عقیق: آیتالله جوادیآملی در یکی از جلسات اخیر درس خارج فقه به روایتگری درباره گریه برای شهدایی که در برف کردستان ایستادند و یخ زدند، پرداختند که این روایت را در پیش رو دارید.
یکی از علمای اصفهان از دوستان ما بود، باهم به جبهه میرفتیم. به امیدیه رفتیم آن روز دما ۵۰ درجه بالای صفر بود. باهم دورهای در امیدیه بودیم. همشهریهای مازندرانی ما در هفتتپه بودند؛ یکبار که به هفتتپه رفتم آنجا را بمباران میکردند اما دوستم آنجا نبود. او هم به کردستان رفته بود.
وقتی که از جبهه برمیگشتیم، برای همدیگر گزارشی از منطقه میدادیم. ایشان که از کردستان برگشتند، تعریف میکردند که در کردستان به مناطق صعبالعبوری رفته بودیم. ۲ بطری آب با خودمان بردیم که در آنجا تشنه نمانیم. چند روزی که در جبهه کردستان بودم، نماز را با تیمم میخواندم چون در بالای کوه چشمه آبی نبود. مستحضر هستید که کوههای مرتفع کردستان صعبالعبور، خطرخیز بود و کومله هم در آنجا بودند و امنیت نبود.
بعد از یک مدتی گزارش رسید که برف فراوانی روی کوههای کردستان آمده و رزمندگان در بالای کوهها گیر کردند و شهید شدند. قضیه از این قرار بود، عزیزانی که در بالای کوه در سنگر بودند، میبینند که برف دامنهدار میبارد؛ آنها میخواستند از سنگر پایین بیایند تا در برف گیر نکنند اما با خودشان گفته بودند که اگر سنگر را خالی کنیم و به پایین بیاییم، ممکن است دشمن حمله کند. آنها آنقدر ماندند و ایستادند تا یخ زدند. بعد هم پیکر مطهر این شهدا را به قم آوردند و برایشان نماز خوانده شد. در همین مسجد اعظم قم مجلس ترحیم گذاشتیم. در مجلس ترحیم، آن شب تا آخر نشستم و گریه کردم؛ نه برای ثواب بلکه گریه خجالت بود. گریه خجالت برای اینکه جوانها ایستادند برای حفظ نظام اسلامی و یخ زدند. اگر خدای نکرده الان بیگانه قصد حمله کند، امروز هم همینطور است. بگذرید چند تا بداندیش چهار تا اشتباهی کردند اما مردم که دست از کشورشان و دینشان برنمیدارند. چون ما مردم ایران بزرگزادهایم و سند، تاریخ و جغرافیا داریم و شرافتمندیم.
منبع:فارس