۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۰ : ۰۸
عقیق: آیتالله روحالله قرهی، متولی و مؤسس حوزه علمیه امام مهدی(عج) فرمودند ؛ آیتالله خوشوقت(اعلی اللّه مقامه الشّریف) - این را میتوانید از حاج آقای صدیقی که الان هستند و از مردان نیک هستند که خداوند وجود شریفشان را حفظ کند، سؤال کنید - همینطور که سؤالات جوانان را جواب میداد؛ آنچه که در سیر ذهنی ایشان بود، این بود که این جوابها منطبق باشد با آنچه که آقا میخواهد. لذا دائم ذکر «اغثنی یا مغیث، اغثنی یا مغیث» را در درون خود تکرار میکردند. ما داریم که بعضی از ذکرها را درون میگویند که این، ذکر درونی است. مثلاً من وقتی حرف میزنم، در درونم به ذکر هم مشغول هستم. امتحان کنید، مثلاً استفغار درونی بگویید و اگر دیدید نشد، بیایید به من بگویید نشد. تمرین میخواهد و با ممارست میتوانید. یک مدّت امتحان کنید، میشود. همینطور که مثلاً نشستید، لبتان تکان نخورد، امّا در درونتان ذکر استغفار را بگویید.
ایشان در درونش همینطور که حرف میزد، استغاثه به حضرت میکرد. این استغاثه به حضرتش که برای بعضی از آقایان مکشوف شد و بیان کردند، این بود که دائم در درونش میفرمود: «اغثنی یا مغیث، اغثنی یا مغیث». با آقاجان حرف بزنیم، ایمانمان را نگاه میدارد. با آقاجان حرف زدیم، دیگر اصلاً میبینیم عالم برای من و شما یک رنگ دیگری میگیرد. بعد از این، دیگر همه چیز ما، افعال و کردارمان، بوی مهدوی میگیرد. اصلاً به کسی کار نداریم که در عالم چه کسی چه میخواهد بگوید یا نگوید. مگر میشود کسی آقاجان داشته باشد و چیزی نداشته باشد؟! هر که آقاجان را دارد، عالم را دارد، هرکه آقاجان را نداشته باشد، همه چیز هم داشته باشد، هیچ ندارد.
میشود ما که آقاجان را داریم، بگوییم: سوریه شکست میخورد؟! به خدا قسم همان «اغثنی یا مغیث»های بعضی در درون و اعمالی که دارند، رعب در دل دشمن انداخت و عقبنشینی کرد. چه میدانیم چه عالمی پشت این عالم دنیاست؛ یک عالم شیرین، عالم قشنگ، عالم رنگارنگ. این عالم، عالم ظلمت است. اصلاً این عالم رنگی ندارد. عالم رنگارنگ، آن عالم است، عالم مهدوی، عالم آقاجان. اینها که هراس دارند، با وجود آقا جان دیگر از چه میهراسند؟!
خدا گواه است شبانهروز فکر و ذکر رهبرتان، آقاجانمان، امام زمان است. در نمازم خم ابروی تو بر یاد آمد. ایشان دائم به یاد آقاجانمان است. همه این ابهّتی که این سیّد عظیمالشّأن دارد، به خاطر ارتباط دائمی با آقاجان است، شبش، روزش، هر وقت، حین حرف زدن به یاد آقاست. اگر ارتباط دائمی ایشان با آقاجان نبود، ایشان این ابهّت را نداشت و اینطور نبود که یک حرف بزند و دشمن بترسد، امّا آدم ارتباط با آقاجان پیدا کند، ببیند چه میشود! عیبی ندارد بگذارید دشمن هم بشنود: ای دشمن! بدان آقای ما، امام زمان دارد، رهبر ما، امام زمان دارد و دائم با امام زمانش حرف میزند. خودش را سرباز و غلام امام زمانش میداند. دائم ذکرش، شبش، روزش، اتّکالش، ذکر امام زمان(عج) است.
این اتّکال و ارتباط با آقا، ایمانمان را قوی میکند و حالمان را عوض میکند. دنیا را یک رنگ دیگر میکند و این رنگهای الآن دیگر تاریک میشود و خدا گواه یک رنگهای قشنگ دیده میشود. یک آقای زیبا جلو میآید و یک طعمهای شیرینی چشیده میشود. همه چیز آقاست. یک کاری کن که تمام اعضاء و جوارحت، این بند بند انگشتانت، از نوک پا تا فرق سر، همه، حتّی موی سرت هم بگویند: یابنالحسن و همه مهدوی بشوند. پس میشود ناخن هم مهدوی بشود، میشود اعضاء و جوارح هم مهدوی بشوند، میشود سلولهای بدن هم این ذکر را بگویند، میشود ضربان قلب هم دائم بگوید: یابن الحسن! آقاجان!
ما آقا داریم، وقتی آقا داریم، برای چه بترسیم؟! هراسی از دشمن نداریم. کدام آقا؟ آن که عالم به واسطه اوست، «بیمنه رزق الوری». «السلام علیک یا مولای یا بقیة اللّه» یک کاری کن که وقتی میخواهی سلام بدهی، این زبان به عنوان سخنگوی تمام اعضاء باشد. تا میگویی: سلام، همه اعضاء و جوارحت به آقاجان سلام بدهند. «السلام علیک یا مولای یا صاحب العصر و الزّمان». آقاجان! ایّام ولادت است. الان کسی هم جز شما نیست،عیدیها را هم شما باید بدهید. آقا! ولادت جدّ بزرگوارتان ضامن آهو، امام رئوف است، شما هم که رئوفید. آقا! میخواهی دست ما را بگیری؟ شما که دستتان همیشه جلو است، یک کاری کن ما هم یک بار دستمان را جلو بیاوریم و دستمان را بگیری.
آقاجان! چه بگویم، سینه پر است. خرابم آقا، عنایت کن. آقا! همه چیز در دست توست، آقا تو زیارت جامعه کبیره هستی. هرچه در زیارت جامعه کبیره است، آقاست. آقا! تو دعای جوشن کبیر هستی. هرچه در دعای جوشن کبیر است، آقاست. چه بگویم؟ آقا، آقاست، قرآن ناطق است. آقاجان! دست ضعفا را هم بگیر. آقاجان! فقط شیخناالاعظم را نگاه نکن، ما بیچارهها و بدبختها را هم نگاه کن. «السلام علیک یا مولای یا بقیة اللّه».
منبع:صابر نیوز
212009