پایگاه اطلاع رسانی هیات‌ها و محافل مذهبی
۲۳:۰۶

۱۴۰۴/۰۶/۰۴

قرآن پاسخ می‌دهد: آیا کسی می‌تواند شما را جادو کند؟

اسلام اصل سحر و جادو را تأیید می‌کند اما بیشتر آنچه مردم جادو می‌پندارند، اوهام و خرافات است؛ قرآن کریم در داستان موسی(ع) و ساحران فرعون، از آن با تعبیر «چشم‌بندی» یاد می‌کند.
کد خبر : ۱۳۴۲۴۰

عقیق: اسلام با تأیید اصل سحر، اکثر ادعاهای رایج در این زمینه را خرافه می‌داند و معتقد است آنچه اغلب دیده می‌شود، چشم‌بندی است. برای دفع آثار سحر، خواندن نماز اول وقت، آیة الکرسی و صدقه به عنوان راهکارهای عملی توصیه شده است و در این مطلب به پرسش و پاسخی پیرامون سحر و جادو می پردازیم.

 

پرسش:

آیا «سحر و جادو» واقعیت دارد؟ و اسلام چه دستوراتی برای دفع آثار آن داده است؟

 

پاسخ اجمالی:

اصل «سِحر و جادو» واقعیت دارد؛ ولی غالب آنچه را مردم سِحر و جادو می پندارند اوهام و خیالات و خرافاتی بیش نیست و در آنجا هم که سِحر است غالباً چشم بندی است نه واقعیّت. «قرآن» در داستان حضرت موسی(ع) و ساحران فرعون تأکید کرده که ساحران چشم های مردم را تسخیر کردند و چشم بندی نمودند؛ یعنی آنها مار و اژدها تولید نکردند؛ بلکه چشم بندی کرده و از عوامل روانی استفاده نمودند، و مردم خیال کردند که آنها دست به کار بزرگی زده اند. بهترین راه ها برای دفع آثار سِحر: خواندن نمازها در اوّل وقت، خواندن پنج مرتبه آیة الکرسی و دادن مقداری صدقه در هر روز است.

 

پاسخ تفصیلی:

اصل «سِحر و جادو» واقعیّت دارد، و «قرآن مجید» در آیات متعدّد در مورد آن سخن گفته است؛ ولی غالب آنچه را مردم سِحر و جادو می پندارند اوهام و خیالات و خرافاتی بیش نیست و در آنجا هم که سِحر است غالباً چشم بندی است نه واقعیّت.

برای روشن شدن این ادّعا، آیات مربوط به مبارزه حضرت موسی(علیه السلام) و جادوگران دربار فرعون، در سوره «اعراف» را اجمالاً تفسیر می کنیم تا معلوم شود چه نوع چشم بندی و تردستی بوده است: «وَ جَاءَ السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قَالُوا إِنَّ لَنَا لَاَجْراً إِنْ کُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِینَ»(۱)؛ (ساحران نزد فرعون آمدند و گفتند: آیا اگر ما پیروز گردیم، اجر و پاداش مهمّی خواهیم داشت؟!).

«قَالَ نَعَمْ وَ إِنَّکُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ»(۲)؛ ([فرعون] گفت: آری، و شما از مقرّبان خواهید بود). یعنی هم اجرت و دستمزد ارزشمندی به شما می دهم و هم جزء مقرّبان دربارم خواهید شد. از این تعبیر استفاده می شود که مقرّبِ درگاه بودن، از اجر و پاداش و مزد و ثواب بالاتر و ارزشمندتر است. به هر حال، زمان مبارزه فرا رسید و اسباب و لوازم کار آماده شد و مردم با توجّه به اینکه روز عید تعطیل بود جمع شدند، تا این مبارزه را به تماشا بنشینند.

«قَالُوا یَا مُوسَی إِمَّا أَنْ تُلْقِیَ وَ إِمَّا أَنْ نَّکُونَ نَحْنُ الْمُلْقِینَ»(۳)؛ ([و چون روز مبارزه فرا رسید ساحران] گفتند: ای موسی! یا تو [وسایل سِحرت را] بیفکن، یا ما می افکنیم). همان گونه که قبلاً اشاره شد یکی از دستورات ادیان الهی این است که آغازگر مبارزه نباشند؛ بلکه منتظر و آماده باشند که اگر دشمن حمله کرد دفاع کنند، تا همواره مبارزاتشان جنبه دفاعی داشته باشد، نه جنبه تهاجمی. حضرت موسی(علیه السلام) نیز با توجّه به همین اصل فرمود: شما شروع کنید، و آنها شروع به کار کردند. توجّه فرمایید: «قَالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ وَ جَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِیمٍ»(۴)؛ ([موسی] گفت: شما بیفکنید و هنگامی که [وسایل سِحر خود را] افکندند، مردم را چشم بندی کردند و ترساندند، و سِحر عظیمی پدید آوردند).

خداوند متعال از سحر ساحران فرعون، «سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ»(۵) با عنوان «چشم بندی» تعبیر کرده است، یعنی آنها مار و اژدها تولید نکردند، بلکه چشم بندی کرده و از عوامل روانی استفاده نمودند، و مردم خیال کردند که آنها دست به کار بزرگی زده اند.

چشم بندی و تردستی آنها به این صورت بود که داخل عصاها و ریسمان های ضخیم را خالی کرده، و در آن جیوه ریخته، سپس درِ آن را محکم بستند. خاصیّت جیوه این است که با حرارت تبدیل به بخار می شود و اگر در جسم در بسته ای باشد آن جسم را به حرکت درمی آورد. هنگامی که ساحران ریسمان ها و عصاها را به روی زمین انداختند و حرارت آفتاب به آنها خورد و جیوه ها تبخیر شد، عصاها و ریسمان ها شروع به تکان خوردن و حرکت مختصری کردند و این حرکت، باعث شد مردم تصوّر کنند که آنها واقعاً مار و اژدها هستند. در همین زمان تبلیغات روانی آنها هم شروع شد؛ مثل اینکه با صدای بلند از مردم می خواستند مقداری عقب بروند تا مبادا مارها و اژدهاها به آنها آزار برسانند! با این دو کار مردم باور کردند که آنها واقعی هستند. این مطلب در آیه ۶۶ سوره «طه» نیز آمده است، آنجا که فرمود: «قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَ عِصِیُّهُمْ یُخَیَّلُ إِلَیْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَی»؛ ([موسی] گفت: شما اوّل بیفکنید! در این هنگام طنابها و عصاهای آنان بر اثر سحرشان چنان به نظر می رسید که حرکت می کنند!).

اینکه می فرماید: «مردم به نظرشان می رسید که حرکت می کنند»؛ یعنی این کارشان نوعی چشم بندی و تردستی بود. به هر حال، مردم وحشت کرده و ساحران و فرعونیان، مست شادی و خوشحالی شده، و تصوّر کردند پیروز شده اند. اکنون نوبت موسی(علیه السلام) است، باید دید که موسی چه می کند؟: «وَ أَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی أَنْ أَلْقِ عَصَاکَ فَإِذَا هِیَ تَلْقَفُ مَا یَأْفِکُونَ»(۶)؛ ([ما] به موسی وحی کردیم که: عصای خود را بیفکن. ناگهان [به صورت مار عظیمی درآمد] و وسایل دروغین آنها را به سرعت بلعید).

شادی فرعونیان دوامی نداشت، عصای موسی(علیه السلام) تبدیل به مار بزرگی شد، و تمام ریسمان ها و عصاهای ساحران را بلعید. در اینجا بود که حقّ آشکار گشت، و تردستی و چشم بندی ساحران باطل شد. ساحران با پی بردن به حقیقت، بی اختیار به سجده افتاده و به خدای حضرت موسی و هارون(علیهما السلام) ایمان آوردند. آنها به خوبی درک کردند که حضرت موسی(ع) ساحر نیست و آنچه او انجام داده معجزه ای از ناحیه خداوند است.

اهل خبره مسائل را زودتر درک کرده و تشخیص می دهند، لذا می گویند در مسایلی که تخصّصی ندارید به متخصّص آن مراجعه کنید و ساحرانِ متخصّص، تشخیص دهنده سِحر از حقیقت بودند، و لذا اقرار کردند که حق با حضرت موسی(ع) است.

نتیجه اینکه سِحر و جادو اجمالاً و به شکلی که در بالا گفته شد حقیقت دارد؛ امّا آنچه که غالب مردم خیال می کنند سِحر است، در حقیقت سِحر نیست. مثلاً هرکس در هر برنامه ای دچار شکست می شود گناه آن را به گردن سِحر و جادو می اندازد و می گوید: «همسایه ای که رابطه خوبی با من ندارد، مرا سِحر کرده است»؛ در حالی که چنین نیست. کاسب اگر دیرهنگام درِ مغازه اش را باز کند و زود ببندد و با مشتری بداخلاقی کند و جنس نامرغوب عرضه نماید و ورشکست شود، مدعی می شود که او را جادو کرده اند.

باید به چنین شخصی گفت: جادوی تو دیر آمدن و زود رفتن، و عرضه جنس نامرغوب، و بدرفتاری با مشتریان است. اگر این اشکالات را برطرف کنی ورشکست نمی شوی یا دختری که به سنّ بالایی رسیده و هنوز ازدواج نکرده، ادّعا می کند که او را جادو کرده اند؛ در حالی که علّت آن، رد کردن خواستگارانِ مناسب در زمان جوانی، یا سخت گیری های بی مورد پدر و مادر یا طرح شرایط سخت و سنگین، گرفتن مبلغ مَهریه و مانند آن بوده است. اگر در آن زمان از مَهریه سنگین و شرایط سخت چشم پوشی می کرد و به خواستگارِ جوانِ مسلمانِ باایمانی جواب مثبت می داد اکنون در حسرت آمدن یک خواستگار با ویژگی هایی بسیار پایین تر چشم به در خانه نمی دوخت.

دختران جوان! پدر و مادر دختران! بی جهت خواستگارها را رد نکنید. اگر آنها اکنون خانه و ماشین و پول آن چنانی ندارند، غالب مردان در شروع زندگی چنین بوده اند، و به تدریج در سایه تلاش و کوشش خودشان، و همکاری پدر و مادر، و لطف و عنایت خدا، صاحب همه چیز شده اند. بنابراین، مشکلاتی که با دست خودمان درست کرده ایم را به گردن سِحر و جادو نیندازیم که این کار نه تنها مشکل را حل نمی کند؛ بلکه منشأ مشکلات دیگری نیز می شود؛ زیرا عدّه ای انسان های فرصت طلب و سودجو منتظرند از این اعتقاداتِ باطل سوء استفاده کنند و برای بُطلان مثلاً سحر و حلّ مشکلات وارد میدان شوند.

آنها مبالغ کلانی می گیرند و یک مشت خرافات تحویل اینها می دهند و متأسّفانه در بعضی موارد علاوه بر سوء استفاده های مالی، سوء استفاده های جنسی شرم آوری هم می کنند که در این زمینه عدّه ای از آنها در چنگال قانون اسیر و به سختی مجازات شده اند.

خوانندگان محترمی که تصوّر می کنید اسیر سِحر و جادو شده اید، هرگز به چنین اشخاص کلاهبرداری مراجعه نکنید، و بهترین راه برای دفع آثارسِحر، عمل به دستورات زیر است:

۱. نمازها را اوّل وقت بخوانید. ۲. هر روز پنج مرتبه آیة الکرسی را بخوانید که در حفاظت انسان از مشکلات و ناملایمات اثر عجیبی دارد ۳. هر روز هرچند به مقدار کمی صدقه دهید.(۷)

 

مطالب مرتبط:

حقیقت «سِحر و جادو» و راه دفع آثار آن

دیدگاه اسلام درباره «خرافه» و «خرافه پرستی»

حد «ساحر» در اسلام

ماهیت «سِحر» و نگاه اسلام به آن

پیش‌گویی و کهانت از نظر اسلام

 

پی نوشت ها:

(۱). سوره اعراف، آیه ۱۱۳.

(۲). همان سوره، آیه ۱۱۴.

(۳). همان سوره، آیه ۱۱۵.

(۴). همان سوره، آیه ۱۱۶.

(۵). همان سوره، همان آیه.

(۶). همان سوره، آیه ۱۱۷.

(۷). گردآوری از کتاب: داستان یاران، مکارم شیرازی، ناصر، تهیه و تنظیم: علیان نژادی، ابوالقاسم، ‏مدرسه امام علی بن ابی طالب(علیه السلام‏)، قم‏، ۱۳۹۰ شمسی، ‏چاپ اول‏، ص ۳۱۳.

آیین رحمت - دفتر حضرت آیت الله مکارم شیرازی

منبع:حوزه


گزارش خطا

برچسب ها:
ارسال نظر
  • پربازدیدها
  • تازه ها