کد خبر : ۱۶۴۳۵
تاریخ انتشار : ۰۸ آذر ۱۳۹۲ - ۰۶:۱۷

شفاعت، باعث جرأت بر گناه است!

شفاعت که شیعیان به آن عقیده دارند، باعث تجری و جرات بر انجام گناه می شود، چرا که مردم با دلگرم بودن به مساله شفاعت، به راحتی گناه می کنند. بر همین اساس می توان گفت : عقیده به شفاعت، عقیده باطلی است.
شفاعت
عقیق:اصولا اموری که باعث تجری بر گناه می شود که انسان به آن امور اطمینان کامل داشته باشد و مطمئن باشد که پس از انجام گناه می تواند روی آن حساب کند نه شفاعتی که معلوم نیست نصیب چه کسانی می شود.

اگر در آیات قرآن دقت کنید می بینید که هر جا بحث از شفاعت مطرح شده، آن را موکول به خواست خداوند کرده است. یعنی هر کسی را که خداوند بخواهد، مورد شفاعت واقع می شود (نه همه گنهکاران).

 بنابراین، فردی که عامداً گناه می کند، نمی تواند شفاعت را راهی برای نجات خود به حساب آورد. از کجا معلوم فردای قیامت خواست خداوند بر شفاعت او واقع شود؟

بنابراین، شفاعت امری حتمی در حقّ همه گناهکاران نیست. به همین خاطر، نمی تواند باعث دلگرمی مردم شده و به آن ها جرأت بر انجام گناه را بدهد.

ظاهر امر این است که برادران اهل سنت، تجری بر گناه را فقط به صورت بهانه ای برای قبول نکردن بحث شفاعت قرار داده اند چرا که اگر خوب دقت کنید مسئله توبه نیز امکان تجری بر گناه را در پی دارد. فرد گناهکار با خود می گوید : من گناه می کنم و بعد توبه می کنم چرا که خداوند وعده قبول توبه را به بندگانش داده است!

اگر برادران اهل سنت به خاطر امکان تجرّی بر گناه مسئله  شفاعت را قبول ندارند، پس چرا توبه را قبول دارند؟ مگر در توبه امکان تجری بر گناه نیست؟

دقت کنید! در آیات 97 و 98 سوره یوسف آمده است:

"برادران یوسف چون که از گناهان خود پشیمان شدند، از پدر خواستند که برای آنها استغفار کند تا خداوند گناهان آنان را ببخشد یعقوب پیغمبر نیز در جواب آنها گفت: برای شما از ناحیه پروردگار، طلب توبه می کنم" .

محمدبن عبدالوهاب درباره شفاعت می گوید: شفاعت برای پیامبر اسلام در روز قیامت و نیز برای سایر انبیا، ملائکه، اولیا و اطفال، بنابر آنچه وارد شده، قطعی است و ما از خداوندی که صاحب شفاعت می باشد و اجازه شفاعت به دست اوست درخواست می کنیم

این دو آیه صراحتاً به ما نشان می دهد که مسئله شفاعت بندگان نزد خداوند، در میان پیغمبران قبلی نیز بوده است. در آیه 98 سوره مبارکه یوسف، یعقوب پیغمبر با قبول شفاعت فرزندان در نزد خداوند، اصل مسئله شفاعت را مورد تایید قرار داده است.

خلاصه جواب: شفاعت امری حتمی در حق همه گناهكاران نیست . به همین خاطر، نمی تواند برای مردم تجری بر گناه را در پی داشته باشد. علاوه بر این، اگر قرار باشد ما به بهانه تجرّی بر گناه مسئله شفاعت را قبول نكنیم باید توبه را هم قبول نكنیم، چرا كه در توبه نیز امكان تجری بر گناه وجود دارد.[1]

بسیاری از بزرگان اهل سنت، اصل مساله شفاعت را قبول دارند ولی متاسفانه عده ای، تنها به خاطر لجاجت با عقائد شیعه، بنای مخالفت را گذاشته اند. ما در اینجا به بعضی از گفتار بزرگان اهل سنّت و همچنین روایاتی که آنها درباره شفاعت نقل کرده اند، اشاره می کنیم:

1- فخر رازی از علمای بزرگ اهل سنت می گوید: «اجمعت الامه علی أن لمحمد من شفاعه فی الاخره» امت اسلام اجماع دارند كه در آخرت برای پیامبر حق شفاعت است.[2]

2- در كتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم كه معتبرترین كتب اهل تسنن است، این حدیث را نقل كرده كه جابر ابن عبدالله از حضرت می پرسد: (هل الله یخرج قوما من النار بالشفاعه؟ قال نعم) آیا درست است که خداوند قومی را به واسطه شفاعت از آتش جهنم خارج می کند؟ حضرت فرمود: بلی.[3]

3- محدث معروف اهل سنت ترمذی كه نویسنده یكی از صحاح اهل سنت است، این حدیث را نقل كرده كه: انس می گوید از پیامبر درخواست كردم كه در روز قیامت در حق من شفاعت كند وی پذیرفت و فرمود: شفاعت خواهم كرد. گفتم: تو را كجا پیدا كنم؟ فرمود: كنار صراط .[4]

4- نووی از شارحین صحیح مسلم، به نقل از قاضی عیاض بن موسی می نویسد:

مذهب و عقیده اهل سنت بر این است كه شفاعت عقلا جایز و شرعا واجب است، به دلیل این كه خداوند به صراحت در آیه قرآن فرموده است: (در قیامت شفاعت به کسی سود نبخشد مگر کسی را که خدای رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آید) و نیز گفته خداوند كه فرموده: (و جز براى كسى كه خدا رضایت دهد، شفاعت نمى كنند) و امثال این آیات. تمامی علمای اهل سنت، از گذشته تاکنون، بر صحّت شفاعت اجماع دارند.[5]

شفاعت امری حتمی در حق همه گناهكاران نیست . به همین خاطر، نمی تواند برای مردم تجری بر گناه را در پی داشته باشد. علاوه بر این، اگر قرار باشد ما به بهانه تجرّی بر گناه مسئله شفاعت را قبول نكنیم باید توبه را هم قبول نكنیم، چرا كه در توبه نیز امكان تجری بر گناه وجود دارد

این عقیده اهل سنت نسبت به شفاعت پا برجا بود تا اینکه فرقه وهابیت که ریشه فکری اش به ابن تیمیه بر می گردد، در قرن هشتم پیدا شد که با این اصل و بسیاری از اصول دیگر، به خاطر طرز تفکر خاصی که داشت مخالفت کرد و سه قرن بعد محمدبن عبدالوهاب با حمایت آل سعود، همان افکار ابن تیمیه را ادامه داد.

جالب است که خود محمدبن عبدالوهاب درباره شفاعت می گوید: شفاعت برای پیامبر اسلام در روز قیامت و نیز برای سایر انبیا، ملائکه، اولیا و اطفال، بنابر آنچه وارد شده، قطعی است و ما از خداوندی که صاحب شفاعت می باشد و اجازه شفاعت به دست اوست درخواست می کنیم:

بار خدایا! پیامبر ما را در قیامت شفیع ما قرار بده، یا اینکه می گوییم: بار خدایا! صالحان و ملائکه خود را شفیع ما قرار بده. حق و واجب است بر هر مسلمانی که به شفاعت در آخرت ایمان داشته باشد... .[6]

همچنان که می بینید، این فرقه به مانند مسلمانان دیگر، شفاعت را به عنوان یک اصل اسلامی پذیرفته اند و می گویند: روز قیامت، شفاعت کنندگان خصوصا پیامبر درباره گنهکاران امت شفاعت خواهند کرد. ولی در عین حال می گویند، اما هرگز حق نداریم در این جهان از آنان طلب شفاعت کنیم! و هرگاه چنین چیزی را از پیامبر که در برزخ به سر می برد بخواهیم، شرک است![7]

 

پی نوشت ها:

1-(تفسیر بیان دکتر محمد علی انصاری ذیل تفسیر آیه 98 سوره مبارکه یوسف)

2- (در تفسیر كبیر، ج 3، ص 55)

3-(به نقل از مختصر سنن ابی داود، جلد 7، ص130)

4-(سنن ترمذی، ج4، ص 42)

5-(شرح مسلم، النووی، ج 3 ، ص 35)

6-(الهدیه السنیه الرسالة الثانیة، ص 42)

7-( کشف الارءیاب،ص239، نقل از الهدیه السنیه ص 240)

منبع:تبیان

211008



ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین