۱۷ آذر ۱۴۰۳ ۶ جمادی الثانی ۱۴۴۶ - ۱۲ : ۱۲
عقیق: عمر سعد به محض ورود به کربلا، پیکی را به خیمهگاه امام حسین علیه السلام فرستاد تا از آن حضرت درباره علت خروج از مکه سؤال کند. امام علیه السلام به پیک عمر فرموده بودند: «مردم دیار شما من را به کوفه دعوت کردند. حال اگر خوش ندارید، برمیگردم.» او بعد از دریافت جواب امام حسین علیه السلام، فوراً نامهای برای عبیدالله بن زیاد فرستاد و جواب امام را به او گزارش داد. نامه عمر سعد در روز چهارم محرم به دست عبیدالله رسید.
دریافت نامه عمر سعد توسط ابن زیاد
وقتی نامه عمر سعد از سرزمین کربلا به کاخ عبیدالله بن زیاد رسید، سربازان فوراً نامه را به دست عبیدالله رساندند. حسان بن فائد بن بکیر العبسی در تاریخ ثبت کرده که وقتی نامه عمر به دست عبیدالله رسید، من در کنار او بودم و دیدم که وقتی آن را خواند، با خودش این شعر را خواند که: «الآن اذعلقت مَخالبنا به یرجوا النجاه و لاتَ حینَ مناص» به این معنی که «حالا که پنجههای ما در گلوگاه اوست به رهایی فکر میکند، اما دیگر گریزگاهی نیست.»
دستور ابن زیاد برای بیعت یا شهادت امام حسین علیه السلام
طبق این گزارش که در مقاتل نوشته شده، عبدالله بن زیاد در جواب نامه عمر سعد برای او این طور نوشت که: «بسمالله الرحمن الرحیم. باری، نامه تو رسید و محتوای آن را دریافتم. به محض اینکه جواب من را دریافت کردی، از حسین علیه السلام و یاران او برای امیرالمؤمنین یزید بن معاویه بیعت بگیر تا بیندیشیم چه کنیم.» در بعضی از مقاتل هم ثبت شده که عبیدالله در نامهاش اضافه کرده بود: «اگر بیعت نکرد، سر او و یارانش را جدا کن و بفرست.»
عمر سعد هم وقتی جواب او را دریافت کرد، گفت: «میدانستم که عبیدالله سلامت و عافیت (صلح و سازش و روش مسالمتآمیز) را قبول نمیکند.» البته این احتمال وجود دارد که جواب نامه عبیدالله بن زیاد در روز پنجم ماه محرم به کربلا رسیده باشد.
تشویق مردم به جنگ با امام حسین (ع) توسط ابن زیاد
روز چهارم محرم بود که عبیدالله بن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و برای آنها سخنرانی کرد. او در میان سخنانش مردم را برای شرکت در جنگ با امام حسین علیهالسلام تشویق و ترغیب میکرد.
در اثر این سخنرانی 13 هزار نفر در قالب 4 گروه به سپاه عمر بن سعد پیوستند که این پیوستگی تا روز عاشورا ادامه داشت. این 4 گروه عبارت بودند از: شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر، یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر، حصین بن نمیر با چهار هزار نفر و مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر.
منابع: