۰۶ آذر ۱۴۰۳ ۲۵ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۶ : ۰۷
عقیق:بنا به روایات متون تاریخی نخستین گروه از زنان که قبل و لحظاتی پس از شهادت امام حسین(ع) برایشان گریسته و مجالس عزا و ماتم برپا نمودند، زنان و بانوان بنی هاشم بوده اند، چنانچه غلامرضا گلی زواره در این باره می نویسد: بانوان هاشمی، از هنگامی که امام حسین(ع) می خواست از مدینة النبی به سوی مکه حرکت کند، اجتماع نمودند و به گریه و زاری مشغول شدند. حضرت سید الشهداء(ع) وقتی این وضع سوزناک را دید، پرسید: چرا می گریید و دیگران را از این سفر آگاه می کنید؟ بانوان گفتند: چرا در گریه پیشی نگیریم در حالی که در آن روزی که شما به شهادت می رسید نزد ما همچون زمان رحلت جدتان رسول خدا(ص) و شهادت علی مرتضی(ع)، فاطمه زهرا(ع) و امام حسن مجتبی(ع) است؛ [پس] مانع گریه ما نشوید. یکی از عمه های حضرت(ع) در حالی که سوگوار بود گفت: گواهی می دهم ای حسین! که شنیدم جنّیان بر تو نوحه گری می کردند.(1)
همچنین روزی رسول اکرم(ص) در خانه امّ
سلمه بود که جبرئیل بر آن حضرت(ص) نازل گردید و گفت: بعد از تو این فرزند را [و اشاره به
امام حسین(ع) کرد] در کربلا می کشند. یا محمد! می خواهی تربت او را نشانت
دهم؟ آن گاه از خاک پاک آن زمین مقدس، مشتی برگرفت و به حضرتش(ص) تسلیم نمود.
ام سلمه که
راوی این ماجرا است می افزاید: آن تربت را گرفتم و در شیشه ای ریختم و آن را تا
عصر روز عاشورا در خانه نگاهداری کردم؛ در آن موقع وقتی به شیشه محتوی تربت
امام(ع) نگریستم، دیدم به صورت خون درآمده است.(2)
در روایت دیگری که مؤید مطالب فوق می باشد آمده است که عصر عاشورا حضرت محمد(ص) از طریق رؤیایی شهادت سبط گرامی خود را به آگاهی ام سلمه رسانید؛ در آن حال صدای ناله بلندی از خانه ام سلمه به گوش رسید. اهالی جمع شدند و علت عزاداری او را پرسیدند. او به سوی بانوان هاشمی رفت و گفت: سوگند به خداوند! آقای شما و سرور جوانان بهشت کشته خواهد شد، سبط و ریحانه رسول اکرم(ص) به شهادت خواهد رسید. گفتند: از کجا می دانی؟ ماجرای خواب و آن شیشه را نقل کرد و از آن خون، گرفت و بر صورتش مالید. آن روز زنان هاشمی که در مدینه بودند به همراه عده ای از مردم به ماتم داری و نوحه سرایی پرداختند. (3)