با قطره قطره گریه حرم می شود درست
شش گوشه ای درون دلم می شود درست
با آب چشم تا بنویسیم حسین حسین
با پلک های خیس قلم می شود درست
گرمی و شور جمعیت مجلس شما
با این سیاه لشکری ام می شود درست
سیر و سلوک اشک صعود است نه نزول
با قطره قطره گریه، علم می شود درست
دل را که از هوا و هوس ها خراب هست
با خشت خشت گریه چه غم می شود درست
در راه هیئت تو که سعی و صفای ماست
این نفس من قدم به قدم می شود درست
خورده گره به کارم و امشب به هر گام
عباس میان روضه، قسم می شود درست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گرچه زخمی شدی و بال و پرت جمع شده
گوشه علقمه بار سفرت جمع شده
ساقی لشکر من هستی و امروز فقط
قطره ای اشک میان سپرت جمع شده
تو زمین خوردی و پشت تو زمین خورد حسین(ع)
پس نپرس از چه برادر کمرت جمع شده
به ضریح تنت از پشت و جلو تیر زدند
مشتی از حرمله ها دور و برت جمع شده
متعجب شدم از این که سه تا شعبه چطور
وسط مردمک چشم تنت جمع شده
گرز آهن به سرت خورد و میانش دیدم
همه خاطره های پدرت جمع شده
از ته کاسۀ چشمت سَرِ زینب(س) پیداست
گره معجر او با خبرت جمع شده