۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۵ : ۲۲
وی با بیان اینکه در حقیقت این مادر با تربیت چنین فرزند شجاع، رشید و متعهدی دِین خودش را به اسلام و مسلمین ادا کرد، اظهار داشت: اگرچه این مادر از لحاظ وضعیت مالی و اقتصادی در شرایط خوبی نبود و جزو افراد مرفه بحساب نمی آمد اما به لحاظ فکری و عقیدتی یک انسان بسیار غنی بود بنحوی که خودش با حرف های کاملا روشنگرانه و هدایت هایی که داشت برای گره گشایی از امور اسلام و مسلمین نقش حائز اهمتی داشت.
رئیس سابق بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در ادامه افزود: ایشان با وجود اینکه از نظر سواد عمومی سواد بالایی نداشت اما از نظر بصیرت و آگاهی جز خواص طرفدار حق در جامعه بود بنحوی که در کوران ها و حوادث مختلف با موضع گیری های اصولی و درست خودش در تهران، لرستان و کردستان روشنگری و هدایت می کرد و در جاهایی که نفوذ کلام داشت برای تبیین مواضع امام و رهبری دریغ نمی کرد.
باقرزاده با بیان اینکه ایشان با وجود کهولت سن، نیازهایی هم داشت اما مناعت طبع و روح بلند این مادر مانع از این بود که خواسته های خودش را بخواهد مطرح کند، به خاطره ای از این مادر شهید اشاره کرد و افزود: این خاطره مربوط به حدود 15 سال قبل می شود و من به نقل از شخص مادر شهید می گویم. ایشان حتی برای کوبیدن میله پرده به تنهایی اقدام می کند و در خلال این نصب میله پرده که روی یک چهارپایه ای رفته بود بالای آن به زمین می خورند و سرش به جسم سختی می خورد و بی هوش می شود. اینطور که ایشان نقل کردند لحظاتی بعد می بینند که فرزند عزیز و شهیدش محمد بروجردی که سالها قبل به شهادت رسیده بود، سر مادر را بر روی دامن گرفته و او را نوازش می کند که این الطفات و توجه شهید به خانواده است.
فرمانده کمیته جستوجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح در صحبت های خود با نقل خاطره ای از شهید محمد بروجردی به پایان رساند و گفت: شهید بروجردی خاطره ای را تقریبا ده روز قبل از شهادتش نقل کرده که من با یک واسطه و از طریق یکی از سرداران برای شما نقل می کنم.
شهید عزیز می فرمودند "در دوران کودکی و در ایام عید نوروز که وضع مالی مان خوب نبود، می دیدم که بچه های کوچک همه وضع ظاهری شان از نظر لباس و پوشش مرتب و نو شده و من هم دوست داشتم اما این اتفاق به دلیل مشکلات مالی امکان پذیر نبود. به مادر اصرار کردم. مادر چندبار به من گفت که امکان تهیه لباس نو ندارم اما اصرار زیاد از حد من باعث شد مادر کمی ناراحت شود و تشری به من بزند و من با حالت گریه به خواب رفتم.
در عالم خواب امیرالمومنین علی(ع) ابوالایتام را در خواب دیدم. آقا به من گفتند چرا مادر را ناراحت کردی. از این به بعد هر چه خواستی از خودم بخواه.
و ایشان می فرمود از آن لحظه که از خواب بیدار شدم و تا این لحظه (ده روز قبل شهادت) تا کنون هیچ رغبتی به مسایل دنیایی پیدا نکردم. "
خب کسی که مورد عنایت امیرالمونین(ع) قرار می گیرد و چنین مادری نیز او را تربیت کند طبعا باید چنین شگفتی هایی را هم در روابط انسانی، اخلاقی و اجتماعی و در صحنه جهاد و شهادت بیافریند و چنین نقشی را ایفا کند و افتخاری باشد برای جامعه انقلابی و اسلامی کشورمان و خدا رحمت کند این مادر و فرزند شهیدش را.
منبع: ابنا
211008