عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۱۵۵۹۹
تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱۳۹۲ - ۰۰:۵۵
آخرین شب عزاداری در حسینیه امام خمینی(ره) با مداحی حاج محمد رضا طاهری
به زیارت امام حسین(ع) تاکید فراوانی داشتند. فرمودند: کسی که به زیارت امام حسین(ع) نرود خدا را سبک شمرده است!
عقیق:  پنجمین شب از مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام، امشب(جمعه) در حسینیه ی امام خمینی(ره)، با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی برگزار شد.
در این مراسم كه سران قوا و هزاران نفر از سوگواران عاشق حسینی شركت داشتند حجت الاسلام و المسلمین رفیعی در تبیین ابعاد حادثه عاشورا سخنرانی كرد و آقایان سادات رضوی و محمدرضا طاهری نیز مداحی كردند.


در ادامه نکته هایی از سخنرانی حجت الاسلام دکتر رفیعی را بخوانید.

* در تاریخ تقریبا 250 ساله شیعه و امامت 11 امام بزرگوار(به غیر از دوران غیبت) سخت ترین دوران مربوط به امامت 34 ساله امام سجاد(ع) بود. جامعه اسلامی پر بود از فتنه ها و اضطراب ها و نگرانی ها و سختی های فراوان.

* امام سجاد(ع) با 6 حاکم أموی هم عصر بودند که برای مثال یکی از آنها فقط، عبدالمالک ملعون بود که نه تنها از نام علی(ع) که از نام خدا و نماز و عبادت متنفر بود!! و دستور داد "اتقوالله" را از خطبه های نماز جمعه حذف کنند و امر به معروف را ملغی اعلام کرد! و فقط یکی از فرماندارانش حجاج لعین بود.

* امام سجاد(ع) برای حفظ شیعه اقدامات زیادی داشتند که چهار تا از مهم ترین آنها را بیان می کنیم؛

* یک: زنده نگه داشتن یاد و نام نهضت عاشورا و امام حسین(ع)؛

* بعد از عاشورا دشمنان و بنی أمیه سریعا وقایع را تحریف کردند و شهادت امام حسین(ع) را خواست و جبر خدا اعلام کردند! اینجا بود که حضرت با اقداماتشان سعی در روشن گری و حفظ نهضت عاشورا داشتند. برای مثال: نوشته روی انگشتر حضرت سجاد(ع) "العزه لله" بود که بعد از عاشورا دستور دادند انگشتری جدید ساختند و روی آن نوشتند: "شقی قاتل حسین بن علی(ع)" این خودش شد یک علامت برای زنده نگه داشتن یاد عاشورا.

گریه بسیار می کردند؛ آب می دیدند گریه می کردند، رود می دیدند گریه می کردند، غذا می دیدند گریه میکردند و البته علت گریه شان را هم اعلام میکردند تا آیندگان نگویند گریه درست و جایز نیست!

* می فرمودند: حضرت یعقوب چند سالی از یوسف بی خبر بود، آنقدر گریه کرد تا کور شد؛ حال چگونه من گریه نکنم در حالیکه در یک روز 17 یوسف(اشاره به شهدای بنی هاشم و أهل بیت شان) را یک جا جلوی چشمانم شهید کردند...

* گریه ترجمان دل است. باعث تحول و تغییر است.

*امام سجاد(ع) فرمودند: سه روز در اسلام خیلی سخت گذشت؛ یکی شهادت حمزه عموی پیامبر و دوم شهادت جعفر بن ابیطالب بود که دستانش را بریدند. اما لا یوم کیوم الحسین(ع). که از همه سخت تر بود. حضرت می فرمودند: دلم از این می سوزد که حسین(ع) را به قصد تقرب به خدا کشتند! الله اکبر!!

*دیگر اقدام حضرت برای حفظ یاد عاشورا این بود که کیسه ای داشتند زرد رنگ که خاک کربلا در آن بود و بعد هر نماز بر آن سجده می کردند.

* به زیارت امام حسین(ع) تاکید فراوانی داشتند تا جایی که در روایتی از ایشان نقل می شود که فرمودند: کسی که به زیارت جدم امام حسین(ع) نرود خدا را سبک شمرده است!

* دوم: تربیت شاگردان بسیار نظیر أبو حمزه ثمالی. با اینکه کلاس های ایشان یک نفره و دو نفره بود اما در طول امامت خود اینقدر شاگرد تربیت کردند تا جایی که حلقه اول شاگردان امام محمد باقر و امام صادق(ع)، از شاگردان ایشان بودند.

*سوم: فرهنگ دعا و معارف اسلامی را تبیین کردند. صحیفیه سجادیه زبور آل محمد(ص) است. از آن غفلت نکنیم.

* این صحیفه ای که معمول است و میبینیم فقط 54 دعا است و الان صحیفیه دوم و سوم و چهارم را در تکمیل آن منتشر کرده اند که بالغ بر 257 دعا است. که همه آن ها هم با درود و صلوات بر محمد و آل محمد(ص) آغاز شده است.

*چهارم: مبارزه و برخورد با حکام زمان خود. همه امامان ما سیاسی بودند و اصلا امامت با سیاست آمیخته است. امام عارف به سیاست است و امام سجاد نیز در هر فرصتی با حکام زمان خود برخورد میکردند.



گزارش تصویری مراسم:











































متن اشعار خوانده‌شده توسط مداح اهل بیت؛ آقای سید علی سادات‌رضوی
:

یك
باغ خلد مخلّد است حسین
حامی دین احمد است حسین
سرو بستان حیدر و زهرا
گل باغ محمد است حسین
 
دو
ای مهر سپهر ازل از چهره مشعشع
وی عرش حق از خون رضیع تو مرصع
ارباب حقایق همه بی پرده و برقع
چون كعبه به درگاه تو بنشسته مربع
یعنی كه تویی كعبه ارباب حقایق
 
ای پیر و مراد دل هفتاد و دو سالك
آن شب كه شدی ساقی و دادی یه یكایك
از جام شرف باده حلّت بفنائك
یا لیتنی إنّا معك از خیل ملائك
برخاست كه معشوق خدا بود و تو عاشق
 
زان زمره یكی گفت أیا ساقی سرمست
من برخیِ جان تو كه جان بی تو نشایست
آن یك به نوا بود كه من عبدم و پابست
وین یك به ترنم كه نبرّم ز تو من دست
گر دست مرا تیغ ببرّد ز مرافق
 
آنان كه ز مهر تو قد افراخته بودند
سر در قدم عشق تو انداخته بودند
در نرد غمت نقد جهان باخته بودند
ماندند كه دل از همه پرداخته بودند
ماندند و از آن بزم وفا رفت منافق
 
آن شب كه لبت شد مترنّم به مناجات
حاجات چو بردی به درِ قاضی حاجات
دانستم‌ت ای شاه كه دیگر شده‌ای مات
مستغرق توحیدی و مستغنی بالذات
چون ذات تو با ذات خدا گشت موافق
 
ای بر دم شمشیر بلا كرده سر ایثار
از تیغ دریغی نشد از بهر تو یك بار
یك تن نشنیدیم بر او این همه آثار
ای زخم تو افزون به تن از لاله به كهسار
داغی‌ست ز داغ تو به هر برگ شقایق
 
تا تیغ ستم خون تو را در دهن آغشت
تیغ غمت احرار جهان را به عزا كشت
تنها نه منم كوفته بر رخ ز غمت مشت
هفتاد و ملت همه از ارمن و زرتشت
دل‌باخته توست به هر دین و سلایق
 
كس چون تو نداده‌ست پسر فدیه به خلاق
كس چون تو نكرده‌ست ز محبوب خود انفاق
سرسلسله عشقی و سرحلقه عشاق
كس چون تو نمانده‌ست چنین بر سر میثاق
كس چون تو نگشته‌ست بدین مرحله واثق
 
آن روز كه با كودك شش‌ماهه در آغوش
تو گرم نوا بودی و او واله و خاموش
تیر آمد و زد بوسه از این گوش به آن گوش
افتاد سر طفل از این دوش به آن دوش
آن خون گلو از چه سپردی تو به خالق
 
گویند كه سقای حرم قدّ رسا داشت
پایش به زمین اندر و گردن به سما داشت
اسپهبد لشگر بُد و در پنجه لوا داشت
در صولت خود هیمنه شیر خدا داشت
كوچك ز چه شد مضجع آن سرو حدائق
 
دو روز و سه شب جسم تو بر خاك چرا بود
رأس تو به نی زینت افلاك چرا بود
لعل لبت از چوب جفا چاك چرا بود
گر بود بر او خون دل تاك چرا بود
آن هم لب پاكی كه به قرآن شده ناطق
 
ای زاده آزاده پیغمبر مرسل
ای سینه بی‌كینه‌ات از مهر مؤمل  
بی غسل و كفن از چه تنت ماند معطل
چون شد كه در آن دشت تنت گشت مرمّل
چون شد كه سرت گشت از آن جسم مفارق
 
سه
ای یاوران آل پیمبر بنی‌أسد
اجر شما و ساقی كوثر بنی‌أسد
در این زمین به دست شما دفن می‌شود
تنهای پاره پاره و بی سر بنی‌أسد
بهر شما شناختن این همه شهید
در این دیار نیست میسّر بنی‌أسد
من می‌شناسم این شهدا را در این دیار
با آن كه بی سرند سراسر بنی‌أسد
انصار أهل بیت خدا و پیمبرند
این جسم‌های پاك و مطهر بنی‌أسد
این بی‌زره‌بدن گل گلزار مجتباست
كز حمله خزان شده پرپر بنی‌أسد
این صحف ورق‌ورق ریخته به خاك
باشد برادرم علی اكبر بنی‌أسد
این جسم چاك‌چاك علمدار كربلاست
عباس نور دیده حیدر، بنی‌أسد
 
چهار
به تاب و تبم من، ز غم لبالم من
اگر كه زنده ماندم، رهین زینبم من
 
منم یوسف زهرا، منم یوسف زهرا
كه مانده‌ام به صحرا، كه مانده‌ام به صحرا  

 
اگر كه زنده ماندم، نه این كه بود امانم
عدو گمان نمی‌كرد، كه من زنده بمانم
 
منم یوسف زهرا، منم یوسف زهرا
كه مانده‌ام به صحرا، كه مانده‌ام به صحرا 

 
چنان عدو دو پایم، به زیر ناقه بسته
كه دانه‌های زنجیر، به استخوان نشسته
 
منم یوسف زهرا، منم یوسف زهرا
كه مانده‌ام به صحرا، كه مانده‌ام به صحرا 

 
پنج
از آن به دیر مغانم عزیز می‌دارند
كه آتشی كه نمیرد همیشه در دل ماست


صوت مراسم:


سخنرانی حجت السلام رفیعی



دریافت



مداحی آقای سادات رضوی به عنوان مداح پیش از منبر



دریافت



 مداحی آقای محمدرضا طاهری



دریافت



ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
سلطان
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۵
1
4
این چه وضع عکس گرفتنه؟؟
پاسخ ها
عکاس فارس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۵:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۵
واقعا راست میگه، این چه وضعیه؟ ها؟ ها؟ ها؟ ها؟
لبیک یا خامنه ای . لبیک یا حسین (ع) است
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین