عقیق: اگرچه حضرت امام علیبن محمد الهادی(ع) در زمره ائمه معصومین شیعه(ع) جای دارد و جایگاه علمی، معنوی و اعتقادی ایشان برای شیعیان مسلم است، اما بررسی دقیقتر سیره و زمانه این امام بزرگوار نشان میدهد که زوایای بسیاری از زندگی پر فراز و نشیب ایشان در لابهلای تاریخ مغفول مانده یا بهصورت سطحی روایت شده است، آن حضرت در شرایطی زیست که نظام خلافت عباسی، ظاهری پرشکوه و درونی متزلزل داشت. سیاستهای امنیتی خلیفه، فشارهای فرهنگی و کنترل شدید ارتباطات، شرایطی ویژه برای امام دهم پدید آورده بود.
از مدینه تا سامرا؛ تبعید حسابشده یا نظارت مستقیم؟
یکی از نکات کمترتحلیلشده در زندگی امام هادی(ع)، ماجرای انتقال ایشان از مدینه به سامراست، بهخلاف تصور رایج که این اقدام را صرفاً تبعید میپندارد، برخی گزارشها نشان میدهد که این اقدام بهمنظور نظارت امنیتی نزدیک از سوی خلیفه عباسی، بهویژه متوکل، طراحی شده بود.
بهخلاف تبعیدهای پیشین، سامرا نه شهر تبعید، بلکه پایتخت نظامی خلفا بود، شهری نظامی که بهطور ویژه برای تمرکز قدرت خلافت در قرن سوم هجری ساخته شده بود. انتقال آن امام همام به سامرا بهنوعی اسکان اجباری در پادگان خلافت بود؛ که روشی نرم برای کنترل و بدون برانگیختن افکار عمومی به حساب میآمد.
حضرت امام هادی(ع) در چنین شرایطی ناگزیر بود سبک زندگی خود را بهگونهای سامان دهد که در عین حفظ ارتباط با شیعیان، حساسیت دستگاه حاکم را تحریک نکند، این نوع زیست، نوعی راهبرد هدایت آرام را ایجاب میکرد که در سبک زندگی آن حضرت مشهود است.
نقش پنهان شبکه وکالت
در زمانه امام هادی(ع) شبکه وکالت شیعی شکل منسجمتری به خود گرفته بود. با وجود نظارت شدید سیاسی، آن بزرگوار موفق شد با بهرهگیری از وکلا در مناطق مختلف، هم پیروان خود را سامان دهد و هم پیامهای فرهنگی و اعتقادی خود را به شیعیان منتقل کند.
از جمله وکلای برجسته آن حضرت میتوان به ابراهیمبن محمد همدانی، ابوعلیبن راشد و علیبن جعفر همانی اشاره کرد. اسناد متعددی از نامهنگاریها، دستورالعملها و توصیههای اخلاقی ایشان به این وکلا در کتابهایی مانند الاحتجاج و تهذیب الأحکام آمده است.
امام با تکیه بر همین شبکه وکالت، سبک جدیدی از امامت در فضای فشار را طراحی کرد که نه مبتنی بر حضور علنی، بلکه متکی بر سازماندهی پنهان، تعلیم آرام و تربیت تدریجی بود.
سبک زندگی شخصی امام هادی(ع)
امام هادی(ع) با وجود سکونت اجباری در سامرا و نزدیکی به مرکز خلافت، هیچگاه در ظاهر و باطن زندگی خویش از زهد، سادگی و پرهیز از وابستگی به دربار دست نکشید، روایتهای متعددی در منابعی چون کشف الغمّه و مناقب آلابیطالب(ع) وجود دارد که نشان میدهد خانه آن حضرت بسیار ساده بود و حتی برخی خادمان خلیفه از این سادگی تعجب میکردند.
یکی از کارگزاران حکومتی وقتی خانه امام را دید، گفت: «او مانند دیگران نیست، زاهد است، غرق در فکر و تأمل است.»، همچنین گزارشهایی وجود دارد که نشان میدهد لباس ایشان ساده بود و هرگز از امکانات دربار بهره نبرد، حتی زمانی که متوکل هدیهای گرانبها برای فریب ایشان فرستاد.
زهد آن حضرت نهتنها یک فضیلت فردی، بلکه پیام سیاسی دقیقی مبنی بر نپذیرفتن مشروعیت نظام فاسد از طریق نفی ظاهر آن بود.
رسالت امام در برابر تحریف فکری
یکی از مهمترین عرصههای فعالیت امام هادی(ع) پاسخگویی به تحریفهای اعتقادی زمانه بود. در قرن سوم هجری، جریانهایی چون غالیان، مفوّضه، معتزله و متصوفه تلاش داشتند تصویر امامت را یا آسمانیتر از حد معقول جلوه دهند یا بهکلی از معنا تهی کنند.
آن امام معصوم با بیانی حکیمانه، به مقابله با این جریانها پرداخت، از جمله نامهای به مردم اهواز در رد غلو درباره مقام امامت نوشت که در آن فرمود: «ملعون است کسی که ما را ربّالنوع بخواند، ما بندگان خداییم که اطاعت او را برگزیدهایم و اگر نافرمانی کنیم، عذاب خواهیم شد.»
ایشان همچنین با بهرهگیری از دعاها، زیارتنامهها و مناظرات، آموزههای شیعی را بازتعریف کرد، زیارت معروف «جامعه کبیره» نمونهای از این بازتعریف است که در آن هم مقام اهلبیت(ع) تبیین شده و هم حد و مرز آن روشن شده است.
زیارت جامعه کبیره و مهندسی معرفتی تشیع
میان یادگارهای فرهنگی حضرت امام هادی(ع) زیارت جامعه کبیره جایگاهی بیبدیل دارد، این زیارتنامه نهفقط اثری ادبی و عرفانی است، بلکه نوعی بیانیه معرفتی کلامی است که خطوط اصلی هویت شیعه را ترسیم میکند؛ شامل تعریف امام بهعنوان باباللّه و سبیلاللّه، تفکیک دقیق بین محبت و غلو و بیان مراتب هدایت و رهبری اهلبیت(ع).
این زیارتنامه نهتنها در فضای معنوی و زیارتی کاربرد دارد، بلکه در واقع پاسخی به ابهامهای زمانه است که در برابر هجمههای فرهنگی خلافت، نوعی مهندسی اعتقادی محسوب میشود.
سیاست سکوت فعال امام هادی(ع)
بهخلاف تصور برخی، سکوت امام هادی(ع) در برابر ظلم خلفای عباسی بهمعنای انفعال نبود، سبک زندگی آن حضرت نشان میدهد که این سکوت، راهبردی فعال برای حفظ اصل امامت، پرهیز از بهانهسازی برای قتل و انتقال میراث فکری به نسل یازدهم و دوازدهم امامت بود.
این راهبرد زمینهساز تکوین شرایط غیبت و آمادهسازی ذهنی جامعه برای عدم حضور ظاهری امام زمان(عج) بود. بسیاری از شیعیان در زمان امام هادی(ع) یاد گرفتند چگونه در عدم ظهور جسمانی امام معصوم با نص، وکلا، و دستورالعملهای معرفتی مسیر را بشناسند.
درواقع حضرت امام علی نقی(ع) بهظاهر امامی در بند بود، اما مهندسی فرهنگی، معرفتی و حتی امنیتی تشیع را در یکی از حساسترین برهههای تاریخ بهعهده داشت. زیستن در پادگان خلافت، آموزش مخفیانه، تنظیم زیارتنامهها و تربیت وکلا، همه گویای سبکی از امامت است که در ظاهر آرام و خاموش، اما در عمق بسیار دقیق، سیستمی و هدایتگرانه بود.
منبع:تسنیم