کد خبر : ۱۲۳۹۶۲
تاریخ انتشار : ۱۳ مهر ۱۴۰۱ - ۰۶:۵۹

جدیت امام عسکری در مقابله با بدعت

امام حسن عسکری (ع) در حالی که شرایط جامعه اسلامی، شرایط بسیار ویژه و پیچیده ای بود مملو از فتنه ها و جریانات و فرقه های انحرافی به مقام امامت رسیدند.

عقیق: نگار احدپور اقبلاغ: ۸ ربیع الاول مصادف است با سالروز شهادت امام حسن عسکری (ع) است. آن امام همام در سال ۲۳۲ هجری قمری، چشم به جهان گشود. پدر بزرگوار ایشان، امام هادی (ع) و مادرشان بانویی زاهد و پارسا به نام حدیثه است. ایشان در سن ۲۲ سالگی و پس از شهادت مظلومانه امام هادی (ع)، به مقام امامت رسیده و عمر پربرکت خویش را صرف هدایت شیعیان نمودند. در حالی که شرایط جامعه اسلامی، شرایط بسیار ویژه و پیچیده‌ای بود مملو از فتنه‌ها و جریانات و فرقه‌های انحرافی.

به منظور آشنایی با شرایط خاص آن زمان و راهبردها و راهکارهای امام حسن عسکری (ع) در مقابله با انحرافات و فتنه‌های آن زمان، در سالروز شهادت آن حضرت با حجت الاسلام محمدجواد یاوری، پژوهشگر تاریخ اسلام و عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) به گفت و گو پرداختیم که در ادامه حاصل آن را می‌خوانید:

حجت الاسلام محمدجواد یاوری با بیان اینکه سیره امامان (علیه السلام) ابعاد گوناگونی دارد و یکی از ابعاد مهم زندگی آنها دفاع از حریم حرمت عقاید، معارف و فرهنگ اسلام ناب بوده، گفت: آنها در این رهگذر کوشش فراوان کردند، حتی در سخت‌ترین اوضاع، در برابر تحریف گران و راهزنان طریق عقیده می‌ایستادند، و به عالمان شیعه تأکید می‌ورزیدند که در حفظ مرزهای عقاید و فرهنگ اسلام سر از پا نشناسند، و تا آخرین توان بکوشند، تا آنجا که امام باقر (ع) فرمود: «عُلماءُ شیعَتِنا مُرابِطُونَ فِی الثَّغْرِ الّذی یَلِی اِبْلیسُ وَ عَفارِیتُهُ یَمْنَعُونَهُمْ عَنِ الْخُروُجِ عَلی ضُعَفاء شِیعَتِنا، وَ عَنْ اَنْ یَتَسَلَّطَ عَلَیهِمْ اِبْلیسُ وَ شِیعَتُهُ النَّواصِبُ، اَلا فَمَنْ اِنْتَصَبَ کانَ اَفْضَلُ مِمَّنْ جاهَدَ الرُّومَ والتُّرْکَ والْخَزَرَ اَلْفَ اَلْفَ مَرَّةٍ لاَنَّهُ یَدْفَعُ عَنْ ادیانِ مُحِبّینا وَ ذلِکَ یَدْفَعُ عَنْ ابْدانِهِمْ؛ دانشمندان پیروان ما همانند مرزدارانی هستند که در برابر ابلیس و لشکرهایش صف کشیده‌اند، و از حمله آنها به شیعیان ما که توانایی دفاع از خود را ندارند جلوگیری می‌کنند، و نیز از تسلّط ابلیس و پیروان ناصبی او بر آنها جلوگیری می‌نمایند. آگاه باشید ارزش آن دانشمندان شیعه که چنین خود را در معرض دفاع قرار داده‌اند، هزار هزار بار بالاتر از سپاهیانی است که در برابر هجوم دشمنان اسلام از کفّار و روم و ترک و خَزَر، پیکار می‌نمایند. زیرا دانشمندان شیعه نگهبانان عقاید و فرهنگ اسلام، و مدافع دین دوستان ما هستند، در حالی که مجاهدان، حافظ مرزهای جغرافیایی می باشند».

یاوری افزود: امام حسن عسکری (ع) چه در عصر پدر، و چه در دوران شش ساله امامت خود علاوه بر طاغوت ستیزی، همواره با فرقه‌هایی که به نام اسلام، اسلام ناب را تحریف می‌کردند مبارزه می‌کرد، و به طور مکرّر در مورد خطر آنها به شیعیان خود هشدار می‌داد. آن حضرت در این راستا، بسیار کوشید، و با موضع گیری های قاطع در برابر آنها، به افشاگری پرداخت و از گسترش افکار ناراستین آنها جلوگیری کرد، چرا که وجود آنها سدّ بزرگی فرا راه تعمیق و گسترش در رشد اسلام ناب بود، و از سوی دیگر باعث تقویت دشمنان و طاغوت‌ها می‌شد و در نتیجه آب به آسیاب دشمن می‌ریخت.

جدیت در مقابله با بدعت گذاران

وی با اشاره به راهبردهای امام حسن عسکری (ع) در مقابله با جریانات انحرافی گفت: امام حسن عسکری (ع) با جاذبه و دافعه نیرومند، دوستان خالص و دانشمندان کارآمد را به سوی خود جلب می‌کرد، و مخالفان و منحرفان دوست نما را که بر ریشه معارف اسلام تیشه می‌زدند به شدّت دفع می‌نمود.

برخورد قاطع با صوفی گری و صوفیان

یاوری با اشاره به روایتی عنوان کرد: روزی امام حسن عسکری (علیه السلام) شنیدند شخصی به نام «احمد بن هلال» با خودنمایی و الفاظ بازی فریبنده‌ای به عقیده صاف شیعیان می تازد و با صوفی بازی و کج اندیشی، عقیده مردم را متزلزل می‌کند، با اینکه بعضی می‌خواستند او را درستکار و پاکدل و پارسا معرّفی کنند و می‌گفتند: او ۵۴ بار پیاده برای انجام حجّ به مکّه رفته است و… امام حسن عسکری (علیه السلام) با قاطعیّت برای نمایندگانش در عراق نوشت: «اِحْذَروا الصُّوفِیَّ الْمُتَصَنِّعَ؛ از آن صوفی ساختگی و دروغین، دوری کنید.».باز عدّه ای واسطه شدند تا بلکه فکر امام حسن عسکری (ع) را در مورد احمد بن هلال تغییر دهند، امام با کمال صراحت بدون هیچ گونه ابهام فرمود: «امر ما در مورد احمد بن هلال که خدایش او را نیامرزد، به شما رسید، خداوند گناهان او را نمی‌آمرزد، و لغزش او را پس نمی‌گیرد، او بدون کسب رضایت و نظریّه ما، با استبداد رأی در امور ما دخالت کرده است، و مطابق هوس‌های نفسانی خود رفتار می‌کند، خداوند اراده کرده که او را به دوزخ بفرستد، ما صبر می‌کنیم تا خداوند بر اثر نفرین ما، عمر او را کوتاه کند». امام حسن عسکری (ع) در سرزنش صوفیان و صوفی مسلکان، آن چنان برخورد شدیدی می‌کرد که در ضمن گفتاری که به منزله بیانیه‌ای برای همه شیعیان در تمام اعصار بود، چنین نوشت: «اَلا اِنَّهُمْ قُطّاعُ طَریقِ الْمُؤمِنینَ، وَالدُّعاةُ اِلی نِحْلَةِ الْمُلْحِدینَ، فَمَنْ اَدْرَکَهُمْ فَلْیَحْذَرْهُمْ، وَلْیَصُنْ دینَهُ وَ ایمانَهُ؛ آگاه باشید آنان راهزنان طریق مؤمنان هستند، و مردم را به راه ملحدان و منکران دین فرا می‌خوانند، هر کس که با آنها رو به رو شود، باید قطعاً از آنها دوری کند، و دین و ایمان خود را از گزند آنان حفظ نماید».

برخورد شدید با واقفیّه و غلات

این پژوهشگر تاریخ اسلام بیان کرد: واقفیّه فرقه‌ای بودند که به هفت امام اعتقاد داشتند و امامت امامان بعد از امام کاظم (علیه السلام) را قبول نداشتند. غلات (غالیان) گروه دیگری از کژاندیشان و تندروها بودند که امامان را بیش از حدّ خود بالا می‌بردند، و در فکر و روش بر خلاف امامان (علیه السلام) حرکت می‌کردند. امام حسن عسکری (ع) با آنان برخورد شدید نمود، آنها را از خود طرد کرد، و شیعیان را از هرگونه گرایش و تمایل به آنها برحذر داشت، و با کمال صراحت از آنها بیزاری جست.

یاوری افزود: یکی از شیعیان که در ایران می‌زیست برای امام حسن عسکری (ع) در ضمن نامه‌ای چنین نوشت: «نظر شما درباره واقفیّه چیست؟ آیا آنها را از خود می‌دانید، یا از آنها بیزاری می جویید»؟امام حسن عسکری (ع) در پاسخ او چنین نوشت: «آیا نسبت به عمویت (که از واقفیّه است) ترحّم می‌کنی؟ خدا او را رحمت نکند، از او بیزاری بجوی. من در پیشگاه خدا از گروه واقفیّه بیزارم. آنها را به دوستی نگیر. از بیمارانشان عیادت نکن، و در تشییع جنازه آنها شرکت منمای، هرگز بر جنازه آنها نماز نخوان». و در سرزنش غلات و تندروها در ضمن نامه‌ای نوشت: «من شما را افرادی افراطی می دانم که در پیشگاه خدا، دسته جدا کرده‌اید و در نتیجه در خسران و هلاکت افتاده‌اید. هلاکت و عذاب از آن کسی است که از اطاعت خداوند سرپیچی کند و نصیحت اولیای خدا را نپذیرد، با اینکه خداوند به شما فرمان داده که از خدا و رسول و اولی الامر، اطاعت کنید».

وی تصریح کرد: در مدّت شش سال امامت خود، با سه طاغوت رو به رو بود، معتزّ عبّاسی؛ مهتدی و معتمد، در این مدّت به سبب پاسداری از اساس تشیّع و ارکان اسلام، از گزند آن یاغیان خودکامه، همواره با آنها درگیر بود، از این رو، آن حضرت و یارانش همیشه در زندان‌های مختلف تحت شکنجه‌های طاقت سوز قرار داشتند، و در خطر و خفقان بسیار شدید بودند، به طوری که در مورد امام حسن عسکری (ع) نیز همچون جدّش امام کاظم (ع) گفته می‌شد: «لا یَزالُ یَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ إلی سِجْنٍ؛ همواره از زندانی به زندان دیگر، منتقل می شد». معتزّ عباسی رسماً به مأمور جلاّدش سعید حاجب، چنین فرمان داد: «اُخْرُجْ اَبا مُحَمَّدٍ اِلَی الْکُوفَةِ ثُمَّ اضْرِبْ عُنُقَهُ فِی الطّریق؛ ابومحمد (حسن عسکری) را به سوی کوفه بیرون ببر و در مسیر راه (در جای خلوت) گردنش را بزن». امام حسن عسکری (ع) در عصر خلافت معتمد عباسی مدتی در زندان صالح بن وصیف بود.

این عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) در پایان گفت: به هر حال راز آن همه فشارها، و آن همه زندانی شدن‌ها و سرانجام مسموم شدن و شهادت امام (ع) چیزی جز این نبود که آن حضرت در حراست و حفظ اسلام از دستبرد تحریف‌ها و گزند طاغوت‌ها، تا آخرین توان خود می‌کوشید، و سرانجام جانش را در این راه فدای اسلام کرد. او برای حفظ این آرمان مقدّس، همواره با شیعیان تماس داشت، و در همه جا نمایندگانش حضور داشتند، و نامه‌های آن حضرت همواره به آنها می‌رسید. ارتباط شیعیان با نمایندگان مخفی او برقرار بود. از سوی دیگر مطابق روایات بسیار، همه مسلمانان می‌دانستند که حضرت قائم (عج) درهم کوبنده کاخ طاغوت‌ها، و احیاگر آئین ناب اسلام، از نسل آن حضرت است. از این رو، نسبت به او احساس خطر بیشتری می‌کردند. محدّث قمی در این باره می‌نویسد: «سه نفر از خلفای عبّاسی تصمیم بر کشتن امام حسن عسکری (ع) گرفتند، زیرا به آنها خبر رسیده بود که حضرت مهدی (عج) از صلب او ظاهر می شود».

 

منبع:مهر


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین