چهارمین شماره از کتابمجله همشهری آیه منتشر شد:
بهانۀ نگارش این سطور، هجمهای است که این روزها، همزمان با ایام سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام)، با دعوی پالایش محافل حسینی از خرافه و گزافه، به اوج خود رسیده است! نیک میدانیم که این رشته سر دراز دارد و پای جریانی در میان است که سودای باطل کمرونق کردن عزای اباعبدالله (علیه السلام) را در سر میپروراند. جریانی که سالهاست میکوشد به مدد رسانههای صهیونیستی و با اتکا به اندیشههای وهابی، به محکمات و مسلمات عقاید مکتب حقۀ شیعۀ جعفریۀ اثنی عشریه مانند عصمت، شفاعت، توسل، زیارت، عزاداری، ظهور و... تشکیک وارد کند و متأسفانه برخی از سخنرانان، نویسندگان و شاعران مسلمان نیز ناخواسته در دام این جریان افتاده و جبههای را که باید در برابر دشمن بیارایند، در مقابل محبان و شیفتگان آل الله (علیهم صلوات الله) تجهیز میکنند.
ما هم قویاً معتقدیم آنچه در طول سالهای اخیر در معدودی از محافل حسینی جریان دارد، حد اعلای اقامۀ عزا و ذکر جمیل خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) نیست و از آنچه شایسته و بایسته است، بسیار فروتر است. قطعاً اشعار و گفتار و رفتار موجود در معدودی از مجالس پسندیده نیست، اما آیا تذکر محدود به برخی مجالس، اعلان عمومی و لشکرکشی رسانهای و فرهنگی میطلبد؟! آیا باید به خاطر چند مورد رفتار ناشایست، به کلّ عزای حسینی حملهور شد و در مقابل همه هیئات و مرثیه خوانان صفآرایی کرد؟! آیا باید به بهانۀ نگاه همهجانبه به واقعۀ عاشورا، حماسه را در تعارض با مرثیه و شعور را در تقابل با شور قرار داد؟ حال آنکه این مفاهیم هیچگونه ضدیتی با هم ندارند و هیچ یک از آنها به تنهایی به دست نمیآید.
آیا اساساً محل نزاع اینجاست؟ در همین دهۀ اول محرم، خیل رسانههای مبلغ وهابیت و هجمۀ آنها را نسبت به اصل عزای سیدالشهداء (علیه السلام) ندیدهاید؟ طنین ناقوس کلیساهای خانگی و ترویج مسیحیت تبشیری و ممسوخ را کنار گوشمان حس نمیکنید؟ در برابر ظهور عرفانهای نوظهور و تلاش برای جدایی معنویت از مکتب اهل بیت (علیهم السلام) احساس تکلیف نمیکنید؟ دست و پا زدن خرده بقایای بهائیت را نمیبینید؟ که در منابر رسمی، عنوان هیئات حسینی را به سخره میگیرید؟ که در ایام عزای اشرف اولاد آدم که زمین و زمان و عرشیان و فرشیان سیه پوشند، رخت سپید پوشیدید و طعنه به سیهپوشان زدید و به این رفتار خود مباهات کردید؟! که در مقابل چشم مردم عزادار، در رسانۀ ملی اعلام کردید: روز عاشورا را ـ که مطابق فرمایش معصومین (علیهم السلام) روز اشک و ندبه و عزاداری است ـ به مطالعه گذرانده و در مجالس عزا شرکت نکردهاید و تلویحاً در خانه نشستن را به حضور در تکایا و حسینیهها رجحان دادید! که در چنبرۀ جهانبینی قافیهایتان، گریستن بر اباعبدالله (علیه السلام) را نشانۀ عدم شناخت حضرتش عنوان کردید؟! که اقامة عزا و مرثیهخوانی را بزرگترین تحریف و انحراف در فرهنگ عاشورا اطلاق کردید! آیا این گفتهها به صواب است؟
تأکید میکنیم که فضای هیئات، تکایا و حسینیهها باید عاری از خرافه و بدعت و غلو باشد و اتفاقاً زدودن غبار از رخسار مجالس عاشورایی را به شدت میستاییم. اما دوستان! به خاطر داشته باشیم که هرآنچه متکی بر خرد خودبنیاد نبود و با عقل منقطع از وحی سازگاری نداشت، انحراف نیست. میان زدودن خرافه و بدعت و غلو با وهن مجالس عزای سید و سالار شهیدان، تفاوت از زمین تا آسمان است! اما سوگمندانه باید گفت بسیاری از گفتهها و سرودههای اخیر، به اصل و اساس گریستن بر سیدالشهدا و اقامۀ عزای حسینی هجمه وارد میکند. این در حالی است که ائمه معصومین (علیهم صلوات الله اجمعین) بر اقامۀ عزای حسینی توصیه اکید فرموده و به تعظیم آن کوشیدهاند. خاصه آنکه مرجع نهضت امام خمینی (رحمت الله علیه)، قیام عاشورا و مبنای پیروزی انقلاب اسلامی، برپایی عزا و اشک بر سیدالشهدا (علیه السلام) بوده است.
ما بر این باوریم که قرائتهای حماسی، ارزشی، عرفانی، پایداری، اعتراض و مکتبی از فرهنگ فرا بعدی عاشورا در جای خود مفید و محترماند اما در ایام عزاداری سالار شهیدان، نباید از قرائت ماتمی و عاطفی و عزاداری به شیوه سنتی و به دور از مطالب حاشیهای غفلت کرد که در فرهنگ گرانسنگ عاشورا شور و شعور به هم آمیخته است.
علی ایحال مشفقانه، ناصحانه و برادرانه به دوستانمان ـ که ناخواسته به وادی خردهگیری بر بساط عزای سیدالشهداء (علیه السلام) درغلتیدهاند ـ توصیه میکنیم قوای قلمی و قدمی خود را در جهت بسط و گسترش فرهنگ عاشورا که همانا با اقامۀ عزا و اشک بر قتیل العبرات محقق میشود، به خدمت بگیرند.
همۀ ما در یک جبهۀ واحدیم و اگر میگوییم «یا لَیتَنا کُنا مَعَک»ای کاش بتوانیم همنوا با حجت بن الحسن (اَرواحُنا لَهُ اَلفِداء)، صبح و شام بر مصائب جد مظلومش بگرییم، که: «اَلا وَ صَلی اَلله عَلی الباکینَ عَلی اَلحُسین (علیه السلام) رَحمَهً وَ شَفَقَه»