باز این چه شورش است که در خلق عالم است
ماه محرم دوباره از راه می رسد و دل های عاشقان حسینی حال و هوایی دیگر پیدا می کند و تو می توانی این شور و عشق را جای جای شهر و کشور ببینی.
عقیق:همه ساله چندین روز مانده به شروع ماه محرم، چهره شهر رنگی دیگر به خود می
گیرد و مردم، خود را برای برپایی مجالس عزای حسین(ع) آماده می کنند تا شور و
شعور حسینی را دوباره در رگ های جامعه جاری سازند.
شاید بهترین
مصداق این تغییر را در کودکانی ببینی که با دستان کوچک خود، چادر نماز مادر
و چند تکه پارچه را سر هم کرده و مشغول برپا کردن یک ماتمکده و هیات
کودکانه و کوچک در کوچه باشند و یا از پدر و مادرانشان می خواهند تا برای
آنها سربند و شال عزا بخرند و پرچم های کوچک مشکی را به دست گرفته و
پیشاپیش هیات های عزای حسینی دوشادوش عزاداران باشند.
برخی از
نوجوانان نیز با برپایی هیات های کوچک برای خریدن لوازم و وسایل هیات از
آبروی خود مایه گذاشته و دست نیاز به روی رهگذران و مردم دراز می کنند تا
به هیات آنان کمک کنند و این گونه در بارگاه حسینی آبرو کسب می کنند.
مسوولان
و دست اندرکاران هیات ها نیز که از مدت ها قبل برای هرچه باشکوهتر
برگزارشدن عزای حسینی برنامه ریزی کرده بودند؛ اینک می توانی اطلاعیه ها و
بنرهای این هیات ها را در میادین و چهارراه ها ببینی و از کم و کیف این
برنامه ها آگاه شوی.
مراسم معنوی سیاه پوشی و شال گذاری اباعبدالله
الحسین(ع) یکی دیگر از برنامه هایی است که در این روزها در گوشه و کنار
شهرها برگزار می شود تا مداحان و خادمان حسینی آخرین هماهنگی ها و برنامه
ریزی های لازم را پیش بینی کنند و سخنرانان نیز با بیان اهداف سیدالشهدا(ع)
و فلسفه قیام عاشورا بر محتوای این مراسم ها می افزایند.
در این
ایام پارچه های سیاه و کتیبه های عزا، زینت بخش مساجد و حسینیه ها می شود و
حتی زنگ تلفن های همراه نیز با نوحه و مصیبت نواخته می شود و برخی از
عزاداران خودروهای خود را مزین به اشعار عاشورایی و سروده های حماسی کربلا
می کنند.
هنگامی که سخن از برپایی عزای امام حسین(ع) می شود؛ دیگر
کوچک و بزرگ رنگ می بازد و فقیر و غنی در نذر و کمک به هیات های عاشورایی
از هم سبقت می گیرند. تراز معادلات سیاسی و اقتصادی به هم می خورد و هر حزب
و گروهی بدون در نظر گرفتن پرچم و نشان خود، عاشقانه در این محفل حاضر شده
تا شور و عزای حسینی آنگونه برگزار شود که رضای الهی را به دنبال داشته و
ذخیره ای برای آخرت آنان باشد.
امام رضا (ع) فرمود «همین که ماه
محرم فرا می رسید، لبخند از لبان پدرم محو می شد و دیگر کسی ایشان را متبسم
نمی دید» و رهجویان حقیقت و تشنگان وصال یار، آداب و سلوکی را برای ورود
به این ماه نقل می کنند.
مرحوم آیت الله «میرزا جواد ملکی تبریزی»
مراقباتی را برای دهه اول محرم و عاشورا بیان کرده که هرچند عمل کردن به
این دستورات سخت است ولی با سرلوحه قرار دادن و توجه به این مراقبات می
توان دل ها را عاشورایی کرد و ماتم خانه عزا در دل ها برقرار ساخت.
این
استاد اخلاق برای ورود به ماه محرم به ویژه دهه اول آن در کتاب المراقبات
مطالبی را بیان کرده که می توان گفت این مطالب علاوه بر دستورهای اخلاقی
شامل ذکر مصیبت هایی است که دل سنگ را نیز آب می کند.
ملکی تبریزی
می گوید: سزاوار است حال دوستان ائمه اهل بیت به حکم دوستی، وفا و ایمان به
خدا و پیامبر (ص) در دهه اول محرم تغییر نموده و در دل و سیمای خود، آثار
اندوه و درد این مصیبت های بزرگ و دردناک را آشکار نمایند. باید مقداری از
لذائذ زندگی مانند خوردن، نوشیدن و حتی خوابیدن و سخن گفتن (مگر درحد
ضرورت) ترک نموده و مانند کسی باشند که پدر یا فرزند خود را از دست داده
است.
وی می افزاید: نباید احترام ناموس خدا و احترام پیامبر(ص) و
احترام امامش (ع) کمتر از احترام خود و نزدیکانشان باشد و لازم است که خدا و
پیامبر(ص) و امامش (ع) را بیش از خود، فرزندان و نزدیکانش دوست داشته
باشد.
وی با استناد به آیه 24 سوره توبه که می فرماید «بگو اگر
پدران و پسران خود را بیش از خدا و رسولش و جهاد در راه او دوست دارید،
منتظر باشید تا خداوند مطلب مورد نظر خود را انجام داده و شما پشیمان و
زیانکار شوید»، داستانی جالب از فرزند خود نقل می کند و می گوید: یکی از
فرزندان کوچکم در دهه اول محرم فقط نان خالی می خورد و تا جایی که می دانم
کسی به او نگفته بود که این کار را انجام دهد و گمان می کنم سرچشمه این کار
دوستی باطنی او بود.
ملکی تبریزی در ادامه می گوید: حال اگر کسی
نتواند در تمام دهه اول این کار را انجام دهد باید در روز تاسوعا، عاشورا و
شب یازدهم نان خالی بخورد و تا عصر روز عاشورا، مواردی همچون خوردن،
آشامیدن و حتی دیدار با برادران دینی را رها کند و آن روز را روز گریه و
اندوه خود قرار دهد.
وی به عزاداران و دوستداران سیدالشهدا(ع) سفارش
می کند که بر خواندن زیارت امام حسین (ع) در دهه اول محرم مداومت داشته
باشند و می افزاید: اگر می تواند مراسم عزاداری آن حضرت را در منزل خود با
نیتی خالص برپا نماید و اگر نمی تواند، در مساجد یا منازل دوستانش به
برپایی این مراسم کمک کرده و این مطلب را از مردم بپوشاند تا به اخلاص
نزدیک شده و از خودنمایی دور شود.
ملکی تبریزی افزود: بنابر این
دوستانش باید کارهایی را که مناسب این مصیبت بزرگ است به خاطر مواسات با آن
حضرت در این مصیبت انجام دهند، به گونه ای که گویا این مصیبت بر خود،
عزیزان و فرزندان یا خویشان آنان وارد شده است. زیرا امام به فرموده جدش
سزاوراتر از آنان نسبت به خودشان می باشد و به این جهت او این مصیبت را
پذیرفت و وجود شریف خود را فدای پیروان خود نمود تا آنها را از عذاب دردناک
رهایی بخشد.
وی در ادامه به بیان مصیبت های سیدالشهدا (ع) پرداخت و
افزود: آن حضرت فرزندان و عزیزان خود را یتیم نمود، به اسارت حرم و زنان و
حضرت زینب (س) رضایت داده و اصغر و اکبر و برادران و دودمان خود را سر
برید تا پیروانش را از گمراهی و پیروی گمراه کنندگانی که هلاک شده و دیگران
را به هلاکت می کشانند نجات داده و به این وسیله آنان را از گناهان بزرگ و
آتش رهایی بخشد.
بنابر این به حکم وفا و مواسات که از صفات عالی
انسانی است لازم است که همان چیزی را که امام حسین (ع) به آنان عنایت کرده،
آنان نیز به امام تقدیم کرده و همانگونه که امام خود را فدای آنها نمود
آنان نیز خود را فدای او نمایند و حتی اگر چنین کاری را نیز انجام بدهند
باز هم به خوبی با او مواسات ننموده اند. زیرا وجود شریف او قابل مقایسه با
دیگران نیست. چون سیدالشهدا (ع) مانند پیامبر (ص) علت آفرینش تمام موجودات
و سرور تمام مخلوقات و پیامبران و فرشتگان نزدیک به خداوند بوده و محبوب
خداوند و محبوب محبوب اوست.
وی در ادامه زبان حال شیعیان را در دهه
اول محرم این گونه تشریح می کند که باید با گفتاری صادقانه و با زبان حال
به امام حسین (ع) بگوییم:
- کاش به جای تو تمام این بلاها بر سر من آمده و فدای تو می شدم.
- کاش خویشان و فرزندان من به جای خویشان و فرزندان تو کشته و اسیر می شدند.
- کاش تیر حرمله که لعنت خدا بر او باد سر شیرخوار مرا می برید.
- کاش فرزندم به جای فرزند تو قطعه قطعه می شد.
- کاش جگر من از شدت تشنگی تکه تکه می شد.
- کاش از شدت تشنگی دنیا بر چشمم تیره و تار می شد.
- کاش من درد این جراحت ها را تحمل می نمودم.
- کاش آن تیر به گلوی من می نشست و جان مرا می گرفت.
- کاش خانواده و خواهران و دختران من در ذلت اسارت افتاده و آنها را مانند کنیزان در شهرها گردانده بودند.
وی
تاکید می کند: اگر این سخنان را صادقانه بگویی، تو را پذیرفته و به خاطر
مواسات راستین با بزرگوارترین سادات، تو را در جایگاه راستگویان با آنان
همنشین می گرداند ولی به صورت جدی از فریبکاری با این سخنان بپرهیز. زیرا
ممکن است وقتی می گویی حاضرم این بلاها را به جای امام (ع) تحمل نمایم، حال
و دل تو به مقدار کمتر از یک صدم آن را هم تصدیق نکرده و در موقع امتحان
جز مقدار کمی از این ادعاها قبول نشود و در این صورت به جای این که به
جایگاه صدق و درجه صدیقین برسی به ذلت دروغ و پایین ترین درجات منافقین می
رسی.
پس اگر می بینی که نمی توانی این گونه با امام (ع) مواسات
نمایی، ادعاهای دروغ را از خود دور کرده و خود را خوار نکن و فقط بگو کاش
با تو بوده، در مقابل تو کشته شده و به سعادت بزرگی می رسیدم و اگر می بینی
به این مقدار هم معتقد نیستی، مرض دل خود را که همان دوستی این دنیای پست و
میل و اعتماد به زندگی آن و فریب خوردن به زیبایی های آن است، معالجه کرده
و این گفته خداوند را که در قرآن آمده است بخوان که «ای یهود، اگر گمان
می کنید فقط شما دوستان خدا هستید و اگر راست می گویید آرزوی مرگ کنید»
مرحوم
آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی در پایان چنین سفارش می کند: در آخر روز
عاشورا زیارت تسلیت را بخواند و روز عاشورا را با توسلی کامل به حمایت
کننده و پناه آن روز که از معصومین (ع) می باشند به پایان رسانده و در
توسل، اصلاح حال و پذیرش عزاداری را خواسته و از کوتاهی خود معذرت بخواهد.
منبع:ایرنا
211008