امام هادي (ع) صاحب مكتب علم و عشق
در سپيده دمان پانزدهم ذيحجه سال ۲۱۲ هجري، شعر حيات بر لبان آفرينش جاري شد، زمين را جشن حضور فرا گرفت و دهمين صدف درياي آفرينش شكافته شد.
عقیق:گلي از عترت ياس در شهر رسالت در دامان موساي زمان و جوادآل محمد(ع)جوانه زد و سراي آن امام همام را از شميم عطر دل انگيزش پر ساخت.
او را كه فقيه بود و پرهيزكار، هادي ناميدند تا نويدي باشد از صبح هدايت در دنياي قحط زده ايمان؛ او كه با حضورش، جهاني را ريزه خوارِ خوان نعمت خود ساخت.
آفتاب ولايت
حضرت هادي(ع) در دامان پدري به فراگيري علوم و معارف ديني و تربيت اسلامي پرداخت كه وارث علوم اهل بيت و همچون موسي بن عمران، گشاينده درياي فتنه ها و جدا كننده حق از باطل بود.
حضرت هادي(ع) با تربيت والاي امام جواد(ع)، از هر لحاظ شايسته و در خور مقام امامت بعد از آن حضرت بود. حضرت جواد(ع) نيز با برخورداري از علم الهي و شناخت واقعي از مقام حضرت هادي (ع)، بارها در زمان حيات خويش، به جانشيني فرزند خردسالش تصريح كرده و ايشان را امام بعد از خود معرفي كرده و فرموده بود: امام پس از من، فرزندم علي است. فرمانش، فرمان من، سخنش، سخن من و اطاعت از او، اطاعت از من است.
امام خردسال
امام هادي(ع) دومين امامي بود كه در خردسالي به امامت رسيد. ايشان در هنگام شهادت پدر ارجمندشان حضرت جواد(ع)، هشت سال بيشتر نداشت و همانند پدر گرامي شان، از همان دوران كودكي وارث امامت شد.
آن حضرت(ع) به حقيقت شايسته كلام جد بزرگوارش، حضرت رضا(ع)بود كه: ما اهل بيت پيامبر، از يكديگر ارث ميبريم و كودكانمان بدون هيچ تفاوتي مانند بزرگانمان هستند.
شايستگي حضرت هادي(ع) در امامت به نحوي بود كه همگان را در برابر وقار و هيبت چشمگير ايشان به كرنش و فروتني وا ميداشت.
پادشه خوبان
امام هادي(ع) همچون ديگر نياكان پاكش، سرمشق اخلاق پسنديده، پارسايي و بندگي حضرت حق بود. فضيلت ها و صفات والاي انساني آن حضرت، چنان با ارزش بود كه دانشمندان، سياستمداران و سيره نويسان بزرگ، به ستايش آن حضرت پرداخته و قلم فرسايي ها كردهاند.
ابن شهر آشوب در كتاب مناقب در توصيف حضرت هادي(ع) چنين به مدح و ستايش ايشان ميپردازد: حضرت هادي(ع) از نزديك، نمكين ترين و از دور، كامل ترين انسانها بود. هرگاه سكوت ميكرد، هيبت و شكوهش آشكار و چيره ميشد و هرگاه سخن ميگفت، بها و مقامش چشمگير مي شد. نشانه خاندان رسالت از سيمايش ميدرخشيد؛ چرا كه او ميوه درخت رسالت، شاخه اي از بوستان نبوت و گزيده اي از دودمان پيامبر اكرم(ص) بود.
از زبان دشمنان
به رغم تلاش هاي مذبوحانه حكومت هاي وقت براي خدشه وارد كردن به مقام والاي امام هادي (ع)و دگرگون ساختن موقعيت اجتماعي آن حضرت، روز به روز بر شان و مقام ايشان افزوده ميشد؛ به نحوي كه طاغوت هاي زمان نيز براي فريبكاري و گمراه كردن اذهان عمومي، مجبور به ابراز ارادت و اظهار دوستي به مقام شامخ ولايت آن حضرت مي شدند.
از آن جمله ميتوان به نامه متوكل به حضرت هادي(ع) اشاره كرد كه در آن، حضرت را به سامرا دعوت كرد. بخشي از نامه به شرح ذيل است: ... اميرمومنان متوكل به مقام و منزلت والاي شما و خاندانتان آگاه است و ميكوشد تا سبب رفاه و خشنودي شما را فراهم آورد، از حريم عزت و آبروي شما محافظت كند و امنيت و آرامش شما را تامين سازد تا بدين وسيله، خشنودي پروردگار را جلب و اداي وظيفه كرده باشد.
احترام دشمنان به حضرت
محمد بن حسن اشتر علوي، از عظمت امام هادي(ع) چنين حكايت ميكند: من همراه پدر خويش در برابر كاخ متوكل با گروهي از مردم اجتماع كرده بوديم. در اين هنگام ناگاه امام هادي(ع) وارد شد و همگي در برابر شكوه آن حضرت از مركب ها پياده و ايشان وارد كاخ شدند.
سپس بعضي از حاضران به همديگر گفتند: چرا ما براي اين جوان پياده شديم، با اينكه او شريف تر و بزرگ تر از ما نيست. سوگند به خدا ديگر براي او پياده نخواهيم شد. ابوهاشم جعفري به آنها گفت: به خدا سوگند، همه شما با ديدن امام(ع) با كمال فروتني در برابرش پياده خواهيد شد.
چندي نگذشت كه آن حضرت(ع) از خانه متوكل بيرون آمد. تا نگاه حاضران به ايشان افتاد، همه از مركب ها پياده شدند.
ابوهاشم به آنها گفت: مگر شما خيال نداشتيد براي آن حضرت پياده نشويد. گفتند: به خدا سوگند نتوانستيم خود را نگه داريم و ناگزير پياده شديم.
امام هادي(ع) در عصر متوكل
امام هادي(ع) تا پيش از خلافت متوكل عباسي، درمدينه به سر ميبردند و به اشاعه فرهنگ ديني ميپرداخت. متوكل، امام هادي(ع) را از مدينه به سامرا فراخواند؛ زيرا از وجود علويان و نهضت ها و شورش هاي آنها سخت بيمناك بود و ميدانست همه آن نهضت ها، به دليل وجود ظلم ستيز حضرت هادي(ع) و ارتباط شيعيان با ايشان است.
متوكل با اين تصميم، قصد داشت امام هادي(ع) را مانند ديگر علماي درباري، جزو اطرافيان خود كند و با اين كار آن حضرت را از چشم علويان و شيعيان بيندازد.
البته تمامي اين توطئه ها شكست خورد؛ به طوري كه به اطرافيانش ميگفت: واي بر شما! ابن الرضا (حضرت هادي) مرا عاجز و درمانده ساخته است. او از ميگساري و همدمي و رفت و آمد با من دوري ميكند و من هر كاري ميكنم، قادر نيستم فرصتي براي وارد كردن او به بزم خودم بيابم.
مقام علمي حضرت
امام هادي(ع) مرجع دانشمندان، فقيهان و متكلمان عصر خويش به شمار ميآمد و كتاب هاي حديث، تفسير و كلام آن دوره، مديون علوم و معارف آن بزرگوار است. امام هادي عليه السلام با برخورداري از دانش سرشاري كه خداوند متعالي بديشان عنايت كرده بود، همواره به پاسخگويي پرسش ها در هر زمينه اي ميپرداخت. در اين زمينه، آثار متعددي از ايشان به يادگار مانده كه از آن جمله ميتوان به رساله اي در رد جبر و تفويض، رساله اي در پاسخ به پرسش هاي يحيي بن اكثم و رساله اي در احكام دين اشاره كرد. همچنين از آن حضرت، پاسخ هايي درباره مسايل فقهي و غير فقهي به طور پراكنده در كتاب هاي حديث ديده ميشود.
حوزه علميه هادوي
يكي از كارهاي مهم امام هادي(ع) حفظ خط فكري و فرهنگي تشيع، و جلوگيري از شبهه افكني هاي مخالفان بود. البته اين كار به تربيت شاگردان برجسته، تشكيل حوزه علميه و تدريس فقه، عقايد و اصول اسلامي نياز داشت. اين حوزه درسي، در عصر امام باقر و امام صادق عليه السلام تاسيس شد و سپس امامان ديگر، حتي در شرايط بسيار سخت آن را پي گرفتند.
امام هادي(ع) در اين راستا قدم هاي راسخ و بزرگي برداشت و شاگردان برجسته اي همچون حضرت عبدالعظيم حسني، خيران الخادم، ابن سكيت اهوازي، ابوهاشم جعفري، اسماعيل بن مهران و... را تربيت كرد و شاگردان برجسته پدر و جدش را به دور خود جمع كرده، حوزه علميه فعال و پرتلاش به وجود آورد.
مكتب عشق
با همت ارجمند امام هادي(ع)، شاگردان بسيار و برجسته اي تربيت يافتند كه به طور مستقيم از آن حضرت روايت نقل كردهاند. حضرت عبدالعظيم، يكي از شاگردان برجسته حضرت هادي عليه السلام است. اين فقيه و عالم بزرگ، خود داراي حوزه درسي بود و حوزه علميه شهر ري و اطراف آن را تاسيس كرد. درباره والايي مقام او از حضرت هادي عليه السلام نقل است كه به حماد رازي فرمود: اي حماد! اگر در شهر خود (شهر ري) در مسايل ديني به مشكلي برخوردي، از عبدالعظيم حسني بپرس و سلام مرا به او برسان. حضرت عبدالعظيم در نزد امام هادي عليه السلام چنان مقامي داشت كه آن حضرت(ع) ثواب زيارت قبر او را در ري، برابر با زيارت امام حسين عليه السلام بر شمرده است.
خلوتگه راز
از حضرت هادي(ع) دعاهاي بسياري نقل شده كه در نماز و غيرنماز با سوز و گداز عرفاني آنها را ميخواند. يكي از مناجات هاي آن حضرت با خدا چنين است: اي كسي كه در پروردگاري يكتا هستي و يكتايي مختص توست. اي كسي كه روز در پرتو نامش روشن، و نورها به نام او فروزان و تابان است و به فرمانش تيرگي بر شب چيره شده، و از ابر پربارش سيل پديدار مي شود. اي كسي كه بينوايان به درگاهش دعا كنند و دعايشان به استجابت برسد، و بيمناكان درگاهش به او پناه برند و او به آنها امان و پناه دهد، و اطاعت كنندگان عبادتش كنند و او عبادتشان را به بهترين وجه بپذيرد و سپاسگزاران سپاسش گويند و او به آنها پاداش رساند، چقدر مقامت ارجمند و بزرگ است و فرمان هايت در همه جا جريان دارد.
منبع:ایرنا
211008