۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۲ : ۱۱
عقیق: یازدهمین روز از ماه شعبان المعظم مصادف با سالروز میلاد حضرت علی بن الحسین (ع) حضرت علی اکبر و روز جوان است. حضرت علی بن حسین بن علی بن ابیطالب فرزند امام حسین (ع) و لیلی بنت ابیمرة بودند. برخی ایشان را بزرگترین فرزند امام حسین (ع) دانستهاند. امام حسین (ع) او را شبیهترین مردم به پیامبر اکرم از نظر قیافه ظاهری، اخلاق و سخن گفتن معرفی کرده است. حضرت علیاکبر در روز عاشورا نخستین فرد از بنیهاشم بود که به شهادت رسید.
حضرت علی اکبر (ع) را میتوان الگوی جاودانه ای برای جوانان مسلمان در سراسر گیتی دانست. آن حضرت به گواهی امام حسین (ع) شبیهترین افراد به پیامبر اکرم (ص) بود. این شباهت نه فقط از حیث شمایل و گفتار، بلکه از حیث اخلاق و رفتار نیز بود. امام حسین در روز عاشورا در وصف علی اکبر چنین فرمود: اللَّهُمَّ اشْهَدْ فَقَدْ بَرَزَ إِلَیْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِکَ ص وَ کُنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَی نَبِیِّکَ نَظَرْنَا إِلَیْه [۱]
او از شجاعترین جوانان اسلام بود. وقتی در مسیر حرکت کاروان امام حسین از مکه به سوی کربلا (بعد از حرکت از منزل قصر ابیمقاتل) آن حضرت جمله انا لله و انا الیه راجعون را گفت و در پاسخِ علی اکبر که علت گفتن چنین جملهای را جویا شد، فرمود: هاتفی غیبی را شنیدم که میگفت: «الْقَوْمُ یَسِیرُونَ وَ الْمَنَایَا تَصِیرُ إِلَیْهِمْ؛ این قوم در حال حرکتاند و مرگ هم به استقبال آنان میآید» فهمیدم که ما به سوی مرگ حرکت میکنیم، آن جوان بینظیر اسلام در پاسخ گفت: «یَا أَبَتِ لَا أَرَاکَ اللَّهُ سُوءاً أَ لَسْنَا عَلَی الْحَقِّ» مگر ما بر حق نیستیم؟ مگر راه ما راه حق نیست؟ امام در پاسخ فرمود بله به خدایی که بازگشت بندگان به سوی اوست راه ما حق است. علی اکبر عرض کرد: «فَإِنَّنَا إِذاً لَا نُبَالِی أَنْ نَمُوتَ مُحِقِّینَ» بنابراین مشکلی نیست. مهم این است که جان خود را فدای حق کنیم و در راه حق بمیریم .[۲]
حضرت علی اکبر با بصیرت نافذ سوالی را پرسید که حق مداری او را اثبات میکند. ایشان به همه حاضران فهماند که ملاک سعادت و شقاوت، بر حق بودن است و باید در این مسیر پافشاری کرد حتی اگر منجر به شهادت شود.
طبق همه نقلهای تاریخی کسی که در روز عاشورا بعد از امام حسین علیه السلام بیشترین تعداد را از سپاهیان عمر سعد به هلاکت رساند، حضرت علی اکبر بود. از ۵۴ چهار تا ۲۰۰ نفر گفته شده است. جایگاه والای حضرت علی بن الحسین الاکبر را میتوان در این جمله ابی عبدالله دید که بعد از شهادت او فرمود: عَلَی الدُّنْیَا بَعْدَکَ الْعَفَاء؛ بعد از تو خاک بر سر دنیا» [۳]
حضرت علی بن الحسین الاکبر نیز این فضایل اخلاقی را از پیامبر اعظم صلّی الله علیه و آله به ارث برده است. ایشان از لحاظ صورت و سیرت اخلاقی و منطق، کاملاً به پیامبر شباهت داشتند؛ به طوری که هر وقت کسی مشتاق دیدار رسول خدا میشد به چهرۀ مبارک ایشان نگاه میکرد.
این شباهت به پیامبر اعظم صلّی الله علیه و آله در میدان جنگ، زمانی که امام حسین (علیه السلام) میخواست ایشان را به میدان بفرستد نمایان شد؛ هنگامی که فرمودند: «اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلی هَؤُلاءِ الْقَوْمِ، فَقَدْ بَرَزَ إِلَیْهِمْ غُلامٌ اشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِکَ محمد (صلّی الله علیه و آله)، کُنَّا إِذَا اشْتَقْنا إِلی نَبِیِّکَ نَظَرْنا إِلی وَجْهِهِ؛ [۴] خدایا! بر این گروه ستمگر گواه باش که اینک جوانی به مبارزه با آنان میرود که از نظر صورت و سیرت و گفتار، شبیهترین مردم به رسول تو، حضرت محمد است. ما هر زمان که مشتاق دیدار پیامبرت میشدیم، به چهره او مینگریستیم.»
جهت دیگری که ما میتوانیم از زندگی حضرت علی اکبر (ع) الگو بگیریم بصیرت ایشان میباشد. جوان امروزی میتواند با الگوپذیری از حضرت در سختترین شرایط زندگی بصیرت داشته باشد و بهترین تصمیمها را بگیرد.
عزت نفس، فضیلت اخلاقی است که باید در زندگی از حضرت الگو بگیریم؛ زیرا عزت نفس انسان را از عقب نشینی درباره هدف والا بازمی دارد و انسان با بصیرت هرگز عزت نفس و اهداف والای خویش را رها نمیکند؛ بلکه با شجاعت بسیار در این مسیر و برای رسیدن به آن اهداف گام برمی دارد.
از این رو وقتی در عاشورا به خاطر قرابت جد مادری حضرت با ابوسفیان به ایشان پیشنهاد امان داده شد. حضرت با عزت نفس کامل به قرابت خود با رسول خدا اشاره کرد و به خاطر امان، عزت نفس و قرابت خود با رسول خدا را زیر پا نگذاشت و فرمود: «به خدا سوگند رعایتِ خویشاوندی پیامبر خدا، لازمتر از رعایت خویشاوندی ابوسفیان است.» [۵] در نتیجه، حضرت علی اکبر الگو و نمونه خوبی برای جوانان در زندگی دینی میباشد. جوان امروزی میتواند با الگوگیری از ایشان خود را مزین به صفات اخلاقی نماید که چراغ راه او برای سعادت و رستگاری شود.
۱. نفس المهموم، ص ۱۱۳
۲. ارشاد، ج ۲، ص ۸۲
۳. ارشاد، ج ۲، ص ۱۰۶
۴. العوالم الامام الحسین (ع)، ص ۲۸۵
۵. سر السلسلة العلویة، ص ۴۰