عقیق: حجت الاسلام و المسلمین سید علیرضا تراشیون در یکی از سخرانی های خود به موضوع «عوامل استحکام خانواده در زندگی مدرنیته» پرداخت که تقدیم شما فرهیختگان می شود.
بسم الله الرحمن الرحیم؛
یکی از تحولات مهمی که در این مقطع تاریخی در حال وقوع است، «حرکت جوامع انسانی از سبک زندگی سنتی به سمت سبک زندگی مدرن» است.
تجربه جهانی نیز نشان داده است که این گذار، با آسیبهایی همراه بوده که زندگی افراد را تحت تأثیر قرار داده است.
تردیدی وجود ندارد که این انتقال از سنت به مدرنیته، به ساختار خانواده نیز آسیب وارد کرده است.
در سراسر جهان، جوامعی که سبک زندگیشان با فناوری و تکنولوژیهای نوین گره خورده، شاهد تضعیف و آسیبدیدگی نهاد خانواده بودهاند.
جامعه ما نیز در یکی دو دهه اخیر از این قاعده مستثنا نبوده است؛ یعنی با توجه به تحولات و پیشرفتهایی که در اطراف ما رخ داده، برخی خانوادهها با آسیبهایی مواجه شدهاند که ناگزیر باید برای برونرفت از این چالشها و بحرانهای خانوادگی، راهکارهایی ارائه شود.
در غیر این صورت، مجبور خواهیم شد همانند گذشته، افزایش طلاق و فروپاشی خانواده را تجربه کنیم، که پیامدهای آن ناگوار است.
برای آنکه بتوان ساختار خانواده را بر پایهای محکم استوار کرد، باید توجه داشت که آسیب به خانواده، تنها به معنای رنج دیدن زن و شوهر نیست، بلکه فرزندان نیز تحت تأثیر قرار میگیرند.
این فرزندان، در تعاملات اجتماعی خود، ممکن است آسیبهایی را به جامعه وارد کنند و در نهایت، این زنجیره منجر به فروپاشی اجتماعی شود. بنابراین، لازم است تدبیری اندیشیده شود.
با عنایت به غنای بینظیری که در تعالیم دینی و مکتب اسلامی وجود دارد، میتوان با رعایت مجموعهای از دستورالعملها و اصول، سبک زندگی را سامان داده و در مسیر تحکیم خانواده گام برداشت. اکنون به برخی از این اصول اشاره میشود.
* اصول مهم استحکامبخشی به نهاد خانواده
* توجه به لقمه حلال و آوردن روزی پاک بر سر سفره
نخستین اصل در استحکامبخشی به نهاد خانواده، «توجه به لقمه حلال و آوردن روزی پاک بر سر سفره» است.
روزی حلال، تقویتکننده ساختار خانواده است و دلایلی روشن برای این امر وجود دارد. انسانهایی که از حلال تغذیه میکنند، حقپذیرترند؛ حق را درمییابند، به آن گوش میسپارند و بر اساس آن عمل میکنند.
متأسفانه افرادی که به سمت حرامخواری میروند، نهتنها خود آسیب میبینند، بلکه به دیگران نیز آسیب میرسانند.
در این زمینه، بازگشت به ماجرایی تاریخی نیز میتواند روشنگر باشد. در ایامی که به ماه محرم نزدیک میشویم، میتوان با این مفاهیم بیشتر آشنا شد.
در واقعه کربلا، حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام از روز هشتم محرم، سپاه عمر سعد را به سوی حق دعوت کردند.
باید به دو نکته توجه داشت:
نخست آنکه در این ماجرا، حسین علیهالسلام حقترین انسانِ زمان بود، و کلام او نیز حقترین سخن بود.
با این حال، مشاهده میشود که در برابر چنین شخصیت و گفتاری، سپاه دشمن مقاومت میکند و نهتنها نمیشنود، بلکه شروع به هلهله میکند و با کوبیدن شمشیرها بر سپرها، مانع از شنیده شدن سخنان حضرت میشود.
امام حسین علیهالسلام میفرمایند: «مُلِئَت بُطونُهُم مِن الحَرام»؛ شکمهای آنان از حرام پر شده است، از این رو حق را درک نمیکنند، حتی اگر از زبان حسین بن علی علیهالسلام باشد.
در محیط خانواده نیز همین قاعده برقرار است. اگر بنیاد خانواده بر روزی حلال استوار نباشد، طبیعی است که اعضای آن، اعم از زن و فرزند، سخن حق را نمیپذیرند و از اطاعت سر باز میزنند.
در گذشته، در متون حوزههای علمیه مسئلهای وجود داشت که میگفتند اگر حیوانی نجاستخوار شود، مثلاً گوسفند یا مرغی که از نجاست تغذیه کرده، باید «استبراء» شود.
یعنی آن حیوان را مدتی محدود کرده و فقط از غذای پاک و سالم تغذیه دهند تا اثر نجاست از گوشت و بدن او برطرف شود.
حال، اگر چنین دقتی درباره حیوانات لازم است، در مورد انسان، که اشرف مخلوقات است، اگر به سمت حرامخواری برود، آثار سوء آن بهمراتب شدیدتر خواهد بود.
چنین انسانی از عبادت دور میشود، قدرت حقپذیریاش تضعیف میشود، و از فطرت الهی فاصله میگیرد. بنابراین، در محیط خانواده باید به مسئله لقمه حلال توجه جدی داشت؛ البته در این زمینه توصیهای نیز به قانونگذاران جامعه وجود دارد.
دوم اینکه باید توجه داشت که در فرآیند وضع قوانین اجتماعی و تربیتی، شرایط بهگونهای نباشد که مردم ناخواسته به سمت حرامخواری سوق داده شوند.
به یاد دارم در یکی از مباحث گفته میشد، زمانی که قیمتگذاریهایی انجام میگیرد – مانند قیمتگذاری برای نان یا کرایه تاکسی – اگر عددی مانند «صد و هفتاد و پنج تومان» درج شود، در حالیکه سکه پنجاهتومانی یا بیستوپنجتومانی دیگر وجود ندارد، عملاً راننده یا فروشنده مجبور به گران کردن مبلغ میشود.
این گران کردن میتواند درآمد اضافی ایجاد کند که نوعی تصرف غیرشرعی محسوب شود. در بسیاری از کسبوکارها نیز چنین اتفاقی میافتد.
یا در حوزه مالیات، اگر جوانب بهدرستی در نظر گرفته نشود، ممکن است برخی افراد برای فرار از مالیات، به اقداماتی نظیر استفاده از شماره کارت افراد دیگر یا اجتناب از استفاده از دستگاه کارتخوان روی بیاورند.
در نتیجه، قوانین نباید بهگونهای طراحی شوند که ناخواسته بستر انحراف مالی و حرامخواری را در جامعه فراهم کنند.
حال به این نکته توجه کنید که قانونگذار، در کنار تدوین قوانین، نیازمند بهرهگیری از افرادی است که در عرصههای اجتماعی، مذهبی و تربیتی نیز فعال باشند.
در همین زمینه، نکتهای را به شکل خاطره بیان میکنم. ما امروز در رسانهها انواع فیلمها، سریالها، انیمیشنها و برنامههایی برای کودکان تولید و پخش میکنیم و تلاشهای زیادی نیز در این زمینه صورت میگیرد.
من شخصاً در جمعی از فعالان رسانهای این موضوع را مطرح کردم و گفتم برخی از سریالها از حیث تربیتی دچار اشکالاند.
بهعنوان یک کارشناس تربیتی، اگر از من بپرسند که آیا مجوز پخش این سریال را میدهم یا نه، پاسخ منفی است.
یکی از همین سریالها، که بسیار پرمخاطب و حتی حاوی مفاهیم قرآنی بود، اما در دیداری که با تهیهکننده و کارگردان آن داشتم، صریحاً گفتم: «این سریال آسیبهای تربیتی جدی دارد.» برایشان موارد آسیبزا را شرح دادم؛ مثلا گفتم در این قسمتها پیامهای تربیتی نادرستی القا میشود.
اگر قرار بود کارشناسی تربیتی برای پخش آن تصمیم بگیرد، اجازه پخش صادر نمیکرد، چرا که اثرات تربیتی منفی دارد.
ما در جامعهای زندگی میکنیم که باید در آن به ارزیابی کارشناسی دقیق بها داده شود.
وقتی من از منبر، مردم را به رعایت حقالناس و خوردن روزی حلال دعوت میکنم، بایستی ساختارها و نظاماتی که در جامعه جاری است نیز در هماهنگی با این دعوت عمل کند.
نباید وضعیت بهگونهای باشد که جوانی بههنگام اشتغال نداند که درآمد حاصل از آن حلال است یا خیر؛ نداند که حق زن و فرزندش رعایت میشود یا نه. اینها موضوعاتی است که باید مورد دقت قرار گیرد.
بخشی از این مسئولیت بر عهده قانونگذاران است؛ البته قوانین کلان کشور که از فیلتر شورای نگهبان عبور میکنند، غالباً از نظر شرعی و حقوقی مطمئن هستند، چرا که فقها و حقوقدانان بر آن نظارت دارند، اما برخی از قوانین وضعشده در اصناف، نهادها و ادارات، اگر بدون دقت کافی تدوین شوند، ممکن است آسیبهایی جدی به جامعه وارد کنند.
اگر خواهان خانوادهای مستحکم هستیم، باید در وهله اول به مسأله «روزی حلال» توجه کنیم.
سخنی دارم با پدران گرامی؛ آنچه سر سفره میآورید، ارزش ریالیاش اهمیتی ندارد، بلکه حیثیت و کیفیت آن اهمیت دارد.
نفقهای که به زن و فرزند داده میشود، باید حلال و پاک باشد. ممکن است مردی زحمت بکشد، اما از سر بیدقتی لقمهای شبههناک یا حرام سر سفره آورد.
روز قیامت، همین زن و فرزندان در برابر او خواهند ایستاد و خواهند گفت: «رزق ما برعهده تو بود، چرا روزی پاک برای ما فراهم نکردی؟»
در ادامه ممکن است نتیجه چنین تغذیهای در رفتار فرزندان ظاهر شود؛ از «ترک نماز» و «بیتوجهی به حجاب» گرفته تا «انحرافات رفتاری دیگر».
در اینباره، روایات متعددی وجود دارد که بیانگر تأثیر سریع لقمه حرام بر روح و جان انساناند.
در حدیثی آمده است که اثر لقمه حرام از اثر کارد بر گوشت سریعتر است. از قصابها بپرسید؛ کارد تا بر گوشت مینشیند، بلافاصله در آن فرو میرود.
این یعنی لقمه حرام بدون فاصله در جان انسان نفوذ میکند. اگر مراقب نباشید، همانند تیغی است که بهجای گوشت، دستتان را میبرد.
در مشاورههای دینی، بارها پیش آمده که خانوادهها برای مشکلات فرزندانشان مراجعه میکنند؛ مثلاً از بینمازی یا بیحجابی آنها گلایه دارند. اولین سؤالی که مطرح میشود این است که: «این فرزند از چه سفرهای تغذیه میشود؟» این نکته بسیار مهم است و باید مورد توجه قرار گیرد.
در روایات آمده است: «العبادة مع أکل الحرام کالبناء علی الرمل»؛ عبادت با لقمه حرام، همچون ساختن ساختمان بر روی ماسه است؛ پایداری ندارد.
در روایت دیگری از پیامبر اکرم نقل شده است که فرمودند: «حق فرزند بر پدر این است که به او روزی حلال بدهد.» نمیتوان هر لقمهای را پیش روی فرزند گذاشت.
* ایجاد اعتماد میان زن و شوهر
اصل دوم، «ایجاد اعتماد میان زن و شوهر» است. منظور از اعتماد، تنها اعتماد مالی نیست؛ اعتماد اخلاقی نیز بسیار اهمیت دارد.
باید به گفتار، رفتار و نگاههایمان دقت کنیم تا باعث ایجاد سوءظن نشویم. مثلاً زن نباید در حضور همسر از مردان نامحرم تعریف کند و مرد هم نباید از همکار یا زن دیگری تعریف کند. این امور بهتدریج اعتماد را خدشهدار میکند.
در فضای اجتماعی نیز باید مراقب نگاهها بود. خصوصاً در زمانی که جامعه با پدیدههایی چون بیحجابی و بدپوششی مواجه است، مردان متدین باید بیش از پیش مراقب چشمان خود باشند تا خانوادهشان از این آسیبها محفوظ بماند.
گاهی دیده میشود که برخی افراد مذهبی، بهبهانه بررسی وضعیت حجاب در جامعه، نگاه خود را آزاد میگذارند؛ این عادتهای غلط ریشهدار میشوند. باید دانست که پدیده بدپوششی، امر جدیدی نیست؛ در تمام دورانها، از زمان پیامبران تاکنون وجود داشته است، گاهی شدت داشته، گاهی خفیفتر. اما همیشه بوده است.
در این میان، هم قانونگذار باید دقت داشته باشد، هم افراد جامعه. مبادا رفتارهای غلط ما، موجب تحقق اهداف شیطان در جامعه شود. مبادا جوانی که دیندار است، بر اثر بیمبالاتی، به انسانی چشمچران تبدیل شود.
شناخت برخی نمونههای تاریخی و دانستن تجارب گذشته میتواند به ما کمک کند که خود را از درون تقویت کرده و استوارتر در مسیر دین و خانواده گام برداریم.
خداوند رحمت کند استاد اخلاق حضرت امام، مرحوم آیتالله میرزا جواد آقای ملکی تبریزی را که نقل است، در دوران حیات ایشان، طلبهای به ایشان گفت: «آقا، شما هنوز آنقدر پا به سن نگذاشتهاید که قوز درآورده باشید». ایشان در پاسخ فرمودند: «وقتی کسی عمری سر به زیر باشد و چشم از زمین برندارد، طبیعی است که چنین حالتی پیدا کند».
این پاسخ حکایت از نهایت مراقبت و تقوا دارد. اگر به اصفهان بروید، بازدید از قبرستان تخت فولاد را از دست ندهید؛ مکانی که از دیرباز مأمن انبیاء، اولیاء و شهدای بزرگی بوده است و شاید یکی از علل اطلاق عنوان «نصف جهان» به شهر اصفهان، همین نورانیت و برکت معنوی این مکان باشد.
در همین قبرستان، عالمی بزرگوار آرمیده است؛ مرحوم «رحیم ارباب»، رضوانالله تعالی علیه. اگرچه اکنون دقیقاً به یاد ندارم که این مطلب را در کتاب خاطرات ایشان خواندهام یا در تابلو نوشتهشده بر مقبره ایشان، اما به نقل از خود آن مرحوم، آمده است که:
«چهل سال در خانهای زندگی کردم که در آن خانوادهام، از جمله برادرم، همسر برادرم و فرزندانشان نیز سکونت داشتند. اگر امروز، پس از این مدت، همسر برادرم را کنار یک زن غریبه قرار دهند و از من بخواهند تشخیص دهم که کدام یک زنداداش من است، بهدلیل آنکه حتی یکبار هم به او نگاه نکردهام، قادر به تشخیص نخواهم بود». این جمله نشاندهنده اوج مراقبت اخلاقی و معنوی ایشان است.
اینجا جای تأمل است که آیا اینگونه رفتارها صرفاً برآمده از تواناییهای فردی است؟
یا اینکه انسان باید باور داشته باشد که با مراقبت و تمرین میتواند به چنین مراتبی دست یابد؟
این بزرگان قلههای اخلاقی جامعه بودند و ما امروز به چنین الگوهایی بیش از هر زمان نیاز داریم. جوانان متدین ما باید دین خود را با مراقبت حفظ کنند، چرا که در برابرشان دشمنی چون شیطان قرار دارد که با ابزارهایی همچون بدحجابی و جلوهگریهای بیرونی، به دنبال تضعیف باورهای دینی و اخلاقی آنان است.
* تمرین بر نگاه نکردن و چشمپوشی
یکی از راههای مقاومت، «تمرین بر نگاه نکردن و چشمپوشی» است. این کار نهتنها نوعی حفظ دین به شمار میرود، بلکه گامی در جهت اصلاح جامعه نیز محسوب میشود.
در سطح خانواده نیز اعتماد میان زن و شوهر، عاملی مهم برای استحکام بنیان آن است. باید مراقب بود تا سخنانی بر زبان جاری نشود که موجب آزار، دلسردی یا بیاعتمادی همسر گردد.
اگر کسی میخواهد محبت دریافت کند، باید از طریق «پاکی و صداقت» عمل کند. بهجای گفتن سخنان تلخ و آزاردهنده، کافی است یک جمله محبتآمیز به همسرش بگوید و خواهد دید که چگونه محبت را دریافت خواهد کرد.
گاهی نیز خانمی میخواهد شوهرش بیشتر به زندگی توجه کند، لذا مردی از اطرافیان را تحسین میکند تا انگیزه ایجاد کند، اما این کار ممکن است نتیجه عکس بدهد؛ چراکه همسر نهتنها دلگرم نمیشود بلکه نسبت به او و آن فرد بدبین میشود. این راهها، مسیرهایی نادرست برای رسیدن به هدفی درستاند.
* بخل نورزیدن در محبتورزی
سومین اصل در استحکام خانواده، «بخل نورزیدن در محبتورزی» است.
زن و شوهر باید همچون دریایی از محبت باشند. یکی از ویژگیهای آخرالزمان، «بروز خلاهای عاطفی» است؛ انسانها نسبت به یکدیگر کمتوجه و بیتفاوت میشوند.
این وضعیت را در زندگی روزمره هم میتوان دید؛ مثلاً میزان محبتورزی نسبت به همسایگان در گذشته بیشتر بود.
احوالپرسی، رسیدگی، و حتی تقسیم غذا بین همسایگان، امری رایج بود. ولی امروزه این رفتارها کمتر شده است و در محیط خانه نیز همین وضعیت حاکم است.
طبق برخی آمارهای جهانی، بیش از هفتاد درصد مردم جهان با خلا عاطفی مواجهاند.
این در حالی است که ابزارهای ارتباطی فراوانی در اختیار داریم، اما از آنها در جهت تقویت روابط احساسی استفاده نمیکنیم. حتی در اماکن مقدس، مثل حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلامالله علیها، میتوان با ارسال یک پیامک یا برقراری تماس تصویری، محبت را ابراز کرد.
یک پیام ساده مانند «جایتان در این مکان مقدس خالی است» میتواند اثر عمیقی بر دل مخاطب بگذارد.
همچنین، در زندگی مشترک نیز کافی است همسر، در فرصتی ساده، حتی در خودرو، برای چند لحظه توقف کرده و یک پیام محبتآمیز برای همسرش ارسال کند؛ حتی اگر فقط یک شاخه گل مجازی باشد.
ابزارهای ارتباطی در دست ماست، اما اغلب از آنها برای امور بیارزش استفاده میکنیم.
تبادل عاطفی در خانواده، استحکامبخش روابط زناشویی است.
انسانها بنده محبتاند؛ هرچه بیشتر محبت ببینند، بیشتر در کنار خانواده باقی میمانند.
اگر پول و امکانات نیست، اگر اخلاق هم ضعیف است، لااقل محبتورزی را فراموش نکنیم. نام ما که فقط در شناسنامه همسرمان ثبت نشده؛ باید در قلب او هم جای داشته باشیم. محبتورزی را نباید کمارزش شمرد.
خانمی در یکی از جلسات بعد از بیان همین نکات گفت: «مگر بیکارم که قربانصدقه شوهرم بروم؟» پاسخ این است که کسی را مجبور نمیکنیم، اما اگر محبت واقعی وجود داشته باشد، نهتنها طرف مقابل پررو یا پرتوقع نمیشود، بلکه انس و وفاداری بیشتری پیدا میکند.
* مراقبت از خانوادههای یکدیگر
اصل چهارم، «مراقبت از خانوادههای یکدیگر» است.
یکی از پدیدههای آخرالزمان، فروپاشی خانوادههای گسترده است؛ خانوادههایی که پیشتر شامل چند نسل و بستگان متعددی بودند، اکنون تبدیل به خانوادههای محدود شدهاند.
در گذشته، ارتباطات خانوادگی بسیار وسیع بود، اما امروزه بسیاری از خانوادهها صرفاً شامل زن، شوهر و یک فرزند هستند که حتی ارتباطات درونخانوادگی نیز کمرنگ شده است.
برای مثال، در یکی از شهرها، جلسهای بزرگ با حضور افراد فراوان برگزار شد. برگزارکننده گفت: «تقریباً تمام حاضران، اعضای یک خانواده گستردهاند و تنها یکی دو نفر از بیرون دعوت شدهاند»؛ حتی شجرهنامهای نیز تهیه کرده بودند که از پدر و مادر مرحوم تا نوهها و نتیجهها، حدود ۲۵۰ نفر را دربرمیگرفت.
این نشان از یک پیوند گسترده خانوادگی دارد، اما در زندگی امروز، پدر و مادر هر دو شاغلاند و ارتباطات خانوادگی محدود شده است. زن و شوهر بیشتر شبیه همخانهاند تا همسر.
باید نگران این وضعیت بود. برای مقابله با آن، باید ارتباطات خانوادگی را احیا کرد و مهمتر اینکه احترام خانوادههای همدیگر را حفظ کرد.
خواهش میشود که هیچکس به خانواده همسر خود توهین نکند، بدگویی نکند، و حرمتها را حفظ کند.
«احوالپرسی، رفتوآمد و مهمانیهای ساده» میتواند بسیاری از شکافها را پر کند. این مهمانیها نباید «تجملاتی و پرهزینه» باشند.
در یکی از روستاهای شمال، دیده شد که هر خانواده غذای خود را میآورد و جمع دور هم، بدون فشار مالی، غذا میخوردند. چنین رفتارهایی باید الگوبرداری شود.
خانمی که میخواهد سفرهای مجلل با چندین نوع غذا و دسر آماده کند، هزینههای سنگینی به خانواده تحمیل میکند. باید ساده گرفت تا مهمانیها تداوم یابد.
اگر میخواهیم بر آسیبهای دنیای مدرن غلبه کنیم، باید با رفتارهای ساده، انسانی و محبتآمیز، بنیان خانواده را مستحکم کنیم و مراقب خانوادههای یکدیگر نیز باشیم.
* توجه دقیق و مستمر زن و مرد به نیازهای یکدیگر
اصل پنجم و پایانی از عوامل مهم استحکام نظام خانواده در عصر معاصر، «توجه دقیق و مستمر زن و مرد به نیازهای یکدیگر» است.
لازم است که هم آقایان و هم خانمها برای رفع نیازهای همدیگر وقت و انرژی صرف کنند و نباید تصور کرد که همهچیز تنها به کار و پول خلاصه میشود.
با نگاهی آیندهنگرانه، اگرچه برنامهریزی برای آینده ضروری است، اما نباید تمام ذهن و فکر انسان معطوف به سالهای دور آینده باشد؛ بلکه باید زندگی در زمان حال را نیز بهدرستی درک و ارزشگذاری کرد.
انسان موفق کسی است که در زمان حال زندگی کند و البته نیمنگاهی به آینده داشته باشد، اما غرق در نگرانیهای بیپایان برای سالهای دور آینده نشود.
وقتی فقط درگیر آینده میشویم، ممکن است هم اکنون خود و خانواده را نابود کنیم، در حالی که اکنون زمان زندگی و توجه به روابط خانوادگی است.
برای مثال، فردی که هر سال نتوانسته خانوادهاش را به زیارتی مانند مشهد ببرد، باید تلاش کند این فرصتها را در زمان حال فراهم کند، حتی اگر به قرض و وام نیاز باشد، چراکه کیفیت زندگی و ارتباطات خانوادگی فراتر از درآمد و شغل است.
زندگی ما باید حول محور «کار برای بهتر زیستن» باشد، نه «زیستن برای کار کردن». اگر این دو اصل را به عنوان راهنمای زندگی خود بپذیریم، بسیاری از مشکلات خانوادگی حل خواهد شد.
به عنوان نمونه، توصیه میشود جوانان با همسران خود به سفرهای زیارتی بروند، حتی اگر وضعیت مالی ایدهآل نباشد؛ زیرا این تجارب به تحکیم رابطه کمک میکند و نشاط و شادابی زندگی را افزایش میدهد.
در سفرهای زیارتی، مانند مکه یا مدینه، بسیاری جوانان با وجود مشکلات جسمی و شرایط سخت، تلاش میکنند مناسک را به درستی انجام دهند؛ این نشاندهنده اهمیت و ارزش این تجربهها در تقویت روحیه و ارتباطات خانوادگی است.
نباید انتظار داشت که تمام هزینهها و برنامهها پسانداز شود و بعد به سراغ زندگی رفت، زیرا جوانی فرصت کوتاهی است که باید به بهترین شکل از آن استفاده کرد.
کسانی که پا به سن میگذارند و از نداشتن فرصتهای گذشته سخن میگویند، باید بدانند بهترین زمان برای تلاش و توجه به زندگی همین امروز است، چراکه زندگی مستحکم و پایدار تنها با توجه به نیازهای همدیگر و برنامهریزی دقیق در زمان حال امکانپذیر است.
زندگی با این شیوه است که استحکام مییابد و وعدههای خیالی آینده نمیتواند جایگزین آن شود.
برای دانلود صوت اینجا را کلیک کنید
منبع:حوزه