجلس بر آسمان مجد و عظمت نشسته و یزید را در پستترین
سیاهچالهای
سقوط میبیند
و سرزنش میفرماید.
بخوانید و ببینید چگونه زینب(س)، پیشگویی میکند
و از آینده خبر میدهد و به یزید اعلام میکند
که کوشش تو برای محو آثار وحی محمدی و رسالت اسلام به هدر میرود و این وحی و این نام و این افتخارات
جاودان باقی میماند.
کدام بانوی عالمه و فصیحه و بلیغه میتواند در حال جمعبودن حواس در یک فرصت
کافی اینگونه سخنرانی را پیشنویس کند.
این دختر علی و خواهر حسین بود که بیانات آتشین و شورانگیز
و پرحقیقت، انحطاط جامعه اسلامی را در آن زمان در خطبهای که در شهر کوفه خواند آشکار ساخت.
خطبه امام زین العابدین(ع)، در جامع دمشق هم
تأثیرش عمیقتر و حساستر شد.
این عکس العمل اسارت بود که یزید ناچار میشود
به امام اذن بدهد، در مسجد دمشق، حقایقی را که تا آن موقع که شصت سال از هجرت
گذشته بود در آنجا به گوش کسی نرسیده بود بیان کند و در آن محیطی که بسا کسان
بودند که از خویشاوندی علی(ع) با رسولخدا(ص)، هم آگاه نبودند
فضایل و مناقب آن حضرت را به مردم برساند.
اینها و فوائد دیگر فلسفه این قیام و این
اسارت است، اسیر شدن خانواده رسالت هدف قیام نبود ولی این آثار و این نتایج همه در
اهداف قیام درج و پیشبینی شده بود.
امام میدانست که اهل بیتش چه برنامهای
را اجرا میکنند و یقیناً اگر در مکه یا مدینه میماندند
به اسیری نمیافتادند. امام این را هم میدانست
که دست طغیان و خلاف حمیّت و غیرت به سوی آنها دراز نخواهد شد، و خدا حافظ و نگهبان
آنها است، همانطور که با کمال اطمینان خاطر به آنها در وداع آخر وعده داد فرمود:
»اِلبَسُوا اِزرَکُم، وَ اسْتَّعُدوا لِلبَلاء وَ اَعلَمُوا
اِنَّ اللهَ حامیکُم وَ حافِظُکُم، وَ سَیِنجِیکُم مِنْ شَرّ الاَعداء، وَ
یَجْعَلُ عاقِبَةَ اَمْرِکُم اِلی خَیر، وَ یُعذّبُ اِعادیکُم بِانواع العَذابِ،
وَ یُعوّضِکُم عَن هذهِ البَلیَّةِ بِانواعِ النِعمِ وَ الکَرامَةِ فَلاتَشکُوا وَ
لاتَقُولُوا بِالسَنَتِکُم ما یَنقُصُ مِن قَدرِکُم».(5)
سَلامُ اللهِ عَلَیکَ وَ عَلی اَهلِ بَیتِکَ یا
اباعَبدالله یا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَافوزُ فَوزاً عظیماً.
پی نوشت ها
1-رجوع شود به کامل الزیارات ص 259 تا 266.
2-تاریخ الاسلام ذهبى ج 2 ص 343، کامل ابن اثیر ص 276 ج 3، تاریخ طبرى ج 7 ص 280.
3- ابوالشهداء ص 142 و 143.
4-
ص 20 تا 25، این کتاب در قرن سوم هجرى تألیف شده و از قدیمترین کتابهایى
است که خطبه حضرت زهرا، علیها السلام، و خطبه حضرت زینب و امکلثوم، علیها
السلام، را روایت کرده است.
5- مقتل الحسین و حدیث کربلا ص 128 این کتاب نیز از ص 125 پیرامون همراه شدن عائله با امام بحث سودمندى دارد.
منبع:قدس
211008