۱۳ آذر ۱۴۰۲ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۵ - ۰۰ : ۰۱
عقیق:
صوت مناجات و روضه حاج منصور ارضی
مناجات با حضرت حجةبن الحسن العسکری (عج)
ابری ام ، بارانی ام ، حال و هوایم خوب نیست
چشم سر خیس است ، اما چشم دل مرطوب نیست
آفت عصیان به جان نخلِ دل افتاده ست
علتش این ست اگر محصول ها مرغوب نیست
سود بازار عمل از عُرف هم کمتر شده
ای دریغ اوضاع کار و بار من مطلوب نیست
این دل بی در اگرچه جای این و آن شده
غیر تو اصلا برای من کسی محبوب نیست
واقعا من دوستت دارم عزیز فاطمه
غیر یوسف هر کسی که دلبر یعقوب نیست
با من بیچاره هم حرفی بزن چیزی بگو
جنس این دل که دگر از جنس سنگ و چوب نیست
طاقت دوری ندارم ، رحم کن بر عاشقت
صبر من مانند صبر حضرت ایوب نیست
کربلا می خواهم آقا ... التماست می کنم
نامه ام را مُهر کن ، هرچند که ، مکتوب نیست
اشعار روضه حضرت قاسم بن الحسن (ع)
بر من که جلب شد نظرت ای عزیز من
زد فکر تازه ای به سرت ای عزیز من
رفتی درون خیمه و خوشحال آمدی
با دست خطی از پدرت ای عزیز من
بر دست و پای من چه قدَر بوسه می زنی
گُل کرده باز هم هنرت ای عزیز من
راضی شدم ... برو ... به خدا می سپارمت
دور از بلا شود سفرت ای عزیز من
با رفتن تو خنده ی لشکر بلند شد
پیچیده بینشان خبرت ای عزیز من
شمشیر و نیزه ها همگی قد عَلَم کنان
صف بسته اند دور و برت ای عزیز من
وقتی که نعل ها به رویت پا گذاشتند
رنگ خسوف شد قمرت ای عزیز من
در زیر دست و پا چه قَدَر دست و پا زدی
چیزی نمانده از اثرت ای عزیز من