شاید کمتر شنیده شده که پذیرش سمت حساس دبیرکلی حزبالله توسط سید مقاومت که به شکلگیری قدرت منطقهای مقاومت منجر شد، با پشتوانه و تأیید معنوی آیتالله بهجت بوده است. همه چیز از روزهایی شروع شد که سید جوان به این نتیجه رسید توفیق در حزبالله بدون معرفت عمیق دینی امکانپذیر نیست و به شهر قم رفت. این گزارش روایتی است متفاوت از سید مقاومت؛ از پاتوق او در کودکی و نوجوانی تا سفر به قم و شاگردی علمای عرفان و اخلاق.
عقیق: شاید کمتر شنیده شده که پذیرش سمت حساس دبیرکلی حزبالله توسط سید مقاومت؛ سید حسن نصرالله، که به شکلگیری قدرت منطقهای مقاومت منجر شد، با پشتوانه و تأیید معنوی آیتالله بهجت بوده است. همه چیز از روزهایی شروع شد که سید جوان به این نتیجه رسید توفیق در حزب الله بدون معرفت عمیق دینی امکانپذیر نیست و اینطور شد که سید حسن نصرالله با وجود مسئولیت سنگین مبارزه، راه ایران و شهر قم را در پیش گرفت و در ردیف شاگردان ثابت قدم درس خارج فقه آیت الله فاضل لنکرانی شد. مرید آیت الله بهجت شد و علاقهمند به درس تفسیر آیت الله جوادی آملی. این روزها در اولین سالگرد شهادت سید مقاومت کمتر از بعد معنوی او شنیده ایم. روایتهای نابی از ارتباط سیدحسن نصرالله با آیت الله بهجت و علامه حسن زاده آملی که مهمترین آن استخاره آیت الله بهجت برای سید حسن نصرالله است که بعد از سالها هنوز هم این خاطره نقل محفل طلبههای حوزه علمیه قم است و غبطه میخورند به ارتباط عمیق و قلبی سید مقاومت با بزرگان و اساتید دین و اخلاق و عرفان.
سید حسن نصرالله نقل میکند که پس از شهادت شهید سید عباس موسوی، بزرگان حزبالله بر سر انتخاب او به عنوان جانشین به نتیجه میرسند که او با وجود سن کم، این مسئولیت خطیر را بپذیرد. سید از نظر کفایت، خود را واجد این مسئولیت نمیدانست و زیر بار نمیرفت. پس از مجادلات فراوان، سید پیشنهاد میدهد که: «استخاره بگیریم. استخاره بین من و شما تصمیم میگیرد.» کسی از بزرگان حاضر نمیشود برای این موضوع مهم استخاره کند. نهایتاً قرار میشود که این استخاره را از آیتالله بهجت طلب کنند. سید میگوید: «بعد از مدتی خبر آمد که استخاره خوب آمده است، و من پذیرفتم.» این ماجرا نشان از ارتباط قلبی و عمیق سید مقاومت با آیت الله بهجت و استادان عرفان و اخلاق دارد.
پیغام آیت الله بهجت برای سیدحسن نصرالله
اما معروفترین و اعجابانگیزترین خاطرات از ارتباط قلبی و عمیق آیت الله بهجت با سید مقاومت، مربوط به جنگ ۳۳ روزه (تابستان ۲۰۰۶) است. سید حسن نصرالله نقل میکند که مدتها قبل از شروع جنگ، آیتالله بهجت به واسطه یکی از طلبهها و دوستان وی به او پیغامی میرساند و دستورالعملی خصوصی برایش میفرستد؛ اینکه روزی دو بار، هر بار سه مرتبه، این دعا را بخواند: «اللهم اجعلنی فی درعک الحصینة التی تجعل فیها من تشاء» (خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود که هر کس را بخواهی در آن قرار میدهی، بگذار.) »سید میگوید در ابتدا فکر کردم که این توصیه به خاطر مسائل امنیتی و خطر ترور است. اما چند ماه بعد، جنگ شروع شد و اسرائیل هر نقطهای را که فکر میکرد من در آن هستم، به شدت بمباران کرد. در آن ایام بود که فهمیدم دلیل توصیه این ذکر چه بود، و خداوند به واسطه آن عارف ربانی، مرا در «درع حصینه» خود قرار داده بود.
عکسی که مسیر زندگی سید حسن ۹ساله را تغییر داد
این روزها سید حسن نصرالله برای طلبهها یک الگوی جامع الاطراف است. حجت الاسلام حسین کاظم زاده؛ عضو شورای مرکزی خانه طلاب جوان یکی از مریدان سید مقاومت است که زندگی و اندیشه سید حسن نصرالله را زیر و رو کرده. از مصاحبههای تصویری و سخنرانیها گرفته تا کتابهایی در خصوص شخصیت او و حالا حرفهای زیادی از سید اولاد پیغمبر دارد. اینکه زندگی سید از همان کودکی با هم سن و سالانش فرق داشته. زبان روایت حجت الله کاظم زاده از کودکیهای سید مقاومت شیرین است؛ «قصه زندگی سید از همان کودکی جذاب است. از وقتی عکس امام موسی صدر را برای اولین بار در مغازه پدر دید و برق چشمان و نفوذ ایمان سید موسی صدر کاری با سید کوچک کرده که در دلش آرزو کرده روزی شبیه او شود.»
پاتوق سید حسن نصرالله در کودکی
«اینطور شد که سید حسن نصرالله از همان بچگی مثل بچههای محل نبود که فوتبال بازی میکردند و برای شنا به دریا میرفتند. پاتوقش مسجد کرنتینا علامه محمد حسین فضل الله بود. از همان ۹ سالگی برای آنکه شبیه امام موسی صدر شود به محله البرج بیروت میرفت و کتابهای دسته دوم در موضوعات اسلامی و سیاسی میگرفت. هر کدام را هم که نمیفهمید، کنار میگذاشت تا بعدا که بزرگتر شد آن را بخواند. همین علاقه و شاید همین مطالعات سبب پیوستن او به جنبش امل در ۱۵ سالگی شد؛ همان حرکتی که به دست امام موسی تاسیس شده بود تا دست اسرائیلیها را از جنوب لبنان کوتاه کند. به دلیل شایستگیهای فراوان سید حسن و سید حسین برادرش و به دلیل فعالیتهایی که در جهت خنثی کردن برنامههای چپها در روستای بازوریه داشتند، سید حسن نصرالله مسئولیت جنبش امل در این روستا را بر عهده گرفتند.»
میراث فراملی آقاسید
قصه زندگی سید حسن نصرالله مردی که مقاومت را به مثابه میراث فراملی برای دنیا به یادگار گذاشت حتما شنیدنی است و الحق عضو جوان خانه طلاب خیلی خوب آن را روایت میکند؛ «سید در آرزوی طلبگی، راهی نجف شد. سید محمد غروی او را به شهید سید محمد باقر صدر معرفی کرد. در نجف، با شهید سید عباس موسوی آشنا شد و به اذعان همه همدورهایها، در مدت کوتاهی مدارج علمی را چنان با سرعت طی کرد که در جبین او مرجعیت علیالاطلاق میدیدند. اما دو سال بعد، سیاست اخراج طلاب غیر عراقی توسط صدام، او را از نجف دور کرد و مجبور به بازگشت شد. پس از بازگشت، سید حسن به همراه دیگر علما، حوزه علمیه امام منتظر را در بعلبک تأسیس کرد و همزمان فعالیتهای سیاسیاش در امل را ادامه داد، تا اینکه با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و شکلگیری مقاومت، به همراه سید عباس موسوی، خط فکری حزبالله را در سال ۱۹۸۴ بنیان نهادند.»
جذابترین بخش زندگی سید حسن نصرالله برای طلبهها
جذابترین بخش زندگی سید مقاومت برای طلبهها فصل حضور سید حسن نصرالله در شهر مقدس قم است آن هم در اوج فعالیتهای اجرایی و مبارزاتی در حزب الله و همین فصل است که سید مقاومت را برای طلاب تبدیل به الگویی جامع الاطراف کرده است. کاظم زاده میگوید: «در نگاه طلبهها سید نه صرفا یک رهبر سیاسی بلکه الگویی است که نگاه هزاران طلبه را در جهان اسلام تغییر داده. طلبهها در جمعهای خود مرتب از روایتهایی که از ارتباط عمیق و قلبی سید حسن نصرالله با علمای دین و اخلاق و عرفان وجود دارد صحبت میکنند و بیشتر به این نتیجه میرسند که سید حسن نصرالله، به موازات جهاد سیاسی و نظامی در خط مقدم، یک سالک الیالله بود که که برای حفظ مسیر، خود را به نورانیت عارفان و عالمان ربانی متصل میکرد.»
توصیه کلیدی به طلاب: «ما سرباز رهبریم»
یکی از مشهورترین خاطراتی که میزان ارادت و تبعیت سید حسن نصرالله از ولایت فقیه و در نتیجه، رمز موفقیت مکتب او را برای طلبهها تبیین میکند، در پاسخ به درخواست مکرر طلاب و اساتید برای ارائه یک دستورالعمل یا راهکار موفقیت بود. وقتی از ایشان درخواست شد که توصیهای به طلاب داشته باشند و راز پیروزیهای حزبالله را بیان کنند، ایشان در پاسخ، به بعد معرفتی و تبعیت محض اشاره کردند: «راز پیروزی ما در حزبالله این است که از رأس تا پایین، همه خود را سرباز مقام معظم رهبری میدانیم.» ایشان به طلبهها توضیح داده بودند که این سربازی فقط به معنای منتظر حکم بودن نیست، بلکه: با توجه به شناختی که داریم، اگر احساس کنیم مقام معظم رهبر از مسئلهای راضی هستند، آن را انجام میدهیم و اگر احساس کنیم نسبت به چیزی اکراهی دارند، از آن دوری میکنیم. » این جمله، برای طلاب، یک درس بزرگ اخلاص و تبعیت عملی از ولیّ امر بود؛ درسی که جهاد را با عرفان و سیاست را با طهارت پیوند میداد. به همین دلیل، ایشان در حوزههای علمیه نه تنها یک رهبر سیاسی، بلکه یک الگوی درخشان برای نقشآفرینی طلبه در جهان معاصر هستند و تا ابد هم خواهند ماند.»
منبع:فارس