۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۲ : ۲۱
عقیق: امیرحسین کسائی: سیدمحمدحسین طباطبایی مشهور به علامه طباطبایی مفسر، فیلسوف، فقیه، عارف و اسلامشناس است. او از عالمان تأثیرگذار شیعه در فضای فکری و مذهبی ایران در قرن ۱۴ شمسی بود که نویسنده تفسیر المیزان و کتابهای فلسفی بدایة الحکمة، نهایة الحکمة و اصول فلسفه و روش رئالیسم است. امروز ۲۴ آبانماه چهل و یکمین سالروز درگذشت این علامه بزرگ است.
علامه محمدحسین طباطبایی در کنار پدر و برادرش
تا ۱۴ پشت علامه، همگی دانشمند و عالم بودند
بنا به زندگینامه خودنوشتی که از علامه طباطبایی نقل شده او در سال ۱۲۸۱ متولد شده است، اما دستخطی به او در کتاب «الطباطبائی و منهجه فی تفسیره المیزان» منسوب است که در آن تولدش در ۲۹ ذیالحجه ۱۳۲۱ قمری مصادف با ۲۶ اسفند ۱۲۸۲ شمسی در تبریز ذکر شده است. اجداد پدری وی از فرزندان امام حسن مجتبی (ع) و ابراهیم بن اسماعیل دیباج است و تا ۱۴ پشت او، همگی دانشمند و عالم بودند. علامه از طرف مادر نیز از اولاد امام حسین (ع) بود. سید محمدحسین، در ۵ سالگی مادر و در ۹ سالگی پدرش را از دست داد. برادر کوچکتر او سید محمدحسن معروف به سیدمحمدحسن الهی عارف و فیلسوف بود.
علامه محمد حسین طباطبایی در کنار آیتالله قاضی طباطبایی
دیداری که مسیر زندگی علامه را وارد مرحلهای تازه کرد
سیدمحمدحسین به مدت ۶ سال پس از آموزش قرآن، آثاری چون گلستان، بوستان و … را فرا گرفت. سپس وارد مدرسه طالبیه تبریز شد و به فراگیری ادبیات عرب، علوم نقلی، فقه و اصول پرداخت. او زیرنظر میرزا علینقی خطاط به یادگیری فنون خوشنویسی پرداخت و در تعلیم خط به مقام استادی رسید. علامه بعد از تحصیل در مدرسه طالبیه تبریز، همراه برادرش به نجف رفت و ۱۰ سال در آنجا به تحصیل علوم دینی پرداخت. علامه در خصوص تحصیلش در نجف در نقلی گفته بود: «هنگامی که در نجف اشرف به درس و بحث اشتغال داشتم، یکی از روزها مرحوم قاضی به من برخورد کرد و بدون مقدمه گفت: اگر طالب دنیایی نماز شب و اگر طالب آخرتی نماز شب بخوان. همین دیدار و گفتوگوی کوتاه، منشاء آشنایی من با استاد شد... قبل از آن که به محضر وی بار یابم، خود را از کتب فلسفی و آثار معقول، بینیاز میدیدم و پیش خود میگفتم اگر مرحوم ملاصدرا هم بیاید، مطلبی فوق آنچه من فهمیدهام عرضه نخواهد کرد. ولی پس از بهرهمند شدن از دیدار این استاد بزرگوار، به یکباره احساس کردم گویا تاکنون از حکمت و فلسفه چیزی عایدم نشده و از اسفار حتی یک کلمه هم نفهمیدهام.» این برخورد جالب، علامه طباطبایی را وارد مرحله تازهای از زندگی کرد و سیر و سلوک عارفانه او آغاز شد.
مشهور ترین اثر علامه طباطبایی کتاب المیزان است
علامه کشاورزی میکرد و کتاب مینوشت
علامه طباطبایی هنگامی که در نجف مشغول تحصیل بود، به علت سختی معیشت و نرسیدن مقرری که از ملک زراعیاش در تبریز به دست میآمد در سال ۱۳۱۴ مجبور به بازگشت به زادگاهش تبریز شد و ۱۰ سال در روستای شادآباد تبریز به زراعت و کشاورزی مشغول شد. وی این دوره از زندگی خود را به دلیل بازماندن از تدریس و تفکر علمی، دوره خسارت روحی دانسته است. تعدادی از کتابها و رسالههای او همچون رساله «اثبات ذات»، «اسماء و صفات»، «ولایت»، «نبوت»، «الا نسان قبل الدنیا»، «الا نسان فی الدنیا» و «الانسان بعد الدنیا»، حاصل تفکرات این دوره است. همچنین تفسیر مختصری از ابتدای قرآن تا سوره اعراف در این دوران گزارش شده است.
دستورات عملی علامه طباطبایی برای مقابله با هوای نفس
احیاگر علوم عقلی و تفسیر قرآن در حوزه علمیه قم
علامه طباطبایی از سال ۱۳۲۵ در قم ساکن شد و فعالیت علمی خود را از سرگرفت. در این خصوص گفته بود: «ابتدا به منزل یکی از بستگان وارد شدیم، ولی به زودی در کوچه یخچال قاضی در منزل یکی از روحانیون، اتاقی دو قسمتی که با نصب پرده قابل تفکیک بود، اجاره کردیم. این دو اتاق قریب ۲۰ متر مربع بود. طبقه زیر این اتاقها انبار آب شرب بود که در صورت لزوم بایستی از در آن به داخل خم میشدیم و ظرف آب را پر میکردیم، چون خانه فاقد آشپزخانه بود، پخت و پز هم در داخل اتاق انجام میگرفت.»
او درس تفسیر و فلسفه را در قم آغاز کرد و به تدریج، دروس اساسی حکمت مانند کتاب شفاء و اسفار را با تمام موانعی که وجود داشت، راه انداخت و شاگردان فراوانی نیز تربیت کرد. علامه را احیاگر علوم عقلی و تفسیر قرآن در حوزه علمیه قم دانستهاند. شهرت علامه طباطبایی در تهران و حوزههای علمی ایران، هنگامی آغاز شد که از تبریز به قم مهاجرت کرد و درس تفسیر و فلسفه و بحث و گفتگوهای علمی را شروع کرد.
علامه محمد حسین طباطبایی در کنار شاگردش شهید مطهری
روش تفسیری علامه، تفسیر قرآن به قرآن بود
علامه طباطبایی در حوزه علمیه قم به جای اشتغال به فقه و اصول، درس تفسیر قرآن و فلسفه برقرار کرد. این کار او موجب رونقِ دانش تفسیر در حوزه علمیه قم شد. روش تفسیری او تفسیر قرآن به قرآن بود. در دوران تعطیلی درس فلسفه، با برقراری جلسات هفتگی با شاگردان خاص خود، تدریس مبانی فلسفی ملاصدرا و حکمت متعالیه را ادامه داد. بسیاری از مدرسان بعدی فلسفه در حوزه علمیه قم شاگردان او بودند. شاگردان او همچون شهید مطهری، شهید بهشتی، مصباح یزدی و جوادی آملی را میتوان جزو مؤثرترین و معروفترین روحانیان شیعه در ایران در چهار دهه پایانی قرن ۱۴ شمسی دانست.
مروری بر شخصیت علامه طباطبایی سرآمد اخلاق و فلسفه
نشستهای علمی که منجر به معرفی تشیع به اروپاییان شد
نشستهای علمی او با هانری کربن فیلسوف و شیعهشناس فرانسوی زمینهساز معرفی تشیع به اروپاییان شد. جلسات علامه با کربن به مدت ۲۰ سال هر پاییز با حضور جمعی از اهالی فلسفه تشکیل میشد و در آن مباحث اساسی دین و فلسفه و... مطرح میشد. به گفته دکتر سید حسین نصر، چنین جلساتی در سطح بالا و با افقی وسیع در جهان اسلام، بینظیر بوده است و حتی میتوان گفت که از دوره قرون وسطی که تماس فکری و معنوی اصیل بین اسلام و مسیحیت قطع شد، چنین تماسی بین شرق اسلامی و غرب حاصل نشده است. گفتگوهای علمی علامه طباطبایی با هانری کربن، در سال ۱۳۳۹ به کوشش محمدجواد باهنر و اکبر هاشمی رفسنجانی با عنوان «مکتب تشیع» به چهار زبان فارسی، عربی، فرانسه و انگلیسی منتشر شد.
علامه طباطبایی ۲۰ سال با هانری کربن جلسه بحث گذاشت
دیداری با استاد عرفان و اخلاق که شعر شد
علامه، دارای ذوق شعری بوده و اشعاری سروده که بعدها خودش آنها را از بین برده است. پارهای از اشعار باقیماندهاش در کتابی با نام «ز مهر افروخته» چاپ شده است. در برخی از سرودههای او مانند «گذر ز دانه و دام جهان و خویش مباز» واژه غیرفارسی به کار نرفته است. معروفترین غزل علامه طباطبایی «کیش مهر» است. این شعر در سال ۱۳۶۵ توسط شهرام ناظری به آواز درآمد. هم چنین براساس نقل خود مرحوم علامه، روزگاری که فشار زندگی در نجف زیاد شده بود، دیداری با استاد عرفان و اخلاقش سید علی قاضی طباطبایی داشته و پس از دیدار و پیدا شدن حالت سبکباری و انبساط روحی، این شعر را که مضمون پند استادش بوده سروده است که او را در این سروده «پیر خرد پیشه نورانی» معرفی کرده است.
کتاب تفسیر المیزان
نوشتن تفسیر المیزان ۱۷ سال طول کشید
علامه طباطبائی، در سال ۱۳۳۳ هجری شمسی نگارش تفسیرالمیزان اثر بزرگ خویش را آغاز کرد و ۱۷ سال طول کشید تا آن را به پایان برساند؛ اثری جالب و دلنشین که نظیر آن تا به حال نوشته نشده است. به عقیده آیتالله العظمی خویی، علامه برای نوشتن این اثر، خود را تصفیه کرده بود. شهید مطهری هم میگوید: «همه تفسیرالمیزان با فکر نوشته شده... من معتقدم بسیاری از این مطالب از الهامات غیبی است. کمتر مشکلی در مسائل اسلامی و دینی برایم پیش آمده که کلید حل آن را در تفسیرالمیزان پیدا نکرده باشم.»
این کتیبههای سیاه ما را شفاعت میکنند
علامه طباطبایی به سیدالشهدا (ع) و روضه ایشان توجه خاصی داشت. یکی از ارادتمندان مرحوم علامه طباطبایی نقل میکند: «با این که حضور ایشان عظمتی به مجلس عزاداری میداد ولی در مجلس سوگواری برای سالار شهیدان (ع) همچون افراد عادی شرکت میکرد و عقیدهاش به حدی بود که میگفت: «این کتبیههای سیاه، که بر در و دیوار حسینیه و محل عزاداری نصب کردهاند، ما را شفاعت میکنند.» او در مجلس عزاداری «چنان شدید گریه میکرد، به طوریکه دانههای اشک از چشمانش سرازیر میشد.» این جملات را بارها مرحوم آیتالله فاطمینیا هم روی منبر از ایشان نقل به مضمون کرده بودند.
مرتضی نجفی قدسی مدیر سابق دارالقرآن علامه طباطبایی
تا میتوانید در منبر روضه بخوانید
حجتالاسلام نظری منفرد از اساتید سطوح عالی و از وعاظ، خاطرهای درخصوص اهتمام علامه به عزاداری سیدالشهدا (ع) دارد که مرتضی نجفی قدسی مدیر سابق دارالقرآن علامه طباطبایی این خاطره را از ایشان نقل کرده است: «حدود ۴۵ سال قبل، مرحوم آیتالله میرزا هاشم آملی در ایام محرم در مسجد اعظم، شبها روضه میگرفتند و بنده به منبر میرفتم و مرحوم علامه طباطبایی (ره) هم گاهی تشریف میآوردند و در این روضه شرکت میکردند. یک شب پیش از آنکه به منبر بروم و در حالی که در محضر علامه طباطبایی بودیم، مرحوم آیت الله آملی به بنده گفتند میدانید چرا حضرت علامه طباطبایی در این جلسه تشریف میآورند؟ سپس ادامه دادند: ایشان علاقهمند به روضهخوانی هستند و شما تا میتوانید در منبر روضه بخوانید.»
در روز عاشورا جز جن و انس، جمادات هم بر امام حسین (ع) گریه میکنند
مرحوم آیت الله وجدانی فخر (ره) هم نقل کردهاند که بعد از ظهر عاشورایی به قبرستان حاج شیخ (قبرستان نو) در قم رفته بودم که دیدم مرحوم علامه طباطبایی در گوشهای از قبرستان هستند، برای عرض ارادت نزدیک شدم و عرض سلام و ادب کردم و دیدم که ایشان خیلی غمگین و متأثر هستند و اشک میریزند. آن بزرگوار با سوز و گداز به من فرمودند: آقای وجدانی! میدانید امروز چه روزی است؟! عرض کردم: بله، امروز عاشوراست. ایشان فرمودند: میبینی که امروز همه دنیا، موجودات، آسمان، زمین و حتی جمادات در حال اشک خون ریختن و گریستن بر حضرت سیدالشهدا (ع) هستند؟! متعجب شده و دانستم که ایشان خبر از حقایق هستی میدهند. در همین حال ایشان خم شده و سنگی از زمین برداشته و آن را به سان سیبی با دست از وسط شکافتند و میان آن را به من نشان دادند و من با چشمان خود در میان سنگ خون دیدم! سپس مرحوم علامه طباطبایی (ره) فرمودند: امروز نه تنها جنّ و انس، بلکه جمادات نیز در عزای امام حسین(ع) میگریند.»
مرحوم علامه طباطبایی در کنار مرحوم سید احمد خمینی
ای کاش میشد این بیت ایرج میرزا را با المیزان عوض میکردم
نجفی قدسی به خاطرهای از آیت لله علوی بروجردی هم اشاره میکند و میگوید: «روزی ایشان به اتفاق پدرش و مرحوم علامه مداح که از تهران آمده بود، به دیدار حضرت علامه طباطبایی رفتند. پس از صرف چای، علامه طباطبایی از آقای علامه درخواست کردند که روضهای بخواند. او هم روضه حضرت علی اکبر(ع) را خواند و اشعار ایرج میرزا را در این زمینه میخواند و علامه هم استماع میکردند و متأثر بودند تا اینکه به این بیت رسید: بعد از پسر دل پدر آماج تیر شد/ آتش زدند لانه مرغ پریده را. علامه طباطبایی در اینجا فرمودند: اَعِد. یعنی دوباره بخوان و او دوباره این بیت را خواند، دوباره علامه فرمودند: اَعِد و تا چهار بار درخواست کردند که این بیت را دوباره بخواند. پس از اتمام روضه هم علامه در حالی که از شدت تأثر با دست به پای خود میزدند، این بیت را تکرار میکردند. آنگاه با حالی که شاید مخاطبشان جمع نبودند، میفرمود: ای کاش ایرج میرزا این بیت شعر را به من میداد و من تفسیر المیزان را به او میدادم!
خاطره آیت الله محمد جواد علوی بروجردی نوه آیت الله العظمی بروجردی درخصوص بیت ایرج میرزا
کاش یک روضه خوان بودم
روزی هم شخصی محضر علامه رسیده بود، اما ایشان را نمیشناخت و سخنان ناپسندی گفت. وقتی فهمید شخصی که روبهروی او نشسته، علامه طباطبایی است، اظهار شرمندگی و عذرخواهی کرد و به ایشان گفت: من گمان نمیکردم شما حضرت علامه طباطبایی باشید و تصور کردم که یک روضهخوان هستید. علامه فرمود: «ای کاش بنده یک مرثیه خوان حضرت سیدالشهدا (ع) بودم. همه سالهایی که سرگرم درس و بحث بودهام، با یک مرثیهخوانی امام حسین (ع) برابری نمیکند.»
تصویری از علامه طباطبایی در زمان بستری بودن در بیمارستان
پیکر علامه در حرم حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
روزهای آخر زندگی پُربار علامه طباطبایی، بیماری او را از پای انداخت. وقتی ایشان را از خانه به بیمارستان منتقل میکردند، رو به خانوادهاش کرد و گفت: «من دیگر برنمیگردم». در بیمارستان هم همه کارکنان را تحت تاثیر قرار داده بود، تا جایی که رییس بیمارستان میگفت: «علامه حافظهشان را در مورد مسائل دنیوی و مادی از دست دادهاند و به مسائل مادی بیتوجهاند، اما پیوندشان با خدا و عالم معنویت مستحکمتر شده است؛ انگار از ناسوت بریده و به ملکوت پیوستهاند.»
بالاخره چند روز بعد ۲۴ آبان سال ۱۳۶۰ مصادف با ۱۸ محرم ۱۴۰۲ علامه که همیشه از ابدیت سخن میگفت، از این عالم خاکی رخت بر بست. فردای آن روز پیکرش از مسجد امام حسن عسکری (ع) در قم تا حرم حضرت معصومه (س) تشییع شد. آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی بر پیکرش نماز خواند و در حرم حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد.
نمایی از مزار علامه طباطبایی در حرم حضرت فاطمه معصومه(س)
منبع:فارس