۰۶ آذر ۱۴۰۳ ۲۵ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۸ : ۲۱
عقیق: عربی بادیه نشین نزد امام حسین (علیه السلام) آمد و عرض کرد: یابن رسول اللّه ! قرض بزرگی بر گردن من است و از پرداخت آن عاجزم. به خود
گفتم از کریم ترین افراد درخواست کمک کنم و کریم تر از اهل بیتِ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیافتم.
امام (علیه السلام) به او فرمود: اى برادر عرب، سه پرسش از تو مىپرسم؛ اگر یکى را جواب دادى، یک سوم و اگر دو پرسش را پاسخ گفتی، دو سوم و اگر همه را جواب دادى، تمامی قرضت را به تو عطا مى کنم.
اعرابی عرض کرد: یابن رسول اللّه! آیا کسی چون تو که از اهل علم و شرف هستی، از کسی مثل من سؤال می کند؟!
حضرت فرمود: آری، از جدّم شنیدم که فرمود: احسان به هر کس باید به میزان معرفت او باشد.
اعرابی عرض کرد: هر چه میخواهی بپرس، اگر میدانستم که پاسخ خواهم داد و اگر نمیدانستم، از شما میآموزم.
امام حسین(علیه السلام) فرمود: بهترین عمل چیست؟
مرد اعرابی عرض کرد: "ایمان به خدا"
حضرت فرمود: چه چیز، بنده را از هلاکت میرهاند؟
عرض کرد: "اعتماد و توکل به خدا."
حضرت فرمود: زینت انسان به چیست؟
عرض کرد: "علمى که توأم با حلم و بردبارى باشد."
فرمود: اگر این نشد؟
عرض کرد: "مالى که با جوانمردى و بخشش همراه باشد."
فرمود: اگر این هم نشد؟
عرض کرد: "فقرى که با صبر همراه باشد."
فرمود: اگر این هم نشد؟
عرض کرد: "صاعقه اى که از آسمان بیاید و او را بسوزاند؛ چرا که این چنین فردی شایسته این گونه سرنوشتى است."
امام حسین (علیه السلام) تبسم نمود و کیسه اى را که حاوى هزار دینار بود و انگشترى را که نگین آن دویست درهم مى ارزید، به وى عطا کرد و فرمود: "اى اعرابى! دینارها را به طلبکاران بده و بهاى انگشتر را در زندگى خود صرف کن."
اعرابى عطاى حضرت را گرفت و گفت: "خدا بهتر مى داند که رسالتش را در کجا و در چه خاندانى قرار مى دهد."
پایان پیام/211002
« برگرفته از کتاب "درر الاخبار"، تألیف: "علامه محمد باقر مجلسی(ره)"»