۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۰ : ۰۵
عقیق: نهال قاضیخانی:بشنو از نی چون حکایت میکند از جداییها شکایت میکند. از نهال به آرتین! من کودکی عاشوراییام از نسل شهیدان مدافع حرم. من نهالم من نهالی کوچک هستم که حسین را دوست دارم عباس را دوست دارم عاشق رقیه سه ساله هستم چون رقیه هم مثل من بابا ندارد.
میخواهم برای آرتین برادرعزیزم بنویسم. آرتین برادرم با داغ دلت چه کنم که شعله های دلم آتش به قلبم میزند. آرتین برادرم تورا چه نامم که بتوانم خودم را با آن تسکین دهم و مرحمی برای تو باشد و دلگرمی برای من!
می نویسم برای آرتین برادرم که یاد تو را در ذهنم حک میکنم که مرزبین حق وباطل ،مرد و نامردی ،آزادگی وزندگی است و هر روز با هرنفسی که میکشم در ذهنم مرورشود. چه زیبا همراه خانوادهات به مکانی امن رفتی تا فارغ از هیاهوی دنیوی پناه بری و باخدای خود در کنار امامی که شاهچراغ شهر بود نجوا کنید.
انگار در دشت کربلا بودی و علی اصغرهای بیگناه درکنارت چون لاله پرپر میشدند. مادرانی را دیدی که تا آخرین قطره خونشان دلواپس جگرگوشه هایشان بودند و فرزندانی را دیدی که جسم سرد مادر پناهگاهشان بود. پدری را دیدی که جان شیرین خودرا سپرگلوله کرده بودکه نکند گلولهی آن ناپاک زن و بچهاش رانشانه بگیرد و تو آرتین برادرم تیربود که دیدی که برسروسینه ی زن ومرد وکودک بیگناه میخورد.
آری آرتین تو تیر ندیده بودی تو ناامنی ندیده بودی تو پدر و مادر و برادر غرق درخون ندیده بودی! چون در سرزمینی زندگی میکردی که در آن آزادی و امنیت بود امنیتی که پدران شهید ما به ارمغان آورده بودند. این اتفاق همان آزادیای بود که این ناآگاهان حرف از آن میزدند که ثمره اش بشود دیدن پدر و مادر وبرادر غرق درخونت!
من مطمئن هستم هربار که پلکهایت ازنامردی و جفای روزگار سنگین شود از یاد آن خاطره که شیرینی زیارت برایت شد شهد شهادت عزیزانت تکان خواهی خورد! آری برادرم آرتین این تکان ها من، تو و همه را محکمتر خواهدکرد.
آرتین برادرعزیزم استوارباش تو درهوای استقلال بزرگ خواهی شد رشد و پیشرفت خواهی کرد. چراکه ایران باخون عزیزان تو و هزاران شهیدآبیاری شده. دلگرم باش برادرم که خون شهید هیچ وقت از جوشش نخواهد افتاد.
بگذار اغیار هرگز در نیابند که این قلبهای ما از چه شور و اشتیاقی و نشاطی مالامال است وسَرِ ما در هوای کدامین یارخود را از پا نمیشناسد.صلوات!
منبع:فارس